جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش پنجم

✍️ حسین شیران

 

⏺ پیش‌گفتار

 

     بنا بر شواهد و مدارک موجود نخست یونان و مشخصا شهر آتن مهد تمدن جهان بود تا این‌که اواخر قرن 19 الواح سومری یک‌به‌یک در سرزمین عراق امروزی از زیر خاک بیرون کشیده شدند (پیش از آن هیچ کس فکر نمی‌کرد چنین تمدنی اصلا وجود داشته باشد) و رمزگشایی و بازخوانی شدند - زحمت این‌ها همه را دانش‌مندان غربی کشیدند - و به این ترتیب مشخص شد که بسیاری از مباحثی که قبلاً فکر می‌شد یونانیان مبنا و منشاء آن‌ها هستند بسی پیش از آن‌ها در سرزمین‌های شرقی‌شان و مشخصاً نواحی جنوبی میان‌رودان توسط سومری‌ها طرح و بحث شده و از این جهت، به لحاظ قدمت تاریخی، مهد تمدن و تفکر جهان از یونان به سومر منتقل شد.

 

     بازخوانی هزاران‌هزار لوح گلی نشان داد که سومری‌ها دست‌کم دو سه هزار سال پیش از یونانیان پیرامون موضوعاتی چون "تعلیم و تربیت، مسائل حقوقی و شهروندی، افسانه‌های پیشین، پرستش خدایان، سرگذشت جنگ‌ها، داد و ستدها، علائم جادویی و افسانه‌ای، دعاها و مناسک قربانیان، نیایش‌های خالصانه‌ی مردم، سروده‌های مذهبی و ..." اندیشه‌هایی داشته و کتابت‌هایی نموده‌اند. کتابت سومری‌ها به "خط میخی" بود و این نخستین بار در تاریخ بود که بشر به یاری خط کتابتی می‌نمود؛ الواح سومری همه حاصل یک چنین ابداعی بودند و بیش از 4500 سال پیش در نخستین و بزرگترین "کتابخانه"‌های تاریخ بشر در سومر نگه‌داری می‌شدند.

 

     خط میخی در سایر تمدن‌های میان‌رودان و هلال بارور- اعم از بابلی و اکدی و آشوری و فینیقی هم رواج داشت- به استثنای مصریان که با ترسیم صور کتابت نموده و در اصل "کنده‌کاری" می‌کردند، چیزی که یونانیان بعدها بدان عنوان "هیروگلیف" دادند؛ فینیقی‌ها که از یک سو با تمدن مصری و از سوی دیگر با تمدن‌های میان‌رودان در ارتباط بودند متأثر از همه‌ی آن‌ها موفق شدند برای نخستین بار "الفبایی پیشرفته" برای کتابت ابداع کنند (تصویر پیوستی). الفبای فینیقی بتدریج به یونان راه یافت و یونانی‌ها با الگوبرداری از آن الفبایی توسعه و تکامل دادند (الفبای یونانی) که حتی امروز هم کاربرد دارد. غیر از یونان باستان، الفبای فینیقی، در روم باستان هم مبنای توسعه و تکامل نوعی الفبای پیشرفته‌تر قرار گرفت با عنوان "الفبای لاتین" که امروز پرکاربردترین الفبا نه فقط در اروپا بلکه کل جهان است.

 

الفبای فینیقی - شرق شناسی - جامعه شناسی شرقی

الفبای فینیقی

 

◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیش‌برد منطقی بحث، در گروه "جامعه‌اندیشان شرق" مطرح بفرمایید.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ یکشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه شناسی دروغگویی Sociology of Lying
✍️ جی. ای. بارنر J. A. BARNES
🔄 حسین شیران

بخش دوم

⏺ دروغ چیست؟

     روزنامه‌نگاران و دانشجویان رسانه‌های جمعی شیوع دروغ‌گویی در حوزه‌های منتخب زندگی اجتماعی را نشان داده‌اند (بعنوان مثال گروه رسانه‌ی دانشگاه گلاسگو 1976، 1980) اما این انسان‌شناسان بوده‌اند که بنحوی مؤثر نشان داده‌اند که در برخی از فرهنگ‌ها دروغ‌گویی در هر جایی وجود دارد. گیلسنان Gilsenan (1976: 191) شرح داده است که چگونه در اجتماعی که در لبنان مطالعه کرده است، "دروغ‌گویی نه فقط در موقعیت‌های خاص و کنش‌های فردی بلکه در جهان فرهنگ‌شان بمثابه‌ی یک کل، عنصری بنیادی بود". 

 

     به همین‌سان، ارنستین فریدل Ernestine Friedl (1962: 78-81) گزارش می‌دهد در روستاهای یونان والدین عمداً به فرزندان کوچک خود دروغ می‌گویند تا به نوعی به آن‌ها یاد ‌بدهند که کردار و گفتار دیگران لزوماً نباید با "ارزش صوری" در نظر گرفته شوند. او موردی را ذکر می‌کند که در پایان یک دورهمی اجتماعی، یکی از شرکت‌کنندگان از سرِ خوشی اظهار داشت: "بیایید چند دروغ دیگر بگوییم و بعد به خانه برویم". 

 

     با این‌حال این کاربرد دروغ برای فریب هیچ‌کس نبود. اکثر نویسندگان از اصطلاحات گول‌زدن یا فریفتن استفاده می‌کنند اما من بعنوان یک مترادف، از بخشی از تعریف آنها از دروغ‌گویی استفاده می‌کنم، اما فریدل اینجا از کلمه یونانی psemata استفاده می‌کند و آن را نوعی "دروغ" ترجمه می‌کند که از شدت عاطفی کمتری برخوردار است و نسبت به آنچه که آمریکایی‌ها از کاربرد این کلمه انگلیسی در نظر دارند متضمن مفهوم منفی خفیف‌تری است. 

