🌓 جامعهشناسی، عشقی بیآب و نان1 - بخش اول
⏺ دکترهای پولدار، دکترهای بیپول2
✍️ حسین شیران
[1- "تقدیم به دوستانی که هر از چندگاهی از من میپرسند: "جامعهشناسی نان دارد؟"
2- عنوانی برگرفته از کتاب معروف "پدر پولدار، پدر بیپول" رابرت کیوساکی]
بعد مدتها حسب امری راهام به یک ساختمان پزشکان افتاد؛ یک ساختمان چندطبقهی عریض، با چندده واحد (مطب) فعال، با چند داروخانهی شلوغ، با پنج آسانسور 20 نفره در مرکز ساختمان که معلوم بود هیچ پاسخگوی خیل مراجعین نیست، بس که مقابل هر آسانسور آدم جمع شده بود!
در همین نقطه میتوان ایستاد و کلی حرف زد که چرا باید جامعه اینقدر بیمار باشد که تنها یک ساختمان پزشکاناش آن هم در شرایط کرونایی این همه مراجعهکننده داشته باشد؛ اما من نمیایستم و میگذرم و در این باره هم هیچ حرفی نمیزنم چون از مدتها پیش به این نتیجهی تلخ رسیدهام که حرف زدن هیچ فایدهای ندارد و هیچ دردی دوا نمیکند حتی اگر به فرض محال چند گوش شنوایی هم در کار باشد! ...
به عنوان کسی که گرایش دکترای جامعهشناسیاش "بررسی مسائل اجتماعی" است تنها یک نکتهی دردناک که با عمق وجود دریافتهام میگویم و رد میشوم و آن اینکه: در هر جامعهای مادام که عدهای قلدر از قِبل مسائل اجتماعی مختلف، از جهل بگیر تا همین بیماری، نان میخورند حرف که سهل است با هجمه هم نمیتوان به این سادگیها کاری در راستای حل مسائل جامعه از پیش برد!
به بیان دیگر، آنجا که مشخصا برخی خواص در راستای منافع شخصی خود به صورت سازمانیافته مشغول بازتولید و بازپروری مسائل اجتماعی مختلف هستند و در این پروژهی بزرگ برخی عوام را هم خواهناخواه و آگاهناآگاه به خدمت گرفته و با خود همراه ساختهاند البته که حرفها و هجمههای همچو منی باد هواست! بادی که حتی قادر نیست برای لحظاتی هم که شده برگ کاغذی از روی زمین بلند کند! ... پس چه بهتر که از بیهوده باد بودن بگذریم و باقی ماجرا را پی بگیریم.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران
[ دوشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی انقلاب و ضدانقلاب - بخش دوم
✍️ حسین شیران
حالا دیگر اغلب ایدئولوژیهای مهم مطرح شده در دو قرن گذشته، هر یک به نحوی در جوامع مختلف به قدرت رسیده و آزمون خود به تاریخ را پس داده و کمابیش نمرهی خود را هم گرفتهاند. اگرچه هنوز برخی در نقاط مختلف جهان هنوز بر سر کارند و به هر وسیله همچنان مرکب مرام خود میرانند اما دیگر گریزی از این امر نیست که اکنون عصر عصر دموکراسی و فرهنگ غالب فرهنگ دموکراسی است و ملاک ارزیابی عملکرد دولتها و نظامهای سیاسی مختلف در هر کجای جهان، چه قبول افتند چه رد، تضمین و تأمین مصادیق دموکراسی است.
قرون متمادی حکومتهای سلطنتی و سنتی در سراسر جهان دغدغهی اول و آخرشان حفظ حریم و حدود خود در برابر حکومتهای متجاوز دیگر بود و مردم در این مناسبات و معادلات، چه از نظر مالی و چه از نظر جانی، از وزن و وزانت چندانی برخوردار نبودند و فقط "شیءوار" بودند تا عدهای "شاهوار" بر آنها حکومت کنند؛ در هر حال آنچه در این میان شرط نبود تأمین منافع مردم بود. عصر ایدئولوژیها که فرا رسید مردم بدوا تا بدانجا ارزش و اهمیت یافتند که همچون سرباز این بار در خدمت ایدئولوژیها قرار بگیرند و پرچم آنها را در نقاط مختلف جهان به اهتزاز دربیاورند. ...
