جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش سیزدهم
✍️ حسین شیران

.

علت و ضرورت و اهمیت بحث ما در باب روشن‌فکران و روشن‌گران این بود که در آغاز گفتیم جنبش‌های مردمی ما متأسفانه از یک "کاستی بزرگ" رنج می‌برند و آن "فقر یا فقدان اندیشه و طرح و برنامه و جایگزین مشخص و مسجل" برای هر گونه تغییر و تحول است و مشخصا این مهم را ناشی از فقر یا فقدان "متفکران مردمی" یا همان "عقلای قوم" دانستیم؛ اینشتین جمله‌ی زیبایی دارد که می‌گوید: "عاقلان مسائل و مشکلات را حل و فصل می‌کنند و عاقل‌تران از بروز آن‌ها پیش‌گیری می‌کنند".

.

نظر به اوضاع و احوال جامعه‌ای که همینک در آن بسرمی‌بریم بنظر می‌رسد ما تاریخا در هر دو بعد آن، بی‌تعارف، با کاستی‌هایی مواجه بوده و هستیم؛ خود همین که اکنون جامعه‌ی ما لبریز از مسائل و مشکلات فراوان است یعنی بواقع امر نه بدان‌صورت از پیش "عاقل‌ترانی" در کارش بوده‌اند تا از بروز مسائل و مشکلات فراوان‌اش پیش‌گیری کنند و نه اکنون "عاقلانی" بر سر کارند که بتوانند آنها را حل و فصل کنند! فقر یا فقدان عقلا در یک قوم یعنی این!

.

آنچه ما را به یک چنین استنباط و استنتاج دردآلودی وامی‌دارد همانا خود حال و روز ناساز و نابسامان ‌ماست؛ مگر نه اینکه کم و کیف معلول حکایت از کم و کیف «اثر» و حتی کم و کیف «علت یا عامل مؤثر» دارد، حکماً کم و کیف زندگی اجتماعی ما و مسائل و مشکلات خرد و میان و کلان فراوانی که اکنون بر ما حاکم است هم خود به زبان بی‌زبانی حکایت از کم و کیف عقلانیت دخیل بر آن و نیز عاقلان درگیر در آن دارد. بی‌جهت نبوده و نیست این گفته‌ی تاریخی از حکیم فردوسی: "به یزدان که ما گر خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم؟"

.

توجه و تمرکز بر "نتیجه و خروجی کار"- چه مثبت چه منفی، منطقی‌ترین و مفیدترین و مؤثرترین راه و روش مطالعه و ارزیابی و نقد و نظر در حوزه‌ی اجتماع و علوم اجتماعی‌ است و در مقابل، بی‌پایه‌ترین و بی‌هوده‌ترین کارها و راهبردها تکیه بر اقوال و افعال و ادا و اطوارهای فراوان عاملان- خواه حاکمان و خواه عاقلان، است که همواره در فضا و هوای جامعه ساری و جاری‌ بوده و هستند و هیچ معلوم نبوده و نیست کدامیک، کی و چگونه بر جریانات اجتماعی اثر گذاشته، بر زمین جامعه سبز گشته و ثمر خواهند داد و یا همچو اغلب موارد بی هیچ بر و باری همچنان پا در هوا مانده و بر زندگانی ما سایه خواهند انداخت.

.

(باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی

[ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 دوری در دنیای آمار - بخش چهارم
درصد جمعیت مسلمان در کشورهای مختلف دنیا

.

مالدیو با 100% جمعیت مسلمان در صدر فهرست، ایران با 99.4% در رتبه‌ی پنجم و واتیکان با 0% مسلمان در انتهای فهرست قرار دارد.

.

درصد جمعیت مسلمان در کشورهای مختلف دنیا - جامعه شناسی شرقی

.

دنیای آمار - جمعیت مسلمان جهان - World of Statistics - Muslim Population

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: دنیای آمار, جمعیت مسلمان جهان, مالدیو ایران واتیکان, جامعه شناسی شرقی

[ چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش هفتم
✍️ حسین شیران

.