 

     شاید بهتر باشد psemata به عنوان داستان‌های غیرواقعی توصیف گردد که فقط غریبه‌ها فکر می‌کنند درست است. این کاربرد یونانی بموازات کاربرد عبارت "دروغ گفتن" در گفتار برخی از اجتماعات سیاه‌پوستان در ایالات متحده، مترادفی برای "چرندگویی" است، به عنوان مثال" طرح یک نکته از روی دغل‌بازی و بذله‌گویی" با این انتظار که واکنش مشابهی به همراه خواهد داشت (Abrahams, 1974: 258).

 

ادامه دارد ...

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, جامعه شناسی دروغ, حسین شیران

[ جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 در باب ام‌المسائل یا مادر مسائل اجتماعی ایران 

✍️ حسین شیران
 

     موضوع "مادر مسائل اجتماعی ایران"، از مدت‌ها پیش مورد توجه جامعه‌اندیشان و جامعه شناسان بوده اما نه به‌عنوان یک "موضوع محوری" که لزوما در کانون توجه قرار گرفته و محمل بحث‌ها و بررسی‌ها و هم‌اندیشی‌های مستمر در راستای روشن شدن ابعاد متکثر آن گردد بلکه بیش‌تر به‌عنوان یک موضوع موقت با اندیشه‌های گذرا و گاه‌گداری و یا هم‌چون مورد اخیر مسألتی یا مناسبتی بوده است.

 

     در حالی‌که دست‌کم بر جامعه شناسان ممکلت است که در برابر بارش بی‌وقفه‌ی مسائل و مباحث و موضوعات ریز و درشت روزمره که خوا‌ه‌ناخواه همه‌ی ما را به سمت‌وسوی "جزءاندیشی و سطح‌اندیشی و تک‌اندیشی" کشیده و روبه‌روز جامعه شناسان را به روزنامه‌نگاران و روزمره‌نگاران نزدیک‌تر و شبیه‌تر کرده، تحققاً مأمن و محفل و مجالی فراهم سازند برای "کل‌اندیشی و عمق‌اندیشی و هم‌اندیشی" در باب هر آن عامل یا عوامل اصلی و اساسی که به واقع پشت‌پرده قرار دارند و عملاً انبوه وقایع و مسائل ریز و درشت روزمره را رقم می‌زنند. 

 

     سمپوزیوم اخیر سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی ایران پیرامون پرسش "مهم‌ترین مسأله‌ی اجتماعی ایران چیست" را باید به‌مثابه‌ی حرکتی هر چند مقدماتی در این مسیر به فال نیک بگیریم اگر که بتواند به ما در گذار از سطح مشاهده‌ی قطرات بی‌شمار باران مسائل اجتماعی و مطالعه‌ی اثرات جزئی و سطحی آن به عمق توجه و تمرکز و تفکر در باب "ابرهای مسأله‌ساز" بلکه "جریان‌های ابرساز" یاری برساند. در این ارتباط یکی از اساتید مدعو به این سمپوزیوم جناب دکتر حسن محدثی "فقدان توزیع قدرت" را مادر مسائل اجتماعی ایران قلم‌داد کرده‌اند.

 

     در اصل مسأله که "فقدان توزیع" باشد بنده با ایشان بسی موافق‌ام و به نظر بنده هم مسأله‌ی اصلی و اساسی جامعه‌ی ایران از گذشته تا کنون به وجه عام همین "مشکل توزیع" بوده و است- توزیع بودها و نبودها، و "فقدان توزیع قدرت" تنها یکی از مصادیق این مشکل تاریخی است که برخی، از جمله ایشان، لابد حسب مهم‌تر و مؤثرتر و سرآمد انگاشتن امر سیاسی بدان اشاره کرده‌اند و گرنه قطعاً مستحضرند که مشکل توزیع به‌نحوی عام‌تر در مصادیق دیگری هم‌چون ثروت، شهرت، شهوت، فرصت، ... و حتی فقر و محرومیت و ... حتی در فقدان حاکمیت سیاسی هم بنحوی اجتماعی حاکم است.

 

     در هر حال، چه "مشکل توزیع" را در "فقدان توزیع قدرت" خلاصه کنیم و چه به مصادیق دیگر هم در کنار آن توجه کنیم، با یک پرسش اساسی مواجه‌ایم که لاجرم ما را یک گام عقب‌تر از آن‌چه شما فرمودید می‌برد و آن این‌که: "مشکل توزیع [قدرت] خود از کجا ناشی می‌شود؟" چه عاملی پشت این مسأله وجود دارد که نمی‌گذارد، توزیع، از نظر اجتماعی، به‌درستی صورت پذیرد؟ طبعاً ما برای آن‌که بتوانیم با مشکل اصلی مقابله کنیم ضرورتاً باید این عامل را بشناسیم، چه به هر حال ما در مقام مسأله‌شناسی ضرورتاً به "راه‌حل‌ها" توجه داریم و اصولاً و اساساً وقتی می‌گوییم "مسأله" یعنی که فرداً یا جمعاً راه‌حلی برایش متصور هستیم وگرنه هر مشکل بی‌راه‌حلی را بسی باید در ردیف "فاجعه"‌ها باقی بگذاریم تا بالاخره راه‌حلی برایش یافت شود.

 

     پاسخ بنده به این پرسش که پشت مشکل توزیع چه مشکل دیگری هست، مبتنی و معطوف بر عنصر "فرهنگ" است: این‌که ما در جامعه، در هر زمینه و نه فقط قدرت، با "مشکل توزیع" مواجه هستیم بخاطر مشکل دیگریست که مقدم بر آن موجود و مستقر است و آن "فقدان فرهنگ توزیع" است؛ ما چون به فرهنگ لازم برای توزیع هر امر مشخصی در جامعه دست نیافته‌ایم در هر زمینه در امر توزیع مشکل داریم و از این سبب شاهد نابرابری‌ها و ناعدالتی‌ها و تقابل و تضاد و تبعات ناشی از این‌ها در سطوح مختلف جامعه هستیم.