اما حالا در گذر از هر دو مرحله، روال کار وارونه گشته و برای نخستین بار در تاریخ، رسما مردم، به معنای عام و نه فقط قشری از آن، در کانون مناسبات و معادلات سیاسی قرار گرفته و، حتی به روی کاغذ هم که شده، مردمسالاری به مثابهی یک مرام سیاسی در راستای تضمین و تحکیم موقعیت و تأمین منافع مردم (و نه حکومتها و ایدئولوژیها) در تمام نقاط دنیا در دستور کار قرار گرفته و مبنای داوریها گشته است.
حالا فارغ از هر حکومت و ایدئولوژی که در هر کجا بر سر کار است مردم مطالبات یکسانی دارند و همصدا باهم نظامهای سیاسی مختلف را مکلف به تضمین و تأمین آنها میدانند. در شاخص دموکراسی سال 2021 که چند روز پیش منتشر شد آمریکا و چین اگرچه اقتصادهای اول و دوم جهان هستند اما هیچکدام حتی جزو بیست کشور برتر جهان هم نیسنتد. بر اساس این گزارش در حال حاضر تنها 6/4% از جمعیت جهان، مردمسالاری به معنای واقعی را تجربه میکنند و باقی برای رسیدن به این مرحله هنوز کارها در پیش دارند.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, دموکراسی مردمسالاری, جامعه شناسی انقلاب, جامعه شناسی سیاست
[ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعه شناسی دروغگویی Sociology of Lying
✍️ جی. ای. بارنر J. A. BARNES
🔄 حسین شیران
بخش چهارم
شاید این تصور که دروغ گفتن گواهی بر آزادی و خیالبافی انسان است، بتواند جذابیت دروغ و گرایش به آن را از هر دو بعد علمی و عرفی توضیح دهد (به عنوان مثال جونز 1984). دروغگویی امری سزاوار سرزنش است و ما به واقع از اینکه فریب کسی را خورده باشیم آزرده میشویم، با این وجود با یک فاصلهی مطمئنه نسبت به خود ممکن است بتوانیم آن را در ارتباط با دیگران تحسین کنیم و از ذکاوت و جسارت دروغگویان موفق لذت ببریم.
اتهامات دروغگویی، با وجود خطر شکایت به خاطر تهمت یا افترا، خیلی راحتتر از بسیاری دیگر از توهینها علیه شخصیتهای خوب مطرح می شوند. ماکس بلک (1983: 117-118) مثال خوبی از استفادهی تقریباً نابخردانه از این اتهام ارائه میدهد آنجا که به بیانیهای که مری مک کارتی در مورد نوشتههای همکار نویسندهاش لیلیان هلمن داده بود، استناد میکند: «من یک بار در مصاحبهای گفتم که هر کلمهای که او مینویسد، حتی "و" یا "به"، دروغ است. این یعنی بلک نمیتواند تصمیم بگیرد که آیا این بیانیه نمونهای از یک فریب است یا خیر.
تنها در تقابل با دروغ و فریب است که میتوانیم مفهوم حقیقت را بازبسازیم. همانطور که بارویس و پری (1983:18) اشاره میکنند: اگر افراد تنها آنچه را که میدانستند میگفتند، ما هرگز حقیقت را بهعنوان ویژگی برخی اظهارات و نه همهی آنها متوجه نمیشدیم. به این دلیل است که گاهی اوقات افراد به طور ناخواسته یا غیرعمد قراردادهای زبان را زیر پا میگذارند و ما حقیقت را به مثابهی یک یگانگی در موقعیتهای بیانی خاص تشخیص میدهیم.
اکو (1976:7، 58-59) با در نظر گرفتن احتمال رابطه بین نشانه و مرجع است که پیشنهاد میکند توصیف یک «نظریه برای دروغ» باید به مثابهی یک برنامهی کاملاً جامع برای یک نشانهشناسی عمومی صورت پذیرد. با توجه به وابستگی متقابل مفاهیم حقیقت و دروغ، توجه محوری هابرماس و سایر اعضای مکتب فرانکفورت به مفهوم حقیقت، با عدم توجه انتقادی او و پیرواناش به فریب، متناسب به نظر نمیرسد، اگر چه این عنصر در مجموعه مفهومی او مخالف حقیقت است.