اعتناء و التزام به "اصل خودنابسندگی" در امر شناخت خواه‌ناخواه راه را برای اعتناء به دیگران و ارتباط با آن‌ها باز می‌کند. کافیست باور داشته باشیم که با هوش و حواس محدود و همواره در معرض خبط و خطای خود قادر به درک یک تنه‌ی هیچ موضوعی به تمامی نخواهیم بود و در بهترین حالت تنها امکان احساس و ادراک و افهام بخشی از آن را خواهیم داشت، در این‌صورت اگر بمعنای واقعی کلمه "محقق" باشیم برای کسب اطلاعات بیش‌تر در باب موضوع ضرورتا به احساسات و ادراکات و ایده‌ها و اظهارنظر دیگران در ارتباط با آن رجوع خواهیم داشت.

.

پای‌بندی به یک چنین رویه و روندی تحققا "محفلی معرفتی" میان محققان پدید می‌آورد تا در آن هر کس هر احساس و ادراک و افهامی از موضوع بدست آورده را با دیگران به اشتراک بگذارد. این‌گونه شناخت‌های مجزا و منفرد از یک موضوع گردهم آمده، باعث تقویت هم‌دیگر و تکمیل هرچه بیش‌تر کار می‌شوند؛ حاصل یک چنین روش و منش هم‌افزایانه‌ای "علم" خواهد بود. در عوض، عدم پای‌بندی به این روش و منش باعث جدا ماندن شناخت‌های منفرد از هم و "رشد جزیره‌ای" آن‌ها و تشکیل جزایر خرد و کلان متعدد در اقیانوس معارف بشری می‌گردد.

.

بعنوان مثال در حکایت پیل مولوی اگرکه هر کدام از شناسندگان، خود و شناخت خود را بس بسنده و کافی و وافی دانند و از اعتناء و استناد به شناخت‌های دیگران سرباز زنند لزوما درک و فهم حداقلی خود از موضوع را با حداکثر اوهام آمیخته، بر پایه‌ی آن در باب پیل "فرقه‌ها" خواهند ساخت- همچو فرقه‌ی ناودانان و بادبیزنان و عمودیون و تختیون و ...، و بعد در باب این‌که کدام حق و کدام باطل است بس "تفرقه‌ها" در میان خواهند انداخت- کما اینکه انداخته‌اند و ما حالیا در جهان زیست خود هرچه می‌کشیم از دست این فرقه‌ها و فتنه‌های ناشی از آن‌ها می‌کشیم!

.

این، یعنی کثرت فرقه‌ها و ایده‌ها و ایدئولوژی‌های حاکم بر جهان ما که هر کدام درصدد تحمیل و تحکیم طرز فکر و شیوه‌ی عمل خاصی بر ما هستند، آن مسأله‌ی خطیر و خطرناکی است که در آغاز بدان اشاره کردیم و اکنون در گذر از مباحثی مقدماتی که در نهایت سادگی پیرامون چگونگی پدیدار شدن ایده‌ها و ایدئولوژی‌ها مطرح شد، در ادامه سعی می‌کنیم بر موضوع اصلی و اساسی بحث یعنی جستجوی راهی برای رهایی از آن متمرکز شویم. در این باب پرسش اصلی اینست: آیا می‌توان بر کثرت آزاردهنده‌ی فِرق فکری فراوان و ایده‌ها و ایدئولوژی‌های تفرقه‌انگیز ناشی از آن‌ها فائق آمد؟ اگر آری، چگونه؟

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و هشتم
✍️ حسین شیران

.

نخستین تجلی تولد و توارد طبقه‌ی متوسط و تأثیر آن در مناسبات سیاسی اجتماعی ایران را عینا و علنا در دوران قاجار و مشخصا در جریان جنبش تنباکو می‌بینیم؛ این جنبش که در واکنش به اعطای امتیاز انحصاری تجارت توتون و تنباکو به مدت نیم قرن از سوی ناصرالدین‌شاه به جرالد تالبوت انگلیسی طی قراردادی معروف به قرارداد رژی رخ داد در واقع نخستین تیری بود که از تیردان تازه‌بافت و تازه‌ساخت طبقه‌ی متوسط ایران بسوی پیکره‌ی حاکمیت مطلقه پرتاب شد که از قضا به هدف هم نشست و باعث نقض حکم شاه و لغو این امتیاز گشت.