 

     فرهنگ در این معنی متضمن دو جزء اصلی و اساسی است: 1. وجود آگاهی‌های عملی در ارتباط با هر امری 2. ضرورت عمل بر اساس این آگاهی‌ها، جزء اول مبین "حقیقت امر" و جزء دوم مبین "واقعیت امر" است؛ بر این اساس در مقام توزیع هر امری در جامعه، ما یا حقیقتاً "نمی‌دانیم" توزیع درست چیست، یا حقیقتاً می‌دانیم ولی واقعیتاً "نمی‌توانیم" درست عمل کنیم، یا هیچ‌کدام را نمی‌دانیم و یا هر دو را می‌دانیم ولی عقدتا یا عقیدتاً "نمی‌خواهیم" درست توزیع کنیم. 

 

     در هر حال این‌ها موانعی هستند بر سر راه عملیاتی‌شدن توزیع درست‌درمان هر امری در جامعه، و مشخصا لزوم داشتن "بینش، دانش، روش و منش"‌های لازم برای حل و فصل هر کدام را یادآور می‌شوند. ما اگر در صدد رفع "مشکل توزیع" (قدرت، ثروت، ...) در جامعه در راستای برقراری عدالت اجتماعی هستیم نخست باید "مشکل فقدان فرهنگ" لازم برای یک چنین امر حساس و حیاتی را در ابعاد فوق‌الذکر در جامعه مرتفع سازیم و با داشتن و روشن ساختن حقیقت امر (آن‌چه اصولا باید باشد) واقعیت آن را مطالبه کنیم. بدون داشتن حقیقتی قابل استناد اساسا مسأله‌ دانستن یا ندانستن یک امر معلق می‌ماند چه برسد به طرح و تعقیب و حل و فصل آن. 

 

      خلاصه که "هر فعلی فرهنگ می‌خواهد" - نه فقط توزیع که تولید و مصرف هم در هر حوزه‌‌ای؛ اگر که ما نمی‌توانیم درست انجام‌اش دهیم و به نتایج لازم برسیم بخاطر اینست که علی‌رغم تاریخ زیست اجتماعی هزاره‌ای‌مان، به دلایل مختلف که جای بحث دارد، هنوز بر فرهنگ لازم برای انجام امور خود مجهز و مسلط نیستیم و به بیان دیگر فرهنگی عمل نمی‌کنیم از این نظر، به باور بنده، "فقر فرهنگی" در ارتباط با هر امری زمینه‌ساز مسائل و مشکلات ما در هر حوزه‌ایست و شایستگی "مادرمسأله" بودن را دارد. فقر فرهنگی یعنی که یا نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم و یا به هر دلیل نمی‌خواهیم ریل‌های لازم برای رویه‌‌ها و روندهای عملی شدن امور در حوزه‌های مختلف را در بستر جامعه تعبیه و تنظیم کنیم و از این جهت تقریبا در هر حوزه‌ای درگیرودار مسائل و مشکلات ناشی از نادانی‌ها و ناتوانی‌ها و نارسایی‌ها هستیم. 

 

     این طرزفکر و طرزتلقی که ارائه شد طبیعتا واجد سایه‌های پنهان و آشکاریست که قطعا به نور نقدها و نظرهای دوستان اندیشمند به روشنایی گراییدنی‌ست؛ امید که حاصل این تبادل نظرها به نفع جامعه و حل مسائل مختلف آن تمام شود.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, حسین شیران

[ پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی در ایران: بین سیاست، مذهب و نفوذ غرب
نوشته: علی اکبر مهدی
ترجمه: حسین شیران

بخش ششم

 

انقلاب و اسلامی‌سازی علوم اجتماعی: دهۀ اول


     تأسیس جمهوری اسلامی در سال 1979 میلادی [۱۳۵۷ خورشیدی] در ایران چالش‌های جدیدی برای جامعه شناسی ایران دربرداشت. علمای ارشد علوم اجتماعی شاغل در نظام اداری کشور اخراج و یا وادار به بازنشستگی شدند. بسیاری از آن‌ها به خارج مهاجرت کرده و چیزی حدود 220،000 صنعت‌گر و استاد دانشگاه از آن زمان کشور را ترک کرده‌اند [خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 1 می 2001]. با این حال، در دورۀ اوایل انقلاب، حکومت تدریسات و تحقیقات انتقادی در دانشگاه‌ها را تشویق می‌کرد. رادیکالیسم که محبوبیت داشت، رهبران مذهبی حتی تحلیل‌های مارکسیستی را برای افشای وابستگی خارجی نظام پهلوی و تبیین مسائل کشور و علل فقر، سرکوب سیاسی و استعمارگری شایسته یافتند. 

 

     با سرنگونی نظام سلطنتی، دانشگاهیان انتظار داشتند که انقلاب كنترل حکومت بر دانشگاه‌ها را کاهش دهد و ساختار اداري باز و مشاركت‌محوري را ترویج دهد. اگرچه انقلاب "حکومت اسلامی" برپا داشت با این حال جامعه شناسان انتقادی به آینده خوش‌بین و به ظهور جامعه‌ای جدید واجد ویژگی آزادی و رفاه امیدوار بودند. در واقع در ابتدا این‌گونه به نظر می‌رسید که حوادث به آرامی در حال حرکت به این سمت هستند؛ با این حال، به زودی حکومت جدید هم همان رویکرد از بالا به پایینی را تحمیل کرد که حکومت پهلوی دنبال می‌کرد و چارچوب برنامه‌های درسی و شیوه‌های تدریس جامعه شناسی در کلاس‌ها را تحت کنترل خود درآورد.

