🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش سیزدهم
✍️ حسین شیران
.
پلورالیسم بمعنا و مفهوم عاماش- پذیرش اصل تعدد و تکثر و تقبل و تحمل دیگری- بویژه در ارتباط با ادیان و مذاهب مختلف بحث جدیدی نیست و همچون خیلی مباحث دیگر از دیرباز توجه و تمرکز بر آن همواره در گوشهای از اذهان گذشتگان جای داشته است. برخلاف ادیان توحیدی خاورمیانه که تاریخا و تحققا تعصب و تصلب بالایی حتی نسبت بهم بخرج داده و هنوز هم میدهند (تا حدودی دین و آیین متأخر بهائیت را به یمن تکیه و تأکید بر اصل معاشرت با سایر ادیان و مذاهب میتوان یک استثناء دانست) در خاور دور ادیان باستانی همچون بودیسم، هندوئیسم، جینیسم و دائوئیسم نظرا و عملا از انعطاف بالایی نسبت بهم و سایر ادیان برخوردار بودند.
.
با این وجود این ایده و ایدئولوژی و اندیشههای متعدد مترتب بر آن را هم همچو خیلی از مبانی و مباحث نوین دیگر باید از بلاد غرب و درگیریها و دگرگونیهای درازدامنه و درازمدتشان طی قرون اخیر پیگرفت؛ باری، بواقع دنیای غرب هیچ مفت و مجانی و پیچیده در پر قو و نشسته بر برج عافیت به ایدهها و ادوات جهانگیرش نرسیده بلکه برعکس از پس گیر و گرفتاریهای فراوان به این مهمات دست یافته است. پلورالیسم هم از این قاعده مستثنی نیست و مشخصا غرب به شلاق سفت و سخت و سوزناک تجارب تلختر از زهر بر سر و صورت و پیکرش این شعر و شعور در ذهن و عیناش جاری شده است.
.
قرن 16 که بتدریج "جنبش اصلاحات دینی" در اروپا کلید خورد و پروتستانتیسم نوظهور نظرا و عملا در مقابل کاتولیسم کهنهکار ایستاد نتیجهاش قرن 17ی شد لبریز از اختلافات مذهبی نه فقط میان ایندو مذهب بلکه حتی داخل خود پروتستانتیسم میان پیروان لوتر و کالون که با وجود اشتراکات اختلافنظرهایی هم باهم داشتند. این اختلافات در نهایت دولتها و ملتها را هم داخل گود آورد و ناگزیر اروپای مرکزی را درگیر "جنگهای سیساله" ساخت و سالهای سال هزارانهزار اروپایی را به کام مرگ و میر و قحطی و گرسنگی و بیماری و بیپناهی فرستاد- حال و روزی بس بدتر و ناگوارتر از آنچه که حالا چندیست بر خاورمیانه حاکم است!
.
بعد از این جریانات طبیعی بود دستکم برخی سخت در این اندیشه فرو روند که آیا بهتر نبود همه حقانیت هم را تأیید میکردیم و اینگونه بجان هم نمیافتادیم؟ اختلافات همچنان پابرجاست و باز خواهد بود ولیکن از این سبب چه بلاها که بر سر ما آوار نگشت؟ آیا بهتر نیست زینپس باهم کنار بیاییم و بر سر هیچ حقیقتی به جان هم نیفتیم؟ ... با این حال این آغاز اندیشه بود و در ادامه باز بارها بجان هم افتادند و جنگهایی در حد جهانی براه انداختند تا سرانجام به اندیشهی همزیستی مسالمتآمیز در قالب "اتحادیهی اروپا" رسیدند. اما آیا این اروپا و غرب پلورالستیک به جهان پلورالستیک هم باور دارد و با باقی جهان هم بصورت پلورالستیک رفتار میکند؟ ...
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
ابرنظمها و ابرنظامها (ملتدولتها)
.
.
🌓 ابرنظمها را تنها از ابرملتدولتها باید انتظار داشت یعنی هر آنها و هر آنجاها که درک و فهم متقابل فوقالعادهای میان ملت و دولتشان حاکم است و ضرورتا در برابر یک نظمپرداز عالی (دولت) یک نظمپذیر عالی (ملت) وجود دارد و گرنه در برابر هر ابرپروژهای ابرمسألهها و ابرفاجعهها باید انتظار داشت.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی نظم, ملتدولت
[ پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها - بخش سی و دوم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ بعثگرایی (بعثیسم) Ba'athism
.