.

پیش از این سابقه نداشت شاهنشاه بمثابه‌ی سایه‌ی خدا بر زمین، خوب یا بد اراده‌ای کند و در رابطه با چیزی حکمی دهد و بی یا با سبب از سوی توده‌ی مردمی (رعایا) حرفی و یا حرکتی از سر انتقاد و اعتراض ببیند! شکل و شمایل و شدت غافل‌گیری ناصرالدین‌شاه از این حرکت بسی بیش‌تر و دردناک‌تر از غافل‌گیر شدن شاه اسماعیل صفوی از توفان توپ‌های عثمانی در جریان جنگ چالدران بود چه آن‌جا طبق روال و سنت دیرین نهایتا یک سلطان از سلطان دیگر شکست می‌خورد اما این‌جا برای نخستین بار یک سلطان از مردم خویش طعم تلخ شکست را تجربه می‌کرد.

.

این جنبش طلایی را نباید طوری خواند که نقش یک فرد یا افراد خاصی در آن برجسته گشته و نقش بقیه بر آب شود؛ این درست که نهایتا با حکم و فتوای تاریخی آیت‌الله میرزای شیرازی میخ بر تابوت این قرارداد زده شد ولی بواقع او خارج گود و در سامرا بود و با تحریکات کسانی همچون سیدجمال‌الدین در جریان امور قرار گرفت؛ و این درست که روحانیون شهرهای مختلف از جمله شیراز و اصفهان و تبریز بر آتش شورش دمیدند تا کار بالا بگیرد؛ و این درست که نخست این تجار توتون و تنباکو بودند که با احساس تهدید منافع‌شان به جنبش برخاسته و پای روحانیون را هم به وسط کشیدند.

.

اما بواقع آن‌چه در این زمینه بسی روشنگری کرد و بموقع به اقشاری از مردم از کم و کیف استعمار و استثمار آگاهی داد و آن‌ها را در موضع و موقعیت یک جنبش اجتماعی قرار داد یک رسانه بود- روزنامه‌ی اختر که در بلاد عثمانی منتشر می‌شد و در آن نویسندگانی همچون میرزا آقاخان کرمانی، میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله، میرزا حبیب اصفهانی و فتح‌الله‌خان شیبانی در زمینه‌های مختلف روشنگری می‌کردند؛ و بعد در این جنبش از نقش زنان هم هیچ نباید غافل شد چه حتی زنان درباری و زنان خود ناصرالدین شاه هم دلیرانه به جنبش پیوستند تا ثابت کنند در این فرهنگ، آتش اطلاق ضعیفه بر زنان صرفا از گور اذهان ضعیف می‌خیزد.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش دوازده
✍️ حسین شیران

.

این نکته که روشن‌فکری (به عنوان یک "تخصص") لزوما بر هیچ روشن‌فکری "تعهدی" مبنی بر مبارزه با سیاهی‌ها و سیاه‌گران نیاورده و نمی‌آورد ما را مکلف می‌سازد میان "روشن‌فکری" و "روشن‌گری" مرزی ماهوی قائل شویم و صرفا هر آن روشن‌فکری که از مرز محافظه‌کاری گذشته و یافته‌هایش را به اشتراک گذاشته و بدین‌وسیله بر ابرهای سیاه گسترده پیش روی خورشید حقیقت روشنی افکنده و می‌افکند را یک روشن‌گر بدانیم. روشن‌گر به واقع "روشن‌فکر در مقام اظهار" و در مثل "پروانه‌ی از پیله برون‌جسته" است.

.