 

     دانشگاه‌ها در برابر تغییرات جدید مقاومت کردند و به میادین اصلی نبرد میان جناح‌های ایدئولوژیک و سیاسی تبدیل شدند. حکومت تصمیم گرفت این تقابل سیاسی و عقیدتی را با بستن دانشگاه‌ها و راه‌اندازی فرهنگی انقلاب برای پاک‌سازی نظام دانشگاهی از عناصر غیراسلامی، غرب‌زده و سکولار از بین ببرد. در ژوئن 1980 [خرداد 1359] "ستاد انقلاب فرهنگی" متشکل از روحانیون، روشنفکران و مقامات مسئول مسلمان منصوب شده از سوی حکومت، برای ایجاد یک "جو اسلامی" در دانشگاه‌ها، "اسلامی کردن" تمامی برنامه‌های درسی و بازتاب اخلاق انقلابی تئوکراسی جدید در آن‌ها تأسیس شد.

 

ادامه دارد ...

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, علی اکبر مهدی

[ سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش چهارم

✍️ حسین شیران

 

⏺ پیش‌گفتار

     کم‌تر کسی پیدا می‌شود در خصوص این واقعیت تاریخی که نخستین تمدن‌های جهان در شرق در منطقه‌ی میان‌رودان (بین دجله و فرات) شکل گرفته‌اند تردیدی به خود راه دهد. از میان این نخستین تمدن‌ها "تمدن سومری" در نواحی جنوبی میان‌رودان (عراق امروزین) از همه نخستین‌تر است. سابقه‌ی سکونت سومری‌ها در این نواحی به هزاره‌ی ششم پیش از میلاد برمی‌گردد اما تبلور تمدن‌شان در هزاره‌ی چهارم و سوم پیش از میلاد بود که بعد قرن‌ها زندگی اجتماعی صورت ‌پذیرفت. 

 

     بالاتر از تمدن سومری، "تمدن بابلی" شکل گرفت و بالاتر از آن "تمدن اکدی" و بعد بالاتر و متمایل به غرب "تمدن آشوری" و بعد مماس بر کناره‌ی شرقی دریای مدیترانه "تمدن فینیقی" و بعد در نواحی جنوب‌شرقی دریای مدیترانه "تمدن مصری" که به لحاظ قدمت بعد از تمدن سومری شکل گرفت و از اوایل هزاره‌ی چهارم تا سده‌ی چهارم پیش از میلاد که بدست اسکندر مقدونی فتح شد دوام داشت. در این دور و زمان‌ها در بخشی از ایران هم "تمدن ایلامی" را داشتیم که از سال 3200 تا 539 پیش از میلاد که مقهور هخامنشیان گشتند در نواحی خوزستان و لرستان امروزی حضور تاریخی داشتند.

 

هلال حاصلخیر - جامعه شناسی شرقی

 

     به تصویر پیوستی اگر توجه کنید تمامی این تمدن‌ها در کنار هم، شکل یک هلال را به خود می‌گیرند که در نقشه‌ی امروزی از بخش غربی و جنوب‌غربی ایران و شمال کویت شروع و در عراق و سوریه و بخشی از جنوب‌شرقی ترکیه و لبنان و فلسطین و اسرائیل و اردن و حتی قبرس ادامه یافته و در نهایت در شمال‌شرقی آفریقا در مصر تمام می‌شود. این هلال دربرگیرنده‌ی تمدن‌های چندهزاره‌ای پیش از میلاد در منطقه‌ی حاصل‌خیزی ا‌ست که امروز "خاورمیانه" نامیده می‌شود. نخستین بار "جیمز هنری بریستد" باستان‌شناس آمریکایی بود که به این منطقه‌ی تمدن‌خیز جهان عنوان Fertile Crescent‏ یعنی "هلال بارور" داد.

 

◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیش‌برد منطقی بحث، در گروه "جامعه‌اندیشان شرق" مطرح بفرمایید.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه شناسی دروغگویی Sociology of Lying

✍️ جی. ای. بارنر J. A. BARNES

🔄 حسین شیران

بخش اول

دروغ چیست؟

     دروغ همه جا هست؛ برای همین، ما همواره در باب دروغ گفتن‌ها در زندگی عمومی و خصوصی خود می‌گوییم و می‌شنویم. خیلی کم پیدا می‌شوند کسانی که ادعا کنند هرگز دروغ نگفته‌اند و حتی خیلی کم‌تر از آن‌ها پیدا می‌شوند کسانی که بگویند هرگز فریب یک دروغ‌گو را نخورده‌اند. اسکار وایلد (1989: 216) در نوشته‌ای در یک مجله در ژانویه 1889، شکوه کرده از این‌که، به استثنای سخنرانی‌های وکلای دادگستری‌ها، دروغ گفتن به مثابه یک هنر، دیگر رو به افول گذاشته است. 

 

     صد سال بعد از آن، حالا اکثر مردم می‌گویند که دروغ‌گویی بیش‌تر از گذشته وجود دارد. یک روزنامه‌نگار انگلیسی (Lott, 1990)، دهه 1980 را "دهۀ دروغ" نام نهاده است. یک روزنامه‌نگار آمریکایی (Bradlee, 1991) هم اظهار داشته است كه "به نظر من، دروغ در سال‌های اخیر به سطح یک اپیدمی (همه‌گیری) رسیده است و ما همه دیگر در برابر آن ایمن گشته‌ایم".

 

   این‌که آیا در واقع امروز بیش‌تر از گذشته دروغ گفته می‌شود می‌تواند یک حدس باشد، اما دست‌کم ما حالا نسبت به شیوع دروغ گفتن بیش‌تر آگاهی داریم، تا حدی به این دلیل که در حال حاضر دروغ‌گویی اغلب سریع‌تر از گذشته آشکار می‌شود. همان‌طور که راسبری Rasberry (1981: 2-3) می‌گوید: "تاریخ موقعیت‌های متعددی ثبت کرده است که در آن رهبران سیاسی دنیا دروغ گفته‌اند، اما اکثر این دروغ‌ها سال‌های سال برملا نشده‌اند. امروز، به دلیل پیشرفت‌های رسانه‌ای 25 سال اخیر، شهروندان هر دروغ و فریبی را در همان هنگام وقوع می‌بینند و می‌شنوند". 