بعثیسم عبارت است از گرایش به ایدئولوژی حزب بعث سوسیالیست عرب؛ بعث معادلی عربی برای رنسانس (نوزایی) است. حزب بعث در دههی 1940 در دمشق توسط یک مسیحی سوری به نام «میشل عفلق»1 و «صلاحالدین البیطار» هموطن مسلمان او تشکیل شد و در سال 1953 با حزب سوسیالیست سوریه ادغام شد. بعثیسم، دستکم در عالم نظر، از عدم تعهد، پانعربیسم و ضدامپریالیسم جانبداری میکند (در عمل، بعثیها در طول جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی همسو شدند).
.
از سال 1963 بعثیها در سوریه قدرت را در دست گرفتند- در همان سال برای مدت کوتاهی کنترل عراق را هم به دست گرفتند اما از دست دادند و دوباره در سال 1968 آن را به دست گرفتند. با وجود اینکه بعثیسم [بر پایهی سه آرمان سوسیالیسم عربی و ناسیونالیسم عربی و سکولاریسم] در پی «وحدت اعراب» [و تشکیل کشور واحد عربی] بود، رژیمهای سوریه و عراق هرگز به یکدیگر نپیوستند2. شاخهی سوری بعثیسم نخست تحت حکومت استبدادی «حافظ اسد» و سپس پسرش «بشار اسد» همچنان در قدرت باقی مانده است اما شاخهی عراقی آن در سال 2003 با سرنگونی «صدام حسین» (1937-2006) پایان یافت.
.
توضیحات مترجم:
1. میشل عفلق (1910- 1989) فیلسوف، جامعهشناس، نظریهپرداز و فعال سیاسی ملیگرای عرب
2. در جریان جنگ ایران و عراق، حزب بعث سوریه، در راستای مقابله با حزب همنام خود در عراق، رسما از ایران حمایت داشت.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی
[ سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش دوزادهم
✍️ حسین شیران
.
ذکر یک نکتهی مهم در باب موضوع و در واقع مسألهی اصلی این بحث یعنی "تکثر ایدئولوژیها" ضروریست و آن اینکه جستجوی راهی برای رهایی از این وضع در نهایت متضمن و متصور حذف ایدئولوژیها نخواهد و نتواند بود چه یک چنین کاری بواقع نه ممکن است و نه حتی مفید؛ ایدئولوژی نه بمعنای لغویاش "ایدهشناسی" بلکه بمعنای معمولاش "ایده و یا معرفت معطوف به عمل" فارغ از هر عنوانی که بگیرد همواره همراه حیات اجتماعی بشر بوده و همچنان خواهد بود؛ تا انسان هست ایده هست- حتی اگر این از عهدهی تعداد اندکی برآید، و تا ایده هست ایدئولوژی هم خواهد بود- حتی اگر یک از هزار ایدهها به این مقام و موقعیت برسند.
.
بر این اساس لزوما نه بر حذف ناممکن ایدئولوژی از جامعه و جهان بلکه همچون هر چیز دیگری نظرا و عملا بر حل ممکن مسائل و مشکلات اجتماعی ناشی از آن باید متمرکز شد. در این راستا ما اساسا در دو وجه با ایدئولوژی مسأله و مشکل داریم: 1) تعدد و تکثر آنها در مقام نظر و 2) تعصب و تحکم آنها در مقام عمل؛ اولی یک "مسألهی معرفتی" ناشی از تفرد و تفاوت احساسات و ادراکات و برداشتها از کلیت یک امر است که طبیعتا باعث "تفرق" در شناخت آن میگردد و دومی یک مسألهی سیاسی ناشی از تفوق و قدرت گرفتن ایدئولوژیهاست که غریزتا باعث تسلط و "تفرعن" یک ایدئولوژی بر سایر ایدئولوژیها میگردد.
.
راهکار حال حاضر بشریت برای ایندو مسأله، "پلورالیسم" در جهات مختلفاش بوده و است- یعنی پذیرش تعددها و تکثرهای موجود در ارتباط با هر چیزی؛ وقتی ما را بدوا گریزی از خیزش و رویش ادراکات و برداشتهای متفاوت و متفرق از یک موضوع نیست، و بعد وقتی هر فرقهای سخت بر حقانیت و تفسیر خاص خود از موضوع پافشاری میکند و نه فقط هیچ کوتاه نمیآید بلکه حتی حاضر است در راه آن جان و مال و مملکت خویش را به خطر بیندازد و به جنگ با باقی فرقهها برخیزد چه بهتر که به اصل کثرت قائل باشیم و "حقیقت و رهایی و رستگاری" را منحصر به یک فرقهی خاص ندانیم؛ همه را محق و مجاز شماریم و بگذاریم همه در کنار هم باشند.
.