حتی ممکن است بگوییم که بازیهای زبانی مورد بحث هابرماس (1970؛ همچنین رجوع کنید به مک کارتی 1973) شبیه بازی شطرنج هستند، چیزی که در آن همه چیز بر روی صفحه است، یا باید باشد، در حالی که در مطالعهی دروغگویی، ما با یک بازی زبانی نزدیک به پوکر مواجه هستیم، چیزی که در آن هیچ صفحهای وجود ندارد که چیزی هم روی آن وجود داشته باشد؛
با این حال در این بازی هم حتی اگر صفحهای وجود نداشته باشد، باز قوانینی وجود دارند - چه گفته شوند و چه نشوند، که باید آموخته شوند (Hayano 1980,1982). بازی زبانی دروغگویی را هم باید مانند بازیهای دیگر آموخت (Wittgenstein 1953:90e). متأسفانه، همانطور که خواهیم دید، شواهد کمی در مورد نحوهی یادگیری بازی دروغگویی وجود دارد (ر.ک. Searle1975:326).
علیرغم عمومیت (همه جا بودن)، قدمت (همه وقت بودن)، مصلحت نظری و، اگر حق با هابز باشد، مشخصهی انسانی بودن دروغ، اکثر دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان به دروغگویی به نسبت توجه کمتری داشتهاند، دستکم در مقایسه با تحقیقات موشکافانهای که برای بیان حقیقت انجام دادهاند (رجوع کنید به Bok 1978:5؛ Steiner 1975: 220-222).
ادامه دارد ...
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, جامعه شناسی دروغ, حسین شیران
[ شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
آشنایی با ایسمها
🌓 از کتاب ایسمها Book of isms
✍️ نوشته: جان آندریوس John Andrews
⏺بخش هفتم: آفریقامرکزگرایی Afrocentrism
🔄 ترجمه: نرگس حیدری
نگرشی به جهان که آفریقا و بطور گسترده هر مردمی از تبار آفریقای سیاه را مبنا و مرکز قرار میدهد. آفریقامرکزگرایی بدوا مفهومی بود که بیشتر توسط آمریکاییهای آفریقاتباری همچون دیو بویس (1868-1963) W.E.B. Du Bois در واکنش به نسلها بیدادگری غرب، چه بواسطۀ استعمارگری و چه بواسطۀ بردهداری، توسعه یافت. اصطلاح "آفریقامرکزی یا آفریقامداری Afrocentric" به نظر میرسد در سال 1961 یا 1962، احتمالاً به لطف دیو بویس، از طرح پیشنهادیاش برای تدارک یک دائرهالمعارف آفریقایی که بی هیچ احساس شرمی آفریقامدار باشد اما نسبت به تأثیر دنیای خارج بیتفاوت نباشد نشأت گرفته است.
در سال 2000، اندیشمند آمریکایی مولفی کته آسانته Molefi Kete Asante (که با نام آرتور لی اسمیت جونیور در سال 1942 به دنیا آمد) در دانشگاه لیورپول انگلستان سخنرانیای با عنوان "آفریقامداری: به سوی درک جدیدی از تفکر آفریقایی در این هزاره" ارائه کرد. در سالهای پایانی قرن بیستم، آفریقامرکزگرایی به موضوعی متداول در مطالعات مربوط به نژاد سیاهان در بسیاری از دانشگاههای آمریکا تبدیل شد.
🆔 @narges_heydari72
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, آفریقامرکزگرایی Afrocentrism
[ یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی علم
🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش هشتم
✍️ حسین شیران
سیر تفکر و تمدن از شرق به غرب- بطور مشخص از خاورمیانه به یونان باستان، تاریخاً از سه مسیر اصلی بوده است: از "فینیقیه"، "آناتولی" و "جزیره کرت"؛ فینیقیه در مرکز و محل تلاقی دو قوس هلال بارور بنوعی عمدهوارث علوم و فنون و افکار و اخبار و اطلاعات همهی تمدنهای میانرودان و مصر بود و هم با و هم بیواسطه نقشی اساسی در اشاعهی تفکر و تمدن از شرق به غرب داشت و در این میان صرفاً نقش میانجی نداشت بلکه مولّدانه بر هر آنچه از شرق میگرفت میافزود و به غرب اشاعه میکرد، از جمله خط میخی که از سومر برگرفت و به الفبایی پیشرفته تبدیل کرد و بعد به یونان و بعد روم صادر کرد.
فینیقیها به لطف سکونت در کنار دریا (سواحل شرقی دریای مدیترانه، حوالی لبنان و اسرائیل کنونی) و کسب مهارت ویژه در دریانوردی، پیشهی بازرگانی را بر کشاورزی ترجیح داده و دادوستد با سرزمینهای غربی را در پیش گرفته بودند و از آنجایی که به هر شکل دستبهدست دادن کالا مستلزم دستدردست هم دادن تجار هم بود خواهناخواه هر آنچه کشته و انباشته بودند را در میان طرفهای تجاری خود بویژه ساکنان جزیره کرت انتشار داده و حتی بسی دورتر از کرت در "کارتاژ" (به معنی "شهر نو"؛ شهری ساحلی در شمال آفریقا در تونس امروزی) با مهاجرت بخشی از مردمان خود تمدنی به راه انداخته بودند.