 

     ما دروغ‌گویی را، به مثابۀ یک قصور انسانی، تأسف‌برانگیز می‌دانیم و چنین فرض می‌کنیم که برای راست‌گو بار آوردن کودکان‌مان زیاد به خود زحمت نداده‌ایم که حالا آن‌ها مطابق میل طبیعی خود رفتار می‌کنند و دروغ می‌گویند. در یک پیمایش که در سال 1981 در ده کشور اروپای غربی انجام شد، از پاسخ‌دهندگان خواسته شد تا ویژگی‌هایی که آرزو داشتند به فرزندان‌شان منتقل شوند را رتبه‌بندی کنند؛ در نه کشور از ده کشور، بیش‌ترین پاسخ‌دهندگان "راست‌گویی" را در درجۀ اول قرار دادند (Harding and Phillips, 1986: 19-21). 

 

     با این‌حال تلاش‌های والدین برای تربیت فرزندان به تنهایی موفقیت محدودی به همراه داشته و دارد. بیش‌تر بزرگ‌سالان گاه‌به‌گاه و راه‌به‌راه دروغ می‌گویند. در واقع، همان‌طور که الیور وندل هولمز می‌گوید، کودکان همین‌که بزرگ می‌شوند تمایل اولیه به راست‌گویی را از دست می‌دهند. مشهور است كه الكساندر (1987: 197) گفته است "تقریباً هر حقیقت‌گویی‌ که در جهان بوده است را کودکان گفته‌اند". 

 

     روان‌شناسان رشد، با رد این دیدگاه، گمان می‌کنند که دروغ گفتن توسط کودکان می‌تواند امری مسلم باشد. بعنوان مثال، در یک مطالعه آمریکایی، توافق کودکان با گویه‌هایی هم‌چون "من هر بار حقیقت را می‌گویم" و "من هرگز دروغ نمی‌گویم"، بعنوان مدرکی دال بر تمایل آن‌ها به تحریف پاسخ‌هایشان پذیرفته شده است  (Castaneda et al. 1956: 319).

 

ادامه دارد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, جامعه شناسی دروغ, حسین شیران

[ پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش سوم

✍️ حسین شیران

 

 ⏺ پیش‌گفتار

      تاریخ غرب تحققا از یونان باستان آغاز می‌شود و درست از همین مکان و همین زمان، نادیده انگاشتن شرق در تحولات یونان و به واسطه‌ی آن تحولات جهان آغاز می‌شود. به استثنای چند مستشرق منصف، عموم غربیان زیر فشار سخت و سنگین خودمداری و خودبرتربینی تولد تفکر و تمدن در یونان باستان را بسی "خودبنیاد" می‌دانند؛ این در حالی‌ست که اصولا و اساسا در عالم اجتماع، با وجود انبوهی از عوامل تأثیرگذار و مداخله‌گر، چیزی محال‌تر و موهوم‌تر از امر خودبنیاد وجود ندارد. 

 

     برتراند راسل، متفکر نام‌دار غرب، در ارتباط با تفکر و تمدن یونان از "ظهور ناگهانی" سخن می‌گوید و از این سبب آن را "شگرف‌ترین پدیده‌ی تاریخ" می‌انگارد! تا آن‌جا که به غرب مربوط می‌شود راسل راست می‌گوید، چون در آن هنگام که تفکر و تمدن یونان باستان پا گرفت (مشخصا سده‌ی پنجم پیش از میلاد) در سرزمین‌های غرب (و در واقع شمال و شمال‌غربی) یونان که اروپای کنونی باشد اساسا تفکر و تمدنی در کار نبود که بتواند بر تفکر و تمدن یونان باستان اثر بگذارد و کل این سرزمین‌ها، جز "جمهوری روم" در شبه جزیره‌ی ایتالیا که در موقعیتی نزدیک و شرایطی شبیه به یونان اما بسی عقب‌مانده‌تر از آن قرار داشت، بقیه همچنان در شرایط پیشاتاریخی به سر می‌بردند چون هنوز به آن معنا انسان متفکر متمدنی به آن‌جاها پای نگذاشته بود. 

 

     اهمیت یونان برای غرب در همین نکته است که نه فقط عملا و نظرا دروازه‌ای درخشان شد برای گذار تمدن و تفکر به دنیای غرب (اروپای غربی) - جایی که 1500 سال بعد از میلاد و از زمان رنسانس به بعد بنحوی بارز و درخشان واکنش نشان داد و تفکر و تمدن حال حاضر دنیا حاصل این واکنش درخشان است، بلکه فراتر از آن به غرب این فرصت ویژه را داد که با تملک تاریخ یونان باستان دست‌کم پنج قرنی تاریخ تمدن و تفکر خود را پیش اندازد چه نخستین دولت متمدنی که در این منطقه (سرزمین‌های غربی اروپا) پا گرفت "امپراتوری روم" بود که تازه چند قرن بعد از آن در سال 27 پیش از میلاد شکل گرفت. 

     اما در شرق یونان چطور؟ آیا پیش از تولد و تعالی تفکر و تمدن در یونان باستان در شرق آن (آسیای کنونی) هیچ تفکر و تمدنی شکل نگرفته بود؟ 

 

◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیش‌برد منطقی بحث، در گروه "جامعه‌اندیشان شرق (https://t.me/OrientalSocialThinkers)" مطرح بفرمایید.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ضعف متن و قدرت حاشیه در نظام دیوان‌سالاری ایران - بخش دوم
✍️ حسین شیران

 