اتخاذ یک چنین رویه و روندی در ارتباط با مسألهی اول به "پلورالیسم نظری یا معرفتی" میانجامد و در مورد مسألهی دوم به "پلورالیسم سیاسی"- به این معنی که به هیچ فرقه و فکری نباید تا بدانحد قدرت داد که بر باقی فرقهها و فکرها فائق آید و هر آنچه خود صلاح میداند را بر دیگران تحمیل کند و در جوانب گوناگون حق انتخاب و حیات را از آنها بگیرد؛ این همان "انحصارگرایی Exclusivism" و ایدئولوژیک شدن جامعه و جهان است که پلورالیسم از در مقابل آن درآمده است تا بدینوسیله ریشههای تفرقه و تضاد و تقابل در نزد بنیبشر را بخشکاند. اما آیا پلورالیسم در کار خود یعنی خلق جامعه و جهان پلورالستیک موفق بوده است؟ ...
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 دوری در دنیای آمار- بخش هفتم
⏺ نرخ جهانی مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبیعروقی
.
.
بالاترین نرخ مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی در جهان در حال حاضر متعلق به کشور تاجیکستان با 389 نفر در هر صد هزار نفر است. آذربایجان با 388 و ازبکستان با 354 نفر در هر صد هزار نفر در ردههای دوم و سوم قرار دارند. ایران در این ردهبندی با 142 نفر مرگومیر در هر صد هزار نفر در رتبهی 54 قرار دارد. سه کشور ژاپن و فرانسه و کرهی جنوبی به ترتیب با 30، 30 و 27 مرگومیر در هر صد هزار نفر در انتهای این ردهبندی قرار دارند.
.
دنیای آمار بیماریهای قلبی عروقی سبک زندگی ناسالم بیماریهای سبک زندگی
World of Statistics Heart Disease Death Rate Unhealthy Lifestyle Lifestyle Diseases
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: دنیای آمار, بیماریهای قلبی عروقی, سبک زندگی سلامتمحور, جامعه شناسی شرقی
[ شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
سرزمین فرافکنان
حسین شیران
.
.
🌓 در مملکتی که ادبیات سیاسیاش پر از واژۀ دشمن باشد- فرضی یا واقعیاش فرقی نمیکند، خواهناخواه فرهنگ آن جامعه پر از فرافکنی میشود- هیچکس از هیچ فسق و فجور و فسادی ابایی نمیکند با اینهمه سالی یکبار هم کسی سمتوسوی اعتراف و اعتذار و استعفا و استغفار نمیرود! یک چنین فرهنگ دشمناندیشی به شما میگوید بیهیچ دغدغه و بیهیچ صلاحیتی همیشه احساس مسئولیت کن و هر پست و مقام و منصبی را بپذیر اما هرگز مسئولیت کجیها و کاستیها و ناراستیهایش را نپذیر! چه کاریست وقتی راحت میتوانی فرافکنی کنی و هر خبط و خطا و خطری را گردن این و آن اندازی ناشیگری کنی و خود به گردن بگیری و غیر از خود یک سیستم را هم به زیر سؤال ببری؟! هرگز ضعیف ظاهر نشو! با قوت هر کجا کارشکنی شد بنداز گردن دشمن، هر کجا کارخرابی شد بنداز گردن داعش- نگران نباش داعش از هر کجای جهان مسئولیت هر کار بیصاحبی را بعهده میگیرد، هر کجا هم کار از کار گذشت و وصلهاش به دشمن و داعش نچسبید هیچ هول نشو همان حولوحوش خودت بنداز گردن دیگری- حالا هر کس که شد؛ خلاصه با این "سه دال" همیشه خودت را از شر هر سؤمسئولیتی خلاص کن. ماکیاول کجایی که یادت بخیر!
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, فرافکنی, دشمن داعش دیگری
[ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش یازدهم
✍️ حسین شیران
.
پستمدرنیسم، همانطورکه از عنواناش برمیآید، حکایت از موضع و منظری معطوف به جامعه و جهان پس از حدوث تغییرات و تحولات ناشی از مدرنیسم و مدرنیته دارد و در واقع واکنشی انتقادی نسبت به دستآویزها و دستآوردهای ایندو در قرون اخیر است؛ به بیان نمادین شِکوه و شکایت و عتاب و خطاب یک فرزند نوبالغ نوپا به یک "پدر پیر انقلابی"ست که کو کجاست آن وعدهها و شعارهای پرطمطراق جهانگیر که میدادی؟! چه شد کجا رفت آن عدالت اجتماعی، آن آزادی و برابری، آن رونق و رفاه، آن خوشحالی و خوشبختی که قرار بود برای جهان و جهانیان به ارمغان بیاوری؟! ...
.