این یعنی ارزش و اهمیت اجتماعی روشن‌فکری به روشن‌گر بودن‌اش است و گرنه هر روشن‌فکری، به هر جهد و جهاد و اجتهادی، به هر اصل و اساس و حقیقتی هم که رسیده باشد وقتی اظهار نمی‌دارد و به اشکال مختلف به مصرف جامعه نمی‌رساند از نقطه‌نظر اجتماعی هم خودش و هم یافته‌اش بمثابه‌ی هیچ است هیچ! به پیام‌آوری می‌ماند که پیام‌اش را خورده و هیچ به خرج خلق‌الله نمی‌رساند! به این قرار دیگر چه پیامی؟ چه پیام‌آوری؟ و حتی چه پیام‌دهی؟ همه ارزش اجتماعی خود را از دست می‌دهند.

.

بدیهی‌ست روشن‌گری هزینه دارد- بسیار هم هزینه دارد؛ چگونه ممکن است در دنیایی که به وجه غالب در دست عوامل ضدانسانی و دم و دستگاه بنده‌ساز ا‌ست برخی پیدا شوند علیه مبانی و مواضع نظام سلطه عمل کنند و اسباب و اساس استیلا و استحمار و استعمار و استثمار را برملا سازند و هیچ تاوانی ندهند؟ تاریخ روشن‌گری گواه ایثار و از جان و مال و منافع گذشتن روشن‌گرانی‌ست که در حوزه‌های مختلف به فاش ساختن حقایقی ناگفته و نبایدگفت پرداخته و هزینه‌های کلان داده‌اند! این‌ها "پروانه‌های دور حقیقت" و "سوخته در راه حقیقت‌"اند؛ هم از این جهت بشریت وام‌دار مکاشفات و مجاهدات آن‌هاست.

.

با این حال روشن‌فکرانی هم بوده‌اند که با وجود تشخیص و تمییز اصل از بدل و حق از حقه قادر به اظهارش نبوده‌اند- برخی از ترس جان و مال خویش "سکوت" کرده و برخی دگر از فرط حرص و آز "حق‌السکوت" گرفته و در هر دو حال ساده از سر اظهار حقیقت گذشته‌اند؛ و بسی بدتر از این دو حال، برخی حقیقت را زیر پا گذاشته و ‌بی‌شرم و بی‌حیا از در مقابل درآمده، جای روشن‌گری به نفع محکومان، در خدمت نظام سلطه قرار گرفته و رسما به نفع حاکمان "سیاه‌گری" نموده و "حقیقت‌پوشی" (کفر) پیشه کرده‌اند. "خیانت روشن‌فکران" یعنی این!

.

در وجود یک‌چنین افرادی هرگز نباید شک داشت؛ هر کجا نظام سلطه‌ای برپاست بی‌گمان دور و بر و زیر بال و پرش عده‌ای به روشنی مشغول سیاه‌گری‌اند و با دل و جان مبانی و مواضع سلطه را توجیه و تبیین و تبلیغ می‌کنند؛ این‌ها همان روشن‌گرنماهایی هستند که برای برخورداری از مقام و منصب و برخی امتیازات مادی، نه فقط به "ضایع کردن حقیقت" راضی شده‌اند بلکه در فریب مردم و منحرف ساختن ذهن و فکرشان از حقیقت، کاسه‌ی داغ‌تر از آش شده‌اند.

.

گذشتن از حقیقت آسان نیست، "عذاب وجدان" دارد، برای همین روشن‌گرنماهای حقیقت‌پوش و حقیقت‌فروش به خیال خود برای رهایی از دست این عذاب به "خودفریبی" و "خوداقناعی" می‌پردازند- نمونه‌اش را فراوان دیده و می‌بینیم، منتهی چون حقیقت جای دیگری‌ست و حاصل کارشان جز "سفسطه" نیست همه بیش از پیش در "منجلاب حقارت" فرومی‌روند.

.

(باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی

[ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 آشنایی با ایسم‌ها - بخش بیست و هشتم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران

ایجازگرایی Aphorism

.

یک اظهار نظر موجز و مختصر، یا یک پند و اندرز، حاوی یک حقیقت مفروض، مانند "چیزی که شکسته نیست را نباید تعمیر کرد" یا همین‌که فریدریش نیچه گفته، "آن‌چه ما را نابود نمی‌کند ما را قوی‌تر می‌سازد". افوریسم برآمده از اصطلاح یونانی افوریسموس به معنی تعریف و توصیف است و برای اولین بار به گفته‌های گردآوری‌شده‌ی بقراط Hippocrates (460–377 BC) پزشک یونانی اطلاق شده است- گفته‌هایی همچون "پیاده‌روی بهترین دارو و درمان برای انسان است" و "زندگی کوتاه است، هنر طولانی، فرصت زودگذر، تجربه گمراه‌کننده و قضاوت دشوار".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی

[ یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش ششم

✍️ حسین شیران

.

پیش از ورود به بحث راهکار و راهبردی برای کاهش و زدایش اوهام از افهام در ایدئولوژی‌ها ذکر یک نکته ضروریست و آن اینکه همیشه اینطور نیست احساس و ادراکی- هرچند بصورت جزئی- از واقعیت امر صورت گرفته و افهامی بمعنای واقعی کلمه شکل گرفته باشد؛ در بسیاری از موارد اساسا افهامی در کار نیست و حاصل همه اوهام است- حال یا هیچ احساس و ادراکی از واقعیت امر صورت نگرفته و خوابی و خیالی به عمد یا به سهو پایه و اساس فهمی (وهمی) واقع شده و یا اینکه بجای احساس و ادراک و افهام واقعیت، احساس و ادراک و فهمی از پیش تعیین شده بر آن تحمیل شده است.

.

بدیهی است هیچ ادراک‌کننده‌ای با دست و بالی خالی به احساس و ادراک نمی‌پردازد بلکه به پشتوانه‌ی دربرداشته‌هایی چون روحیات و ذهنیات و خلقیات و علایق و سلایق و ملیت و قومیت و دین و مذهب و فرهنگ خود عمل می‌کند و تحققا تفاوت در هر کدام از این دربرداشته‌هاست که به تفاوت در برداشت‌ها و پنداشت‌ها می‌انجامد، در این میان ویژگی‌های ادراک‌شونده و نیز ویژگی‌های فضا و زمینه و زمان ادراک هم، همان‌طورکه پیش از این گفتیم، هر کدام بنوبه‌ی خود بر خروجی کار تأثیر دارند. از تأثیر پندارها بر گفتارها و کردارها هم که همه آگاه‌ایم.

.

یکی از آشناها می‌گفت: اوایل انقلاب یکی از شب‌های ماه رمضان در مسجد روستا نشسته بودیم و روحانی مسجد با حرارت از امام زمان حرف می‌زد و از کم‌وکیف غیبت و رؤیت و اسب سفید امام می‌گفت که ناگهان یکی که دم پنجره‌ی مسجد نشسته بود فریاد زد: امام زمان! امام زمان با اسب سفیدش رد شد! همه با هیجان بیرون دویدیم دیدیم راست می‌گوید! سریع با چند اسب در پی‌اش تاختیم و خارج ده به او رسیدیم؛ تا ما را دید ایستاد، ما هم ایستادیم، برگشت نزد ما و گفت: چه شده؟ چرا افتادین دنبال من؟! دیدیم نه امام زمان بلکه یکی از ساکنان ده مجاور است! ...

.

و بعد شاید شنیده باشید همین چند سال پیش در شهرک قدس تهران تصویری بر روی دیوار خانه‌ای نقش بست که اساسا ناشی از نشت آب از ناودانی شکسته بود (تصویر پیوستی) با این‌حال اهالی محل آن را سایه‌ی امام زمان تلقی کرده و برای تبرک و توسل به آنجا هجوم آوردند. بدیهی‌ست اگر فردی هیچ ذهنیتی نسبت به امام زمان نداشت هرگز هیچ سایه و سواری را به ایشان نسبت نمی‌داد. در آغاز گفتیم طبق حکایت پیل مولوی ما پدیدارشناسانه بدون داوری ارزشی بر اساس تجارب زیستی افراد به نحوه‌ی شکل‌گیری ادراکات و ایده‌ها و ایدئولوژی‌ها می‌پردازیم. اساسا عدم کنترل مؤثر یک چنین تأثیر و تأثراتی‌ست که راه ایدئولوژی را از علم جدا می‌کند.

.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و هفتم
✍️ حسین شیران

.

در جوامع بشری اغلب این طبقات متوسط بوده و هستند که مبنا و منشاء جنبش‌ها و انقلابات و تغییرات و تحولات اجتماعی واقع شده و باز می‌شوند. طبقات بالا چندان علاقه و طبقات پایین چندان امید و انگیزه‌ای برای این مهم ندارند؛ پایینی‌ها که هرچه فشار جامعه است بر روی‌شان است و به تعبیر بودا زاده شده‌اند برای رنج بردن؛ برای این‌ها هیچ فرقی نمی‌کند شاه حاکم باشد یا شیخ، در هر حال تغییری در اوضاع و احوال‌شان حادث نمی‌شود؛ بهترین حاکمان برای این‌ها آن‌هایی هستند ‌که هیچ بر رنج‌هایشان نیفزایند- خوش‌روز ساختن‌شان پیشکش. ...

.

در مقابل، هر آن خوشی و خرمی‌ست ازآن بالایی‌هاست؛ این‌ها هم زاده شده‌اند تا زمین هیچ خالی از عشق و حال مباد؛ برای این‌ها هم اساسا فرقی نمی‌کند شاه حاکم باشد یا شیخ، به هر حال از توان لازم برای استقرار و استمرار حال خوش‌شان برخوردارند و هیچ به تغییر نمی‌اندیشند و چرا بیندیشند وقتی همه سور و سات و بساط زندگی بهتر برای‌شان فراهم است؟! خلاصه به این قرار و مدارهاست که طبقات بالا و پایین، هر کدام به دلایل خاص خود، در هر کارزار سیاسی-اجتماعی «معاف از رزم» می‌افتند و خواه‌ناخواه هر آن هجمه و حربه و حرکتی است بر دوش طبقات متوسط می‌افتد.

.

طبقات متوسط از یک سو نسبت به طبقات پایین واجد «تاب و توان» لازم برای حرکت‌اند و از سوی دیگر نسبت به طبقات بالا واجد «تمایل» لازم برای آن‌اند و به این دو پای استوار است که بی‌پروا در میدان تغییرات و تحولات پیش می‌روند. بی‌جهت نیست حاکمان هر آن آتشی که بپا می‌شود را از گور طبقات متوسط می‌دانند و به هر حیله متوسل می‌شوند تا این طبقات را از هستی ساقط ساخته، در طبقات بالا یا پایین پراکنده سازند؛ برای حکومت‌ها نه طبقات بالا و نه طبقات پایین هیچ کدام به دلایل مذکور تهدید محسوب نمی‌شوند، تهدید اصلی و اساسی طبقات متوسط‌اند که خودسرانه در اندیشه‌ی تغییر به سر می‌برند.

.

قرون متمادی از حضور طبقات متوسط در جوامع سنتی خبری نبود و حاکمان همه چون سایه‌ی خدا به زمین پی‌درپی هم می‌آمدند و می‌رفتند بدون آن‌که از متن و بطن جامعه کسی موی دماغ‌شان باشد؛ طبقات بالا ارزش‌ها و هنجارهای لازم برای برقراری نظم اجتماعی سنتی را می‌آفریدند و طبقات پایین بی‌هیچ کم و کاست و بی‌هیچ چون و چرایی از آن‌ها پیروی می‌کردند؛ ای دو صد لعنت بر این انقلاب صنعتی و نظام سرمایه‌داری و مدرنیته که به اشکال مختلف به طبقات متوسط هستی و هویت و حمیت داد و آن‌ها را بلای جان حاکمان ساخت! آخر رعیت را چه به ابراز وجود و اظهار نظر! ...

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]