     باری این چنین در نظام دیوان‌سالاری ما شایسته‌سالاری پیوسته زیر سایه‌ی عقیده‌بازی و هم‌رنگ‌سازی رنگ می‌بازد و از عرصه‌ و عرشه‌ی اصلی آن به دور می‌ماند، در عوض خیل حواشیون هم‌عقیده و هم‌زبان با حمایت‌های ساختاری از زیست در حاشیه‌ی متن تا به سطوح عالی مدیریت متن پیش می‌روند و بتدریج با "بازتولید و بازپروری هم‌دستان" کلیت آن را در اختیار می‌گیرند و در همه حال چون اهلیت آن را نداشته و ندارند و اهلیت‌داران را همه مغرض و مریض و دشمن اصلی خویش می‌شمارند برای حفظ موقعیت سازمانی خویش هم که شده این بار این‌ها بنوبه‌ی خود اندک جوش و خروش چشمه‌ی شایسته‌سالاری را هم از آن می‌گیرند و به این ترتیب بجای کار مولد به سیاست مخرب می‌پردازند و سرانجام هم بجای یک کارگزار متخصص یک سیاست‌مدار مجرب می‌گردند و در ادامه هم از فرط سیاست‌ورزی یک‌به‌یک برای نامزدی ریاست‌جمهوری مملکت عزم خود را جزم می‌کنند!

 

     در این میان آن‌چه وامی‌ماند رفع نیازهای ملت و مملکت است که اصولا و اساس از سازمان‌ها انتظار برآورده‌شدن‌شان می‌رود و مشخصا مسئولیت کار هم به عهده‌ی این متصدیان است منتهی چون توان و تخصص لازم را ندارند همواره برای توجیه وضع موجود سیاست‌بازی‌ها در پیش گرفته و به فرافکنی‌ها متوسل می‌شوند و در این میان اگر شهروندی زیر فشار نابسامانی‌ها زمانی زبان باز کند و از آن‌ها بپرسد که کار من کو، نان من کو، آب من کو، برق من کو، گاز من کو، بنزین من کو، مرغ ماهی روغن برنج هویج ... این‌ها دیگر چرا گران شدند، رنگ سفره‌ی مردم کجا رفت، سلامتی مردم کجا رفت، آرامش مردم کجا رفت، باغ چرا پژمرد، سد چرا خشکید، جنگل چرا وارفت، دریا چرا پس کشید، صحرا چرا کویر شد، بودجه کجا سرازیر شد، ... همین سیاست‌پیشه‌ها، برعکس، او را به سیاسی‌کاری و تشویش اذهان و تحریک افکار عمومی و مخل نظم جامعه متهم نموده و در نهایت بعنوان مجرم و مقصر و مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت ملت و مملکت معرفی می‌کنند!    

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, نظام دیوان‌سالاری بوروکراسی

[ سه شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 ضعف متن و قدرت حاشیه در نظام دیوان‌سالاری ایران - بخش اول
✍️ حسین شیران

 

     همه می‌دانیم نظام دیوان‌سالاری ایران شایسته‌سالار نیست و یا بهتر بگویم "شایسته‌سالاری" در ایران باب نیست، از این جهت شایسته‌ها (آن‌ها که واجد مهارت و صاحب تخصص و در کل، بایسته‌ی مشاغل مختلف‌اند) یا هیچ به مناصب موجود دست نمی‌یابند و یا اگر هم دست یابند چندان در آن دوام نمی‌آورند و ملول و ملوم کنار می‌کشند و یا که به هر شکل کنار گذاشته می‌شوند. 

 

     این‌که چرا دست نمی‌یابند را باز همه می‌دانیم؛ در نظام‌های ایدئولوژیک شایستگی کسب یک منصب، نه "شرط اصلی" بلکه در بهترین حالت تنها یک شرط در کنار سایر شرط‌های استخدامی‌ است و درست از همین مرحله، از بدو استخدام، پدیده‌ی "رنگ‌باختن اصل شایستگی" در مقابل سایر اصل‌ها استارت می‌خورد و تا مراحل بعدی پیش می‌رود. در طی این مراحل بدیهی است توجه و تأکید نظام ایدئولوژیک بدوا بر تحقق و ترویج "عقیده‌سالاری" در سازمان‌های تابعه است تا شایسته‌سالاری!

 

     و این‌که چرا دوام نمی‌آورند هم کمابیش به مسأله‌‌ی فوق بستگی دارد؛ هر چقدر که "شرط اصلی‌ها" در این هنگامه سرخورده می‌شوند و کم می‌آورند و کم‌کم عرصه را وامی‌گذارند، "سایر شرطی‌ها" با مشاهده‌ی ارزش و اهمیت و اولویت "هم‌رنگ شدن" در نزد هسته‌ی گزینش سخت شیر می‌شوند و بسی بیش‌تر و بهتر عمل می‌کنند و با جلب رضایت صاحب‌کار به صورت انبوه وارد سازمان‌ها می‌شوند؛ 

 

     به این ترتیب نظام دیوان‌سالاری ما پر می‌شود از مستخدمینی که یاد می‌گیرند اگر بنحو شایسته با صاحب‌کار ابراز هم‌بستگی و هم‌عقیدگی و هم‌زبانی داشته باشند فقدان شایستگی‌شان برای انجام کار نه فقط به چشم نخواهد آمد بلکه برعکس در مقاطع مختلف مستلزم تشویق و پاداش و پیشرفت هم خواهد بود. در گذر از شایسته‌هایی که به هر دلیل نتوانسته‌اند به سازمان‌ها راه یابند، آن‌ها هم که به هر شکل راه یافته‌اند با دیدن یک چنین جریاناتی خواه‌ناخواه امید و انگیزه‌ و انرژی خود را برای تأثیرگذاری و تغییر و تعالی اوضاع از دست می‌دهند.
 