آناتولی (به یونانی یعنی "شرق") به بخش مرکزی و غربی آسیای صغیر (ترکیه امروزی) گفته میشود. در این سرزمین در زمان مورد بحث یعنی آغاز هزارهی اول پیش از میلاد، "تمدن لیدیه" از 1200 تا 546 پیش از میلاد که توسط کوروش فتح شد حاکم بود. لیدیه همچون فینیقیه تحت تأثیر تمدنهای شرقی به سطوحی از تفکر و تمدن دستیافته و حتی نوآوریهایی هم داشت از جمله ضرب سکههای طلا و نقره که هرودوت ابداع آن را به این سرزمین نسبت میدهد.
در کرانههای غربی آناتولی یعنی سواحل و جزایر شرقی دریای اژه، یونانیزبانانی زندگی میکردند، گاه مستقل و گاه وابسته به دول اطراف، بنام "ایونی" (ایرانیان نام یونان را از این عنوان گرفتهاند)؛ ایونیان همه یونانی نبودند و مهاجرانی از مناطق مختلف مجاور در این منطقه زندگی میکردند و از این جهت "اختلاط فرهنگی" در بینشان حاکم بود؛ از طرفی هم به دلیل پراکندگی جغرافیایی در سواحل و جزایر مختلف، از نظر دینی و سیاسی فاقد نظام متمرکزی بودند؛ در خیزش نخستین فلاسفه و نخستین مکتب فلسفی از این منطقه این عوامل بیتأثیر نبودند.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی
[ پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی سیاست
حق وتو، ناعدالتی قانونشده
حسین شیران
🌓 میدانید این دستی که بالاست از آن کیست و معنا و مفهوم آن چیست؟ این دست روسیه در شورای امنیت سازمان ملل است که بالاست و معنی و مفهوم آن اینست که روسیه هیچ قطعنامهای مبنی بر محکومیت یا حتی مذمت حمله به اوکراین را نه میپذیرد و نه حتی میپسندد و هر آنچه در این زمینه از جانب سایر اعضاء تهیه و تنظیمشده را یکجا و یکجانبه رد میکند! این یعنی "حق وتو"، وتو یعنی "من منع میکنم"! غیر از روسیه چهار عضو دائم شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و چین هم از این حق برخوردار هستند و هر وقت که بخواهند هر مصوبهای را وتو میکنند! در حرکتی مشابه، آمریکا در سال 1989 در حمله به پاناما این چنین کرد! از سال 1946 تا به حال روسیه 113، آمریکا 81، انگلیس 29، فرانسه 16 و چین 13 بار از حق وتو استفاده کردهاند! اینجا آنجا و هرجا دنیا پر است از این بیعدالتیهای خرد و کلان قانونشده!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: روسیه اوکراین, حق وتو, شورای امنیت سازمان ملل, جامعه شناسی سیاست
[ یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 ائودایمونیا Eudaimonia - بخش دوم
✍️ حسین شیران
در مجموع، منظور ارسطو از کاربرد اصطلاح ائودایمونیا تعقیب و تأمین خوشی و سعادت و کامیابی در زندگی شخصی است. او به قوت میگوید که هر شخص باید دنبال کامیابی در زندگی خویش باشد و در واقع زندگی را فرصتی برای کامیابی هر شخص میداند. او این اصل را خود یک غایت میداند و نه چیزی در راستای غایتی، برای همین این پرسش که چرا باید در زندگی شخصی دنبال سعادت و کامیابی بود را بسی بیمعنی میداند.
پیش از آنکه سوءتفاهمی رخ دهد بلافاصله باید قید کرد که کامیابی در قاموس ارسطو برابر با لذتطلبی و شهوتطلبی نیست؛ او مشخصاً آن دسته از آدمیان را که در طول زندگی شخصی خود دنبال عیش و نوش و خور و خواب و شهوت هستند تا سطح چارپایان فرومیکاهد تا نشان دهد هدف او از طرح و شرح ائودایمونیا ترغیب و تشویق آدمیان برای تعقیب لذایذ حسی و جسمی و جنسی نیست؛ او وقتی از "ائو" سخن میگوید به آن طیف خوبی و خوشیهایی نظر دارد که از طریق توفیق در فعالیتها حاصل میشود و از این جهت برخی "خودشکوفایی" را بهترین معادل برای ائودایمونیای ارسطو میدانند.