کو کجاست آن روشنایی عالمتاب خورشید خردگرایی و روشنگریات؟! چرا همچنان جهان غرق تاریکیهای هولناک است؟! توحش هست، تهاجم هست، تصرف هست! مگر جنگ و جدال و قتل و غارت ویژگی خاص جهان پیشامدرن و روح نظامیگریاش نبود؟! پس اینهمه جنگ در جهان صنعتی و مدرن و فوقمدرن از چیست؟! اینهمه استبداد و استضعاف و استعمار و استثمار از کیست؟! مگر سخن از جهان واحد و جهانیشدن و وحدت و یکدلی و یکپارچگی نوع بشر نبود؟! این هسته و پیرامون و حاکم و محکوم و ظالم و مظلوم و زندانی و زندانبان و غرب و شرق و مرد و زن و سفید و سیاه و ناهمجنس و همجنس و خلاصه انسان و ناانسانات چیست؟! ...
.
باری، مبتنی بر پدیداری و پایداری یک چنین پدیدههاییست که پستمدرنیسم دیگر باور خود به هر اصل و اساس و آرمانی که نوید انقلابی دهد و هر انقلاب و انقلابیای که نوید تغییر و تحول و توسعه و پیشرفت دهد را از دست داده و به همه به دیدهی تردید بلکه تهدید مینگرد. او اکنون ایمان را در بیایمانی و آسایش را در عصیان میجوید و بر این اساس هر آنچه پایه و مایهی کار و بار پدر (مدرنیسم) بود و است را بیارزش و بیاعتبار میسازد: اگر پدر- پدری که همچنان هست و نفس میکشد، طالب تفکر عقلانی بود او تمایلاش به تفکر غیرعقلانیست؛ اگر پدر علمگرا بود او ضدعلم است؛ اگر پدر فردگرا بود او چندفرهنگگراست؛
.
اگر پدر دنبال حقیقت بود او در پی کنایت است؛ اگر پدر دربهدر دنبال قطعیت میگشت او دلبستهی نسبیت است؛ اگر پدر امیدوار بود او غرق شک و تردید است؛ اگر پدر در پی پایداری بود او همه چیز را ناپایدار میداند؛ اگر پدر زندگی را هدفمند میدانست او پوچ و بیمعنیاش میانگارد؛ اگر پدر سادگی و ظرافت را ترجیح میدهد او به پیچیدگی و تنوع توجه میکند؛ اگر پدر پی ارزشهای جهانی بود او به ارزشهای محلی گرایش دارد؛ اگر پدر روایتهای کلان میساخت او خردهروایتها را میستاید و مهمتر از همه اگر پدر پی وحدت بود او به کثرت نظر دارد؛ و ...
.
حال با این حساب و با این حال و هوا و زمینه و ذهنیتی که کمابیش بر گوشه و کنار جهان حاکم است چگونه میتوان راهی برای رهایی از تکثر ایدئولوژیهای حاکم بر جهان و جوامع بشری- موضوع و مسألهی اصلی این بحث، جستجو کرد؟ ...
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها - بخش سی و یکم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ بیخداگرایی (آتئیسم) Atheism
.
بیخداگرایی (آتئیسم) اعتقاد به عدم وجود خدا یا خدایان است، برخلاف "ندانمگرایی" (آگنوستیسیسم Agnosticism) که پرسش در خصوص هست و نیست خدا را باز و بیپاسخ میگذارد. بیخداگرایی برای قرنها یک مفهوم رایج بوده است؛ از دموکریتوس Democritus و اپیکور Epicurus در یونان باستان که هر دو بیخداگرا (آتئیست) بودند بگیر تا مارکسیسم Marxism و مارکس که صراحتا گفت: "دین افیون تودههاست"، و فردریش نیچه Friedrich Nietzsche (1844–1900) فیلسوف آلمانی قرن 19 که ادعا کرد: "خدا مرده است"، و ژان پل سارتر Jean-Paul Sartre (1905–80) فیلسوف فرانسوی قرن 20 که اظهار داشت: "آزادی انسان و وجود خدا با یکدیگر ناسازگارند". اگرچه آتئیسم معمولاً رویکردی غیرمعنوی و غیرروحانی توصیف میشود، اما در برخی از اشکال بوداگرایی (بودیسم Buddhism) هم هیچ خدایی وجود ندارد و از این جهت پیروان آنها را هم میتوان به اصطلاح بیخداگرا نامید. ارزیابی عمومیت بیخداگرایی دشوار است، اما مطمئنا این گرایش در آمریکا کمتر است- جایی که نظرسنجیها نشان میدهند 75 درصد آمریکاییها به هر شکل به یک موجود برتر اعتقاد دارند، نسبت به اروپا که به عنوان مثال یک نظرسنجی در سال 2006 نشان داد 32 درصد فرانسویها بیخداگرا بودند.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی
[ یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]