     "شرط اصلی‌ها" یعنی آن‌ها که بمعنای واقعی کلمه شایسته و بایسته و مسلط به کار هستند در مقام انجام کار ضرورتا به "متن" می‌پردازند چرا که وجه تمایز و تخصص آن‌ها در همین است و بس (متن این‌جا مبین وظیفه و رسالت سازمانی است)، از این جهت اصولاً هر آن بازدهی و باروری و بهره‌وری سازمانی‌ست توسط این‌ها تأمین و تضمین می‌گردد؛ در مقابل، "سایر شرطی‌ها" که چندان شایستگی و کارآمدی مؤثری در حوزه‌ی متن ندارند لاجرم در "حاشیه" قرار می‌گیرند و به کارهای حاشیه‌ای می‌پردازند، در نتیجه هر آن کم‌بازدهی و ناباروری و افت بهره‌وری هم که در سازمان‌ها حاکم است خواه‌ناخواه متوجه این دسته از افراد است.

 

     "حواشیون" یعنی همین‌ها که به هر شکل از توان و تخصص لازم برای تأثیرگذاری برخوردار نیستند و از این جهت نه در متن کار بلکه حواشی آن به سر می‌برند اگرچه بابت فقدان قدرت و لیاقت قرار گرفتن در خدمت متن (رسالت سازمان) قصوری دارند اما مقصر اصلی در واقع آن‌هایی هستند که طی سازوکاری معیوب به صرف سایر شرطی بودن (هم‌عقیدگی) و نه لزوما شرط اصلی بودن (شایستگی) به حضور گسترده‌ی این افراد در سازمان‌ها دامن می‌زنند و بعد هم به همین شرط در داخل سازمان‌ها هم آن‌ها را پشتیبانی کرده و در غیاب و غرق غیره‌گشتن شایسته‌ها تا مناصب حساس بالا می‌کشند.

 

ادامه دارد ...

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, بررسی مسائل اجتماعی, مسائل اجتماعی ایران, نظام دیوان‌سالاری بوروکراسی

[ یکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش دوم

✍️ حسین شیران

 

⏺ پیش‌گفتار

     ذکر یک نکته در این میان خالی از لطف نیست و آن این‌که هر گاه بحث غرب و شرق پیش می‌آید برخی نه از جرگۀ غربیان بلکه برعکس از جمع خود شرقیان سخت برمی‌آشوبند که ای داد و بیداد، باز یک عده از شرقیانِ همیشه خواب‌آلود بر علیه غربیانِ همیشه بیدار شوریده‌اند و بی پایه و اساس می‌خواهند منکر بزرگی و بلاغت و صدارت و سخاوت و خدمات غرب به جهان گردند! اگر که واقعا بحث بحث فروکاستن ارزش‌ها و به زیر سؤال بردن خدمات باشد باری، می‌توان به این دل‌واپسان حق داد و اگر نه، تا روشن شدن موضوع قدری باید درنگ نمود. ... 

 

     ضمن این‌که هرگز نباید فراموش کرد اولا، بحث غرب و شرق را خود غربیان پیش کشیده‌اند، آن هم نه بر اساس محاسبات جغرافیایی و جهت‌شناختی بلکه بر اساس مناسبات سیاسی و استعماری و استثماری خاص خود، و از این جهت حالا دیگر عناوین شرق و غرب هم همچون هر چیز دیگری زیر استیلای سیاه مناسبات سیاسی-اقتصادی حاکم بر جهان بار ایدئولوژیک به خود گرفته‌اند و گرنه در دنیای گرد و مدام در گردش ما چه اصراری بر اصالت شرقی یا غربی یک نقطه، مگر این‌که نقطه‌ی مشخصی از آن را مبنا و ملاک و اصل بگیریم و آن هیچ نبوده و نیست جز "اروپا"!

 

     و بعد زیر احساسات، القائات و اقتضائات سنگین این "اروپامداری" و "اروپامرکزی"، این خود غرب بوده و است که خدمات شرق به غرب و جمله جهان را نادیده گرفته و بی‌حساب و کتاب از آن ملعبه و مترسکی بی‌دست و پا و بی‌خاصیت ساخته صرفا برای این‌که در جهان موجود "دیگری" داشته باشد برای قیاس ثروت و سروری و سرآمدی خود، بی آن‌که نه خود به زبان بیاورد و نه شرقیان به روی‌اش بیاورند که این همه مکنت و مهتری نه به صرف علم و ادب و عقلانیت بلکه بخش اعظمی از آن به لطف چند قرن استعمار و استثمار ملل شرق حاصل شده است!

 

◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیش‌برد منطقی بحث، در گروه "جامعه‌اندیشان شرق" مطرح بفرمایید.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 در حد حرف
✍️ حسین شیران

 

⏺ خبر: "قیمت ۲۰ قلم کالای اساسی تا ۲۴ ساعت آینده از سوی دولت اعلام خواهد شد و با متخلفان در افزایش قیمت‎ها برخورد خواهد شد."

 

◀️ بیمارستان ما قدیم‌ها یک نگهبانی داشت (خدا رحمت‌اش کند) که همواره نیم‌تنه‌اش از پنجره‌ی نگهبانی بیرون بود و تا کسی به حریم استحفاظی‌اش نزدیک می‌شد یک داد و بیدادی به راه می‌انداخت که بیا و ببین: "آهای تو، کجا سرتو پایین انداختی داری می‌ری؟! این‌جا بیمارستانه، خیابون که نیست، همون‌جا بایست بگو ببینم چی کار داری با کی کار داری؟ ...". خدا بیامرز هیکل درشتی هم داشت که فقط دیدن همان نیم‌تنه‌اش‌ در قاب پنجره خوف به جان‌ات می‌انداخت چه برسد به این‌که بخواهد در کنارش های‌وهویی هم راه بیندازد!

 

     اوایل حتی ما هم که دانشجو بودیم و برای کارآموزی به آن‌جا می‌رفتیم از نزدیک شدن به او و حوزه‌ی استحفاظی‌اش هراس داشتیم چه برسد به مردم عادی. اما تا او بیاید ما را بشناسد (کمی هم پیر و مریض‌احوال بود و نزدیک‌های بازنشستگی‌اش) ما زود او را شناختیم که بنده‌ی خدا از هر دو پا فلج است و در کل فقط همان نیم‌تنه‌ایست که از پنجره بیرون زده و لاغیر و در نهایت در حد همان های‌وهویی است که بپا می‌کند، والسلام. 