بر این اساس، در باور ارسطو بهروزترین و خوشروزترین آدمیان آنهایی هستند که زندگیشان بیشتر قرین خودشکوفایی است. از چشم ارسطو برای اینکه بدانیم یکی تا چه اندازه بهروز است باید ببینیم تا چه اندازه اهل فعالیت است و فعالیتهایش تا چه اندازه قرین توفیق و کامیابی در خودشکوفایی در فرصت چندروزۀ زندگانی خویش است. در این نوع نگرش، ارسطو خوشبختانه بسی اهل واقعنگری و واقعگرایی است و هم به "شرایط ساختاری" و هم "شیوههای رفتاری" هر شخص و میزان برخورداری و یا عدم برخوداری او از برخی چیزها توجه دارد و این مشخصاً آن چیزیست که ما امروزه در بحث "سبک زندگی" مدنظرش داریم.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, فلسفه اجتماعی, جامعه شناسی سبک زندگی
[ یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 ائودایمونیا Eudaimonia - بخش اول
✍️ حسین شیران
چگونه میتوان به از این که هست زیست؟ اندیشه به این پرسش از آغاز زندگی اجتماعی انسان تا به حال همواره ذهن اندیشمندان مختلف در سراسر جهان پهناور را به خود مشغول داشته و هر کس به هر حال و به هر گاه و به هر جا و به هر زبانی سعی کرده با تکیه بر مفاهیم و مقولاتی خاص خود پاسخی به این پرسش بدهد. "ائودایمونیا" هم پاسخ و یا بهتر بگویم مفهوم محوری پاسخ "ارسطو" به این پرسش اساسی است.
در مجموع برای ائودایمونیا به مثابهی یک شناخت مضمونا میتوان معادلهایی همچون "علم به خوبزیستن" یا "علم به بهبودن(بهزیستن)" و یا "علم بهبودی (بهروزی)(بهزیستی)" در نظر گرفت؛ به مثابهی یک حالت هم اغلب معادلهایی همچون سعادت، بهروزی، خوشروزی، خوشبختی، خوشحالی و حتی رفاه برای آن برگزیده میشود. با این وجود برخی از مفسران آثار ارسطو نظر به آنچه که او از این عنوان در نظر داشته و در کتاب معروفاش "اخلاق نیکوماخوس" به شرح آن پرداخته، هیچ یک از این معادلها را به تنهایی مفید معنی ائودایمونیا ندانسته و مشخصاً کاربرد خود عنوان ائودایمونیا را بهتر قلمداد کردهاند.
با اینکه لزوماً معنای لغوی یک اصطلاح به طور دقیق مبین بار مفهومی متعاقبی که بر آن نهاده میشود نیست با اینحال به مثابهی یک ضرورت، یک مترجم همواره باید به این بعد کار هم توجهی داشته باشد؛ eu در زبان یونانی یعنی "به؛ خوب؛ خوش" و daimon (از da به معنی توزیع و تقسیم کردن) یعنی "توزیعگر؛ تقسیمکننده"؛ بر این اساس ائودایمونیا علماً به "خوبتوزیعگری"، عاملاً به "خوب توزیعکننده" و حالتاً به "خوب توزیع شدن" ناظر خواهد بود.
اگر مشخصا منظور ارسطو از طرح و شرح ائودایمونیا تعلیم خوبتوزیعگری در جامعه در راستای بهزیستی و بهروزی نوع بشر بود بلاتردید او پدر جامعه شناسی و جامعه شناسان و جامعهاندیشان عالم بود چرا که دقیق و درست بر روی "مادرْمسائل" زندگی اجتماعی بشر، از آغاز تا به حال و بعد حال، یعنی "توزیع نابرابر داشتهها و نداشتهها" انگشت گذاشته و متألمانه و متخصصانه راهحلی ابدی برای آن پیش پا گذاشته است؛ اما، همانطور که در ادامه خواهیم دید، به نظر میرسد او به طور مشخص به این مسأله نظر نداشته و بیشتر بر بعد شخصی امر توجه داشته تا بعد اجتماعی آن.
ادامه دارد.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinker
برچسبها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, فلسفه اجتماعی, جامعه شناسی سبک زندگی
[ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]