شرحی بر نظریۀ ساختیابی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency
✍️ حسین شیران
بخش دهم
نظریۀ ساختیابی و نظریۀ سبک زندگی سلامتمحور
نکتۀ آخر در این خصوص مربوط به پیامدهای عمل عامل است. در مفهوم کنش تنها به پیامدهای خواسته توجه میشود در حالیکه در مفهوم کردار هم «پیامدهای خواسته» و هم «پیامدهای ناخواسته» هر دو مطرح و مورد توجه هستند. شکاف عمیق میان نظریههای مربوط به کنش و نظریههای مربوط به نظام از همین نکته ناشی میگردد که کنشگرایان پیامدهای ناخواستۀ کنش را نادیده میگیرند (کلهون، 1387: 385).
رویکرد نظری این تحقیق بر پایۀ تمامی آنچه گفته شد با راهبردهای دهگانۀ خود، در کنار پیامدهای خواسته و مورد نظر که همانا سلامت سبک زندگی و به تبع آن سلامت جسمی و روانی جمعیت و به واسطۀ آن پیشرفت و توسعۀ پایدار جامعه است، به پیامدهای ناخواستۀ آن که همانا ناسلامتی سبکهای زندگی و وقوع و شیوع بیماریهای سبک زندگی و ناتوانی و نابودی جمعیت کشور و تبعات ناخوشایند ناشی از آن هم توجه دارد و به آن به مثابۀ یک مسألۀ اجتماعی خطیر و خطرناک مینگرد.
در نهایت در مواجهه با یک چنین مسألهای این رویکرد به کردار اجتماعی به مثابۀ یک «مداخله» در مسیر رخدادهای جهان مینگرد (کلهون، 1387: 381) و اصلاح امور زندگی اجتماعی را با اصلاح کردارهای اجتماعی عوامل انسانی یا به بیانی روشنتر رفتارهای عادت شدۀ آنها در گذران زندگی روزمره ممکن و میسر میداند.
پایان
Structuration Theory
Structure Agency
Giddens
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: آنتونی گیدنز, نظریه ساختیابی, ساختار عاملیت, سبک زندگی سلامتمحور
[ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
نیچه و زرتشت - بخش سوم
به مناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت
حسین شیران
"من میباید به یک ایرانی- زرتشت، ادای احترام کنم!" (نیچه و ایران، داریوش آشوری)؛ این گفتۀ نیچه، بیانگر نهایت ارادت قلبی او به زرتشت است- نامی که نخست از طریق یونانیان باستان و به اسم Zoroaster به گوشاش خورد اما وقتی دریافت یونانیانی همچون هراکلیتوس، فیلسوف پیشاسقراطی، خود در محضر مردی از مشرقزمین بنام زرتشت شاگردی کرده و کسب معرفت نمودهاند (فلسفه در عصر تراژیک یونانیان، ترجمة مجید شریف) کنجکاو شد که سراغ این مرد مشرقی رود و ببیند و بداند که کیست، و وقتی به این مهم نائل آمد دیگر نام یونانی Zoroaster را کنار گذاشت و زینپس او را به نام ایران باستانیاش Zarathustra خواند.
اما این همه ارادت و علاقه و احترام مانع از آن نبود و نشد که مرد منتقدی چون نیچه تیغ تیز نقدش را حتی در برابر زرتشت بزرگ غلاف کند؛ او زرتشت را از این جهت که مردی راستگو بوده و در تارک تاریخ بسی با اندیشه و با فضیلت زیسته، به شدت میستود و پادشاهیاش را "پادشاهی هزارهای" میدانست، اما با این وجود، به ظن خود، او را هم مرتکب یک "خطای بزرگ" میدانست و آن اینکه برای نخستین بار "تبلیغ و ترویج آیین خداشناسی و اخلاقباوری" را در جهان باب کرده بود و حالا نیچه قرنها بعد بعنوان فرزند رشید عصر روشنگری بر آن شده بود این پرانتز باز مانده از اعصار باستان را برای همیشه بربندد، منتهی نه به نام و نشان خویش بلکه باز با نام نامی زرتشت، و برای همین بود عنوان کتاباش را گذاشت "چنین گفت زرتشت" Also Sprach Zarathustra.
