🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش نهم
✍️ حسین شیران
.
تصور کنید در محوطهای دورتادور دیوار بلند در مقابل تکهسنگی ایستادهاید که اهالی آنجا از بدو کودکی در گوش و هوش شما خواندهاند که این بس مقدس و مقرب و متفاوت از هر سنگ دیگریست که به عالم پیدا شود و شما با این پیشفرض و نیز خیل خرق عادات و کراماتی که مستقیم یا غیرمستقیم از آن تکهسنگ و هکذا محافظان و متولیان و مبلغان آن دیده و یا شنیدهاید سالهای سال به آن به دیدهی احترام نگریسته و چه بسا در طول این سالها نذر و نیازها و سر و سرّهایی هم با آن داشتهاید.
.
در باب کارکرد چندجانبهی یک چنین خردهحقایقی در خردهاجتماعات بشری شکی و بر سر آن هم بحثی نیست. بدیهیست بدوا قرار و قوام اجتماعات بشری بر وجود حقایق مشترکیست که پایه و مایهی پندارها و گفتارها و کردارهای همسو و همآهنگ گردد و تحققا از این طرق است که "وفاق اجتماعی" و "نظم عمومی" حاصل میگردد. از این جهت حفظ و حراست از حقایق موضوعه و حریم و حدود آنها همواره مهمترین دغدغهی اجتماعات بشری بوده و است و لزوما هر کجا حقیقتی بوده پیراموناش یکسری "تابوها" (محدودیتها و ممنوعیتها) هم پدید آمده است.
.
در این محوطه هم دیوار بلند دور تکهسنگ و اینکه هیچکس حق ندارد به آن نزدیک و از آن بالا رود یک تابو و در واقع بزرگترین تابوهاست! تابو تدبیری برای حفظ تمامیت هستی حقیقت موضوعه است و هر کس از آن تخطی کند با مجازاتی سنگین روبرو میشود. بیجهت نبوده و نیست آنها که در طول تاریخ تابوشکنیها کردهاند به سرنوشتهایی شوم دچار گشتهاند! با اینحال همین ماجراجوییها و از جان گذشتگیها بوده که از وجود خردهحقیقتها و خردهجهانهایی دیگر در آنسوی دیوارها خبر داده که تنها با بالا رفتن از دیوار میشد به کم و کیفشان پی برد.
.
بالا رفتن از دیوار، ارتفاع گرفتن از "موقعیت فرود" (موقعیت پست؛ ارتفاع صفر) و رسیدن به "موقعیت فراز" است. موقعیت فرود موقعیت ایمان به یک ایدئولوژی و کفر به باقی ایدئولوژیها و موقعیت فراز موقعیت اندیشه به باقی ایدئولوژیها و بازاندیشی در تکایدئولوژی حاکم است؛ این قدرت و قابلیت در بشر از اوج گرفتن و درنوردیدن دیوارها و دید و درک دیگران و حرکت فکری به سوی آنها و سنجش نسبت خود و خودیها با آنها حاصل میگردد. موقعیت فراز "موقعیت روشنفکری و روشنگری" در باب خردهجهانها و حقایق حاکم بر آنهاست، آغاز آن هم نقد و نظر در خردهجهان و خردهحقیقت خویش است.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش سیام
✍️ حسین شیران
.
یکی از نخستین کسانی که در همان آغاز و در واقع پیش از آغاز نظام جمهوری اسلامی از تناقضات و تنافرات شناختی همباشی و همراهی و همپروازی جمهوریت و اسلامیت سخن گفت و طی نامهای سرگشاده آن را با امام خمینی رهبر انقلاب در میان گذاشت دکتر مصطفی رحیمی (1305 نائین - 1381 تهران) بود. این نامه که با عنوان "چرا با جمهوری اسلامی مخالفام" در تاریخ 25 دی 1357 در روزنامهی آیندگان منتشر شد بطور رسمی هیچ پاسخی از امام و یاران نزدیکاش نگرفت.
.
سیدمحمد خاتمی اخیرا (1402/2/5) گفته که شخصا پیگیر این نامه بوده و از سیداحمد نظر امام را در این خصوص پرسیده که ایشان گفتهاند امام دو بار نامه را خوانده و چیزی جز این نگفتهاند که: "منظور از جمهوری اسلامی حکومت آخوندی نیست" (اینجا). (در این اظهارات، خاتمی از عنوان «تیمسار مصطفی رحیمی» استفاده کرده که فکر میکنم اشتباهی رخ داده و شاید ایشان دکتر مصطفی رحیمی را با تیمسار مهدی رحیمی آخرین فرماندار نظامی تهران که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب تیرباران شد خلط کردهاند! شاید هم من اشتباه میکنم.)
.
در هر صورت وظیفه و رسالت روشنفکر جز تفکر و تذکر نیست؛ در آن روزها که خیل کثیری از فرصتطلبان در گذر از شاه و نظام شاهنشاهی که سقوطاش را با جان و دل احساس میکردند و از این رو جوگیرانه از هر در و دیواری بالا میرفتند و از آن بالا با تمام وجود سمت نظام نوپای جمهوری اسلامی غش میکردند تا این بار هم از قبل این نظام به نام و نان و نوایی برسند- کما اینکه رسیدند و بی هیچ هزینهای خود و هفت پشت خود را از مال و منابع ملت و مملکت سیراب ساختند، همچون مصطفی رحیمی کم پیدا شد و باز میشود که شرافت آگاهیاش را به هیچ نفروشد و جز بیمهری هم هیچ نبیند!
.
او فروتنانه و خیرخواهانه و جامعهاندیشانه حسب درک و فهم خود و زمان خود از تضادها و تنافرات پیش پا گفت و گذاشت و گذشت. اکنون و در این برهه از زمان هیچ خالی از لطف نیست بار دیگر این نامه را مرور کنیم و بهروزاندیشانه در مورد تبعات و خیل مسائل ناشی از عدم توجه به هشدارهای آن تأملی بکنیم؛ شاید عقل اغلب پسآیند ما این بار به پشتوانهی تجارب تاریخی فراوانی که کسب کرده جهد و جهشی یافت و پیش افتاد و بسی بهتر و بیشتر از پیش راهمان را روشن ساخت.
.
اگر هنوز از هجوم شتابورزیهای بیپایان و بیهودهی عصر فوقمدرن حوصلهای برای مطالعهی متونی بیش از دو پاراگراف برای شما باقی مانده، این نامهی تاریخی را در بخش بعد بخوانید.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جامعهشناسی جنبشهای مردمی - بخش چهاردهم
✍️ حسین شیران
.
اصولا و اساسا در جوامعی همچون جامعهی ما که فقر یا فقدان "عقلانیت کارساز و چارهساز" در آن بیداد میکند و مشخصا طرح و تدبیری اساسی- چه برای "پیشگیری" و چه "حل و فصل"مسائل و مشکلات فراوان، به چشم نمیخورد بلکه برعکس به مرور بر شدت و حدت آنها و به تبع آن وخامت اوضاع و احوال افزوده میشود، خواهناخواه راهبرد "سخنرانی و سخندرمانی" رواج و رسمیت مییابد و تحققا از جایگاهی بلند برخوردار میگردد.
.
عموما مقامات و مدیران و متولیان برای "توضیح ناکامیها" و "توجیه ناتوانیها" و خصوصا "فرافکنی" آنها مدام مجلس و محفل میآرایند و فوجفوج مخاطب میآورند و رسانه احضار میکنند و مصاحبهها میکنند و با هزار عتاب و خطاب ساحت خود را از هرگونه خبط و خطا "تبرئه" و دشمنان داخل و خارج را همه "تخطئه" میکنند و هرچه کجی و کمی و کاستیست را به ریش آنها میبندند؛ با اینحال، با وجود اذعان به قدرت دشمن در کارشکنی، باز "وعده و وعید" میدهند و باز به خیال خود با سخنان خود در جامعه "امید و ایمان" میآفرینند؛
.
در مقابل، مخالفان و منتقدان و معترضان هم شبانهروز آشکار و نهان اینجا و آنجا در محافل حقیقی و مجازی و شبکههای اجتماعی و تلویزیونی، در باب نارساییها و ناراستیها و فقر فکری و ذهنی و فسق و فجور و فساد صاحبان قدرت یکریز سخنپراکنیها میکنند و پردهها میدرند و پشتپردهها رو میکنند و خلاصه هر سخن نگفته و نهفته که بر سینه سنگینی کند را برون میریزند و به این ترتیب دستکم تا حدی از فشار درونی و روانی خود و خلق میکاهند- چه براستی گفتوشنود از دردها- بویژه دردهای مشترک، تا حدی آرامش میآورد و نگفتن و نشنیدناش به "خودخوری" میانجامد.
.
در یک چنین مصافی در فصل زرد و سردی از روابط میان ملت و حکومت، عباسیها و رساییها و رائفیپورها و شریعتمداریها و میرسلیمها و علمالهدیها و صدیقیها و حتی خود رئیسیها و سفیهالدولههایی همچون عبدالملکیها میشوند قهرمانان میدان "سخنگرایی و سخنگری"، که بیهیچ عمل مفید و مؤثری، پیوسته با سخنان عجیب و غریبی که میگویند خوراک سخنگران و سخنگرایان در طرف مقابل را فراهم میسازند- انگار که هستند و مأموریت دارند تا اینگونه اذهان مردم را بخود مشغول دارند و در خط مقدم نقدها و نفیها را بجان بخرند و حس اعتراض و انتقامجویی مردم را به صرف سخن و در میدان سخن ارضا و خنثی و تخلیه سازند.
.
به این ترتیب طی جنگی سرد- که البته گاه گرم هم میشود و گلوله جای کلمه را میگیرد، هزارانهزار کلمه در باب مسائل و مباحث مختلف مهم یا غیرمهم از جانب سخنگرایان و سخنگران هر دو طرف رد و بدل میشوند بیآنکه بواقع مسألهای در این میان حل و فصل شود! این بمعنای بیجا و بیجهت و بیهوده بودن تقابل کلامی نیست و البته که هزار بار از سکون و سکوت بهتر است اما متأسفانه بمعنای کارساز و چارهساز بودناش هم نیست. کارساز و چارهساز بودن از عقلانیت برمیخیزد و عقلانیت از عقلا. اما عقلای قوم کیستند و چه ویژگیهایی دارند؟ و چه باید بکنند؟ ...
.
(باقی در بخش بعد)
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی
[ سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 دوری در دنیای آمار - بخش پنجم
⏺ شاخص امید به زندگی در کشورهای جهان
.
هنگکنگ با 85.49 سال در صدر فهرست، ماکائو با 85.4 در رتبهی دوم و ژاپن با 84.45 سال در رتبهی سوم قرار دارد. در این میان ایران با 73.88 سال در رتبهی 76 جهان قرار دارد. کمترین امید به زندگی هم متعلق به کشور چاد با 52.53 سال است.
.
.
دنیای آمار - شاخص امید به زندگی - World of Statistics - Life Expectancy
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: دنیای آمار, شاخص امید به زندگی, هنگکنگ ایران چاد, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 مجلس از اسم تا رسم
✍️ حسین شیران
.
داشتم فکر میکردم ایکاش میشد این فرآیند فرتوت انتخاب و اعزام نماینده از سوی مردم به مجلس را بنوعی از "شیوهی پرواز چارتری" به مقصد هتل حکومتی بهارستان با امکانات و امتیازات ویژه به "شیوهی پرواز بادبادکی" تغییر داد؛ یعنی اینطور نباشد فرد منتخب خرش از پل مردم که گذشت چمدانهایش را بربندد و تا چهار سال بعد که دوباره موسم انتخابات فرا رسد از دسترس مردم و مدارها و مسیرهای مردمی خارج بلکه برعکس در مدارها و مسیرهای غیرمردمی حاکم بر مردم سیر و سیاحت کند بلکه همچو بادبادکی خودش به ضرورت اگر وارد سپهر سیاست میشود رشتهاش همواره دست خود مردم باشد.
.
ارزش و اهمیت یک چنین تغییر و تحولی بویژه در جمهوریهای نیمبند بلکه ربعبندی همچو ایران که "مجلس اسما در رأس امور ولیکن رسما ذیل اوامر است" در این خواهد بود که نمایندهی مردم هیچوقت نخواهد و نتواند فراموش کند که اصولا و اساسا از جانب که و برای چه بالا رفته است و ضرورتا همیشه حواساش خواهد بود رشتهاش همچنان بدست مردمانیست که انتخاباش کرده و بالا فرستادهاند تا همواره مدافع و محافظ حریم و حقوق و منافعشان باشد و اگر غیر این ثابت شود هر وقت که بخواهند میتوانند همچو بادبادکی پاییناش بکشند و بادبادکی دیگر را جایش بفرستند..
.
در این راستا یکی از روشها میتواند الکترونیکی و هوشمند ساختن فرایند انتخابات مجلس باشد بنحویکه روشن و شفاف میزان رأی هر نماینده (درصد مردمی بودن) از آغاز تا پایان در هر کجا از صحن مجلس گرفته تا سایتها و صفحات مجازی بصورت آنلاین برای همه قابل مشاهده باشد که در هر لحظه هر کسی با چه تعداد رأی مردم در مجلس حضور دارد و بعد در کنارش قانونی هم تصویب شود که مردم مجاز باشند هر وقت که خود صلاح دانستند آنلاین رأی خود را از نمایندهی خود پس بگیرند و بخش حساس ماجرا اینکه هر نماینده تعداد آرای مردمیاش از حد مشخصی نزول کرد خودبخود از مقام نمایندگی ساقط شود.
.
به این قرار و یا قرار و مدارهایی شبیه این، نه فقط ارتباط مردم با منتخبینشان از هر چهار سال یکبار به دائمی و از آفلاین به آنلاین تبدیل میشود بلکه مهمتر از همه، مردم در کنار حق انتخاب از حق برکناری هم برخوردار میشوند؛ مردمسالاری واقعی یعنی این! وگرنه مردم و ارادهی عمومی که از حق انتخاب برخوردار باشد اما از حق برخطی و برکناری نه، به سیستم عاملی میماند که امکان نصب برنامه دارد اما امکان حذف آن را نه! یک چنین مجموعهای البته که محل جولان بدافزارهایی میشود که نخست خوش مینمایند اما بعد نصب بد و برعکس عمل میکنند- نمونهاش همین حضراتی که بعد انتخاب میروند به اریکهی قدرت لم میدهند و بیشرمانه پاهای خود را جلوی ولینعمتان خود دراز میکنند- ولینعمتانی که بعد پرواز دیگر ریزشان میبینند! ...
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاسی, انتخابات مجلس
[ شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها - بخش بیست و نهم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ آریانگرایی Arianism
.
بدعتی در دین مسیحیت، برگرفته از نام آریوس Arius (250–336 C)، کشیشی در اسکندریه که ادعا میکرد مسیح به واقع خدا نیست، به تمامی انسان هم نیست، بلکه یک موجود فراطبیعی است. آریوس استدلال میکرد که تنها خداست که خودبنیاد و تغییرناپذیر است؛ مسیحِ پسر قبل از دیگران توسط خدا آفریده شده و [بهمثابهی یک مخلوق] آغازی دارد و پایانی دارد و از این نظر نمیتواند خدایی خودبنیاد و تغییرناپذیر باشد. شورای نیکیه در سال 325 میلادی آریوس را به عنوان یک بدعتگذار محکوم و تأکید کرد که پسر [مسیح] و پدر [خدا] از یک جوهر واحد هستند.
.
با این وجود، آریانیسم تا نیم قرن بعد، به ویژه از سال 337 تا 361 میلادی طی سلطنت کنستانتیوس دوم امپراتور روم که آریوس را باور داشت محبوب ماند. فروپاشی آریانیسم زمانی رخ داد که امپراتورهای مسیحی گراتیان و تئودوسیوس در اواخر قرن چهارم قدرت را به دست گرفتند و شورای اول قسطنطنیه در سال 381 رأی نیکیه را تأیید و آریانیسم را ممنوع کرد. این آیین تا پایان قرن هفتم در برخی قبایل ژرمن وجود داشت و امروزه تا حد زیادی توسط وحدتگرایان (به وحدتگرایی Unitarianism مراجعه کنید) و شاهدان یهوه تبلیغ میشود.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی
[ جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش هشتم
✍️ حسین شیران
.
ایدئولوژیها همچو گربههایی هستند که هر کدام تکهای از گوشت حقیقت را دریده و با خود به گوشهای بردهاند. در این میان گربههای دیگری هم تکههایی از دست آنها قاپیده و با خود به گوشههایی دیگر بردهاند و باز گربههایی دیگر همین کار را با خود آنها کردهاند و به این ترتیب حقایق عالم پیوسته توسط گربههایی که بیشترشان ارتباط مستقیمی با حقیقت امر نداشته و احساس و ادراک و افهام بلافصلی از آن نگرفته بلکه با واسطههایی از آن بهره بردهاند بارها و بارها تکهپاره شده، همچو "گوشت قربانی" از مقر و مدار اصلی خود دور گشته و در اطراف پخش شدهاند.
.
تماشا و تعقیب یک چنین وقایعی از "ارتفاع صفر" ممکن نیست؛ ارتفاع صفر موقعیت پست ایمان به ایدئولوژیهاست- آن هم نه همه بلکه نزدیکترینِ ایدئولوژیها! و این قانون و قرار حیات قومی و قبیلهایست- قوام هر قوم و قبیله هم به همین است، که شما ضرورتا از نزدیکترین چشمه آب بنوشید وقتی هیچ نگفتهاند و نمیدانید که آیا چشمهی دیگری جز این هم در کار هست یا نیست و اگر هست کو کجاست و مهمتر از اینها اینکه مدام در گوش شما بخوانند گواراترین چشمههای عالم همین است که اکنون در دسترس و قسمت شماست- شما که بهترین و برگزیدهتریناید!
.
به این قرار نخستینِ ایمانها ناشی از جبر موقعیت و محیط است. در دنیای درندشتی که بدوا بقول سارتر دوری و دیگران جهنم محسوب میشوند البته که نزدیکی و نزدیکان بهشت برینی قلمداد میشوند که باید با اعتماد و اطمینان فراوان به حصن و حصار امنشان درآمد و ایمان در و دروازهی یک چنین درآمدنیست؛ باری، ایمان یعنی باورمندانه به باروی امنی درآمدن؛ اما به یک باور و بارو درآمدن همان و از باورها و باروهای دیگر ماندن همان؛ برای همین میگویند روی دیگر ایمان کفر است، کفر به باقی باورها و باروها؛ "آنکه ایمان یافت رفت اندر امان | کفرهای باقیان شد در گمان" (مولوی).
.
رها ساختن انسانها از بند باورها و باروهایی که اینگونه در بادی امر طبق اصل نزدیکی بی یا کم اراده تحت انقیادش درآمدهاند به این سادگیها نیست، هدف این نوشتار هم این دشوار نیست، هدف اینجا ایدئولوژیها و رهایی از کثرت آزاردهندهی آنهاست و نه خیل انسانهای معتقد به انواع ایدئولوژیها. نخستین گام در این راه باور به پارهپاره گشتن حقایق توسط ایدئولوژیها و ناقص و نابسنده بودن آنها در مقام نظر و عمل است. برای درک و فهم بهتر این واقعیت باید از موقعیت پست فاصله گرفت و از موقعیتی هرچه فراتر و وراتر چگونگی پاگیری و جاگیری این گربهها در برجها و باروها را به تماشا نشست.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و نهم
✍️ حسین شیران
.
طبقهی متوسطی که در ایران در دوران قاجار با جذب تشعشعاتی از مدرنیته شکل گرفت در دوران پهلوی با تزریق و تحکیم تعینات مدرنیته در کالبد جامعه به رشد و توسعه و تحولی بیسابقه دست یافت. تشکیل دولت مدرن مهمترین اقدام در این باره بود؛ این طرح که با پهلوی اول کلید خورد و با پهلوی دوم به کمال گرایید اگرچه بیشتر تابع تحولات بیرونی و روابط بینالملل- بویژه پاپس کشیدن روسیه از ایران در پی انقلاب 1917 و به تبع آن تغییر معادلات و محاسبات انگلیس در ایران، و اساسا برای اهداف دیگری بود با این حال بیش از هر عامل دیگری در توسعه و تحول طبقهی متوسط ایران مؤثر افتاد.
.
پایهگذاری ارتش، نظام اداری، نظام حقوقی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، نظام بهداشت و درمان و چندی دیگر همه از نوع نوین همراه با یکسری نهادها و سازمانهای نوین دیگر از قبیل بانک، پست، تلفن، تلگراف، رادیو، تلویزیون، راه آهن، فرودگاه، صنایع سنگین و سبک، ثبت احوال و ثبت اسناد و ... همه و همه مشاغل نوپای متعددی برای استخدام و اشتغال مستمر طیف کثیری از افراد جامعه با سطح معینی از آگاهی و تحصیلات و تخصص و درآمد و سبک نوینی از زندگی ایجاد کردند که پیش از آن در ایران سابقه نداشت.
.
اقدامات دیگری که رضاخان در این راستا در پیش گرفت هم خواهناخواه به نفع توسعه و تقویت طبقهی متوسط انجامید؛ سرکوب و ساکن و ساکت ساختن ایلات و عشایر کشور و خواهناخواه کوچ و مهاجرت بخشی از آنها به شهرها از یکسو و از سوی دیگر اشرافستیزی و لغو امتیازات و نفی اختصاصات اشرافی، تا حد زیادی باعث نحیف شدن طبقات پایین و بالا و صعود و سقوط اعضای آنها به طبقهی متوسط گردید و به این ترتیب نیروی انسانی لازم برای تصدی مشاغل مختلف و متعدد سازمانها و در نتیجه استقرار و استمرار دولت مدرن تأمین و تسهیل گردید.
.
فرآوری و فربهسازی طبقهی متوسط جزو برنامههای رسمی و مدون مدرنیزاسیون نبود بلکه جزو تبعات ناخواسته و یا به بیان دیگر جزو کارکردهای پنهان آن بود. نوسازی و تشکیل دولت نوین ناگزیر توسعه و تقویت طبقهی متوسط جامعه را رقم زد. استارت این فرایند را عباسمیرزا شاهزادهی قاجار زد و محمدرضاشاه پهلوی با انقلاب سفید خود آن را به اوج رساند. از آنجا که تغییر و تحولگرایی مهمترین ویژگی طبقات متوسط است نه قاجار و نه پهلوی هرگز نتوانستند مقابل این خصلت و در واقع قدرت روزافزون بایستند.
.
طبقهی متوسط نوپدید دوران قاجار انقلاب مشروطیت را به ثمر رساند و برای نخستین بار در تاریخ ایران اندیشهی محدود و مشروط ساختن قدرت پادشاه را عینی و عملی ساخت؛ طبقات متوسط تکثیر و تقویتشدهی دوران پهلوی هم یک گام فراتر از آن قدرت و حاکمیت هزارهای شاه را بالکل از عرصهی سیاسی اجتماعی کشور معدوم ساختند، تا حکومت بعدی بخوبی دریابد که دیگر در دوران مدرن و پستمدرن بزرگترین تهدید برای هر حکومتی نه دشمنان خارجی بلکه طبقات متوسط جامعهاند و چنین شد علیرغم همهی وعدهها پروژهی ناتمام و ناتوان ساختن طبقات متوسط کلید خورد.
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی
[ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]