 

     بعد از کسب این شناخت راه‌گشا، دیگر همه یک‌راست می‌آمدیم و بی‌اعتناء به های‌وهوی‌اش رد می‌شدیم و می‌رفتیم سر کارمان؛ او هم که حدس می‌زد دانشجو باشیم گاهی می‌خندید و می‌گفت: "ای کلک‌ها، حالا فهمیدین وضع‌ام چطوریه دیگه محل‌ام نمی‌ذارین؟" ... از ارباب رجوع هم هر کس به هر شکل از وضعیت او خبر داشت همین کار را می‌کرد و بی‌توجه به داد و بیداد و تهدید و تحکم‌هایش رد می‌شد و می‌رفت پی کارش، بنده‌ی خدا هم که نمی‌توانست کاری بکند فوق‌اش پشت‌سرشان چند بد و بی‌راه می‌گفت و چند لعنت می‌فرستاد و بعد آرام می‌گرفت؛ موقع برگشت هم به چند نصیحت اکتفاء می‌کرد و دیگر تمام! ...

 

     حالا حکایت دولت ما هم همین است؛ های‌وهوی زیاد می‌کند و خط‌ونشان هم زیاد می‌کشد منتهی در نهایت در حد حرف و همین های‌وهوی‌هاست و بیش از این به اندازه‌ای افلیج و ناکارآمد است که نتواند جلوی دزدان و اختلاس‌گران و مفسدان و متخلفان را بگیرد. البته باید حواس‌مان باشد که این شامل سیاسی‌کاری نمی‌شود، در این خصوص هرگز با کسی مماشات ندارد و به‌هیچ‌وجه ملاحظه‌ی هیچ‌کس را هم نمی‌کند. خدابیامرز نگهبان افلیج ما هم همین‌طور بود کافی بود حرکت کسی به او بربخورد در این‌صورت با پرتاب لنگ کفش هم که شده جلویش را می‌گرفت.

 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, مسائل اجتماعی ایران

[ چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی علم

🌓 اهمیت موضوع و موضع در تولید فکر - بخش اول

✍️ حسین شیران

 

⏺ پیش‌گفتار

     براستی چرا و چطور می‌شود در تارک تاریخ فلسفه، متفکران یونان باستان پیش از سقراط، از تالس تا دموکریتوس، در امر تولید فکر در عرض دو قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد، از سطح ابتدایی "آب اصل اشیاء است" تا سطح پیشرفته‌ی "نظریه‌ی اتمی" می‌رسند - آن‌هم بی‌هیچ ابزار فنی و بی‌هیچ آزمون تجربی‌ و بی‌هیچ آزمایشگاهی، به معنای امروزی‌اش، بلکه صرفا به ساز و سرمایه‌ی تعقل و تفکر چند متفکر؟! این سلسله نوشتار بر آن است تا با مرور‌ی گذرا بر تاریخ تفکر در این دوره‌ی خاص تاریخی، پاسخی تا حد ممکن منطقی و مقبول به این پرسش ارائه دهد.

 

     نخست به عنوان مقدمه، بهتر است در باب این‌که چرا و چطور شد تحققا تولید فکر از یونان باستان آغاز شد، و نه جای دیگر، واقع امر را جویا شویم و بعد به این نکته‌ی مرتبط با موضوع این نوشتار بپردازیم که چرا و چگونه است تولید فکر، با فرض مساعد بودن زمینه از هر جهت در یونان باستان نسبت به جاهای دیگر، در چند نقطه‌ی مشخصی از آن و توسط تعداد اندکی از یونانیان محقق گردید و نه همه جا و همه کس آن. در باب نخست سخن بسیار گفته و شنیده شده است که ما این‌جا در ادامه سعی می‌کنیم بسی خلاصه و مفید به این بحث مقدماتی ورود و خروج داشته باشیم و بعد بر اساس آن به بحث بعدی بپردازیم.

 

     اکنون دیگر یونان جزئی از قاره‌ی اروپا و دنیای غرب محسوب می‌شود و تفکر و تمدن باستان آن هم مشخصا ذیل عنوان تاریخ تمدن و تاریخ فلسفه‌ی غرب در جهان طرح و شرح می‌شود؛ به اعتبار تقسیمات قاره‌ای و جغرافیایی شاید نتوان ایرادی بر این امر گرفت- این "شاید" را از این جهت می‌گویم که به هر حال این‌جا صحبت اعتبار است نه اصالت، و در هر حال ملاحظاتی غیرجغرافیایی، بویژه در ارتباط با دو قاره‌ی به سختی درهم‌تنیده‌ی آسیا و اروپا، در لحاظ داشتن این اعتبار دخیل بوده است؛ 

 

     این‌که مثلا چرا و بر چه اساسی گستره‌ی اروپا دقیقا در مرزهای ایران متوقف می‌شود و از کنار و بالاسر آن، در گذر از ترکیه و ارمنستان و آذربایجان، در خاک روسیه تداوم می‌یابد و چرا "شبه‌جزیره‌ی چوکوتسکی"- شرقی‌ترین نقطه‌ی جهان حتی بسی شرقی‌تر از ژاپن، به اعتبار این‌که جزئی از خاک روسیه است جزوی از اروپا و اردوگاه غرب تلقی می‌گردد، یعنی که چندان بر اصالت امر جغرافیا در این رابطه اعتماد و اتکاء نباید داشت؛ اگر که در این ارتباط تنها جغرافیا ملاک عمل و نظر بود بیش‌تر جهات "شمال و جنوب" تداعی‌گر تقابل اروپا و آسیا بود نه "غرب و شرق"!

 

◀️ نقدها و نظرات خود در این ارتباط را، جهت پیش‌برد منطقی بحث، در گروه "جامعه‌اندیشان شرق" مطرح بفرمایید.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی علم, شرق شناسی

[ سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]