در این کتاب بزرگ بر خلاف آنچه عنواناش میگوید این "زرتشت جهان باستان" نیست که سخن میگوید بلکه نیچه، "زرتشت جهان مدرن" است که سخن میگوید و بطور مشخص از "مرگ خدا" هم میگوید؛ در عصر روشنگری که هر کس از جا برمیخاست نخست تیپایی به توپِ دیگر از مدافتادۀ دین میزد و تا جایی که میتوانست از خویش دور میساخت تا مباد متهم به کهنهاندیشی گردد البته که این افتخاری بزرگ بود برای نیچه تا بیلفافه و بیلکنت پایان خدامداری و اخلاقگرایی در جهان را اعلام کند، با این همه او هیچ نمیخواست این افتخار بزرگ مستقیم به نام نیچه پیوند بخورد برای همین بود ترجیح داد اگر آغاز خدامداری با نام زرتشت پیوند خورده، پایاناش هم با نام او پیوند بخورد. این نشان احترام والای نیچه به یک ایرانی- زرتشت بود!
پایان
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: زرتشت پیامبر باستان, روز بزرگداشت زرتشت, فردریک ویلهلم نیچه, چنین گفت زرتشت
[ سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
نیچه و زرتشت - بخش دوم
به مناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت
حسین شیران
نیچه به زرتشت که رسید دیگر پیش و بیش از او هیچ نیافت پس او را "نخستین اندیشهگر بزرگ تاریخ جهان" خواند و با اینکه پایبند هیچ چیز و هیچ کس نبود خواهناخواه پایبند زرتشت بزرگ گشت و با افتخار بسی در محضرش ماند و تا آنجا که میتوانست خود را از این سرچشمه سیراب ساخت. هم از این طریق او علاقهمند ایران و ایرانیان گشت و فضایل "سروریخواهی" و "راستگویی" و "زمانباوری" (که متأسفانه امروز دیگر چندان خبری از این فضایل نیست) را در نزد آنها به شدت ستود و جالب اینکه دریغ خورد که ایکاش به جای رومیان، ایرانیان با این ویژگیهای خاص بر یونانیان پیروز میشدند و سرور یونانیان میگشتند!
نیچه در زرتشت چه دید که تا بدین حد شیفتۀ او گشت؟ ما نیچه را دستکم به خاطر آن جملۀ معروف و جهانگیرش که گفت "خدا مرده است" پدر و پیشوای ملحدان و منکران جهان میشناسیم، یک چنین فردی با یک چنین تفکراتی واقعا چرا باید از همه چیز و همه کس- حتی خدا، بگذرد و در کمال تعجب در ایستگاه زرتشت، پدر و پیشوای مومنان و معتقدان جهان، بازبماند و بعد از آناش به نام و به زبان او سخن بگوید و کتاب بنویسد و عنوان کتاباش را هم مزین به نام نامی او "چنین گفت زرتشت" بگذارد و در آن باز سخن با نام او آغاز کند:
"زرتشت سیساله بود که زادبوم خویش را ترک گفت و به کوهستان رفت. اینجا با جان و تنهایی خویش سرخوش بود و ده سال از آن نیازرد. اما سرانجام دلش دگر گشت و بامدادی ... از کوه به زیر آمد و ... چون به جنگلها پای نهاد خود را با پیرمردی [قدّیس] رویارو دید ... پیرمرد با زرتشت چنین گفت: ... این آواره به چشمام بیگانه نیست ... زرتشت دگر گشته ... و بیدار شده است! اکنون ترا با خفتگان چهکار؟ ... زرتشت پاسخ داد: من آدمیان را دوست میدارم. قدّیس گفت: ... اما من اکنون خدای را دوست میدارم نه آدمیان را. آدمی نزد من چیزیست بس ناکامل. عشق به آدمی مرا مرگآور است ... زرتشت چون تنها شد با خود چنین گفت: ... این قدّیس پیر هنوز چیزی از آن نشنیده که خدا مرده است! ..."
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: زرتشت پیامبر باستان, روز بزرگداشت زرتشت, فردریک ویلهلم نیچه, چنین گفت زرتشت
[ یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
نیچه و زرتشت - بخش اول
به مناسبت ششم فروردین روز بزرگداشت زرتشت
حسین شیران
شاید گزاف نباشد اینکه بگوییم نسل حاضر ما، به هر دلیل، "نیچه" فیلسوف آلمانی قرن 19 را بسی بهتر و بیشتر از "زرتشت" پیامبر باستانی خود میشناسند. در دوران پساروشنگری شاید این هیچ چیز عجیبی نباشد چه به هر حال نیچه جزو پنج شخصیت تأثیرگذار تاریخ تفکر جهان قلمداد شده و به عنوان یک واقعیت تاریخی به خوبی توانسته دوران پس از خود را از جهات مختلف تحت تأثیر قرار دهد. بیجهت نیست او را "ارباب لامکان و زمان" و "فرزند رشید روشنگران" لقب دادهاند و مخالف و موافق همه آثار او را خواندهاند. بر این اساس شاید رسالت این نوشته، در بادی امر، شناساندن یک شخصیت کمتر شناخته شده (زرتشت) از طریق شخصیتی بیشتر شناخته شده (نیچه) به نظر برسد اما اگر که بدانیم نیچه خود برای شناساندن خود به عالمیان از زرتشت پیامبر باستان ما مایه گذاشته است در این طرز تصور ممکنست تجدیدنظری حاصل گردد.
بدوا کنار هم گذاشتن نیچه و زرتشت، یک خداناباور و اخلاقناباور قهرمان اعصار جدید و یک خداباور و اخلاقباور قهار اعصار باستان، ممکنست عجیب بنماید اما هر چه هست، دستکم از دیدگاه خود نیچه، در این میان مناسبات و مراوداتی عمیق حاکم بوده و است. نیچه استاد بلامنازع علم فیلولوژی (علم مطالعة تاریخی زبانهای باستان) بود در حدی که توانست در 24 سالگی صاحب یک کرسی تدریس در دانشگاه بازل گردد. او در پی حقیقتی که خود از دیدگاه خویش جستجو میکرد دین و فلسفه و فرهنگ زمان خود را به سختی به تیغ تیز نقد سپرد و بعد راهی تاریخ تفکر "یونان باستان" گشت تا به ظن خویش آب را از سرچشمه بردارد و نه از رودهای گلآلود بیریشه و بیاصل و اساسی که در زمان خود جاری میدید، اما همانجا بود که دریافت تاریخ تفکر یونان باستان خود از جای دیگری آب میخورد: "ایران باستان"، پس به این سرچشمه رو کرد و در رأس آن به زرتشت رسید. ...
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: زرتشت پیامبر باستان, روز بزرگداشت زرتشت, فردریک ویلهلم نیچه, یونان و ایران باستان
[ جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شانزده ویژگی متفکران انتقادی
نوشتۀ دیپ پاتل Deep Patel
ترجمۀ حسین شیران
شهود هم اگر که عمیقتر مورد کاوش قرار گیرد میتواند برای کسب دانش و بینش قابل اعتماد باشد.
بخش دوم
5. تفکر تحلیلی Analytical Thinking
بهترین متفکران تحلیلی نیز همین متفکران انتقادی هستند و برعکس. توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات هنگام بررسی یک چیز- حالا تقریباً هر چیزی، قرارداد، گزارش، مدل تجاری یا حتی یک رابطه امری کلیدی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به معنا و مفهوم شکستن اطلاعات به اجزای سازندۀ آن و ارزیابی چگونگی کارکرد این اجزا با یکدیگر و به صورت جداگانه است. تجزیه و تحلیل متکی بر مشاهده است. با گردآوری و ارزیابی شواهد است که شما میتوانید به یک نتیجه معنیدار دست یابید. تفکر تحلیلی با عینیت آغاز میشود.
6. شناسایی سوگیریها Identifying Biases
متفکران انتقادی همواره خود را به چالش میکشند تا شواهد و منابعی را که باورهای آنها را شکل میدهند شناسایی کنند و از نظر اینکه آیا این شواهد و منابع معتبر هستند یا نه، ارزیابی کنند. انجام این کار به شما کمک میکند سوگیریهای خود را درک کرده و عقاید از پیش تعیین شدهتان را زیر سؤال ببرید. این یک گام مهم در کسب آگاهی از نحوۀ تعرض سوگیریها به تفکرات شما و تشخیص زمان انحراف اطلاعات است. هنگام مشاهدۀ اطلاعات، از خود بپرسید که این اطلاعات اساسا به نفع چه کسانی است؟ منبع این اطلاعات چه برنامهای در دستور کار دارد؟ آیا این منبع، اطلاعاتی که ادعاها یا باورهایش را تأیید نمیکنند نادیده میگیرد یا کنار میگذارد؟
7. تعیین ارتباط Determining Relevance
یکی از دشوارترین بخشهای تفکر انتقادی این است که دریابید اصولا چه اطلاعاتی در نظر شما مرتبطترین، معنیدارترین و مهمترین مینمایند. در بسیاری از سناریوها اطلاعاتی به شما ارائه میگردند که ممکن است در بادی امر با ارزش به نظر برسند در حالی که تنها باید به عنوان یک داده جزئی در نظر گرفته شوند. در نتیجه تنها منابعی از اطلاعات را در نظر بگیرید که از نظر منطقی بیشترین ارتباط و مناسبت را با موضوع مورد بحث دارد؛ باید دید آیا منابع واقعاً مفید و بیطرف هستند یا صرفاً برای این هستند که حواس شما را از موضوع اصلی و مرتبط دورتر سازند.
8. استنباط Inference
لزوما اطلاعاتی که ارائه میشوند همواره با چکیده و خلاصهای همراه نیستند که دقیقاً معنای آن را بیان کنند. متفکران انتقادی خود باید اطلاعات را ارزیابی کرده و بر اساس دادههای خام آن نتیجهگیری کنند. استنباط توانایی بیرون کشیدن معانی از دل دادهها و کشف نتایج بالقوه هنگام ارزیابی یک سناریو است. درک تفاوت میان استنتاج و فرضیات هم مهم است؛ به عنوان مثال، اگر شما این داده که "وزن شخصی 120 کیلوگرم است" را مشاهده کنید ممکن است فرض شما در مورد او اضافهوزن یا ناسالم بودن باشد در حالیکه دادههای دیگری از سایر نقاط مانند قد و ترکیب بدن او ممکن است استنباط و استنتاج شما را تغییر دهد.
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: تفکر انتقادی, تفکر تحلیلی, دیپ پاتل Deep Patel, جامعه شناسی شرقی
[ چهارشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 مقاله در روششناسی علوم اجتماعی
عنوان: چالشها در کاربرد روش گرندد تئوری (نظریهبنیاد): پیشدرآمدی عملی بر انجام تحقیق به روش گرندد تئوری
Challenges When Using Grounded Theory:A Pragmatic Introduction to Doing GT Research
نویسندگان: وی. تیمونن، جی. فولی و سی. کنلون
V. Timonen, G. Foley and C. Conlon
مترجم: حسین شیران Hossein Shiran
بخش پنجم
گونههای مختلف گرندد تئوری
1- گرندد تئوری (نظریهبنیاد) کلاسیک
بنیانگذاران روش گرندد تئوری (نظریهبنیاد)، گلیزر و اشتراوس (1967/2010 و سایر آثار)، انگیزۀشان را به شدت از واکنش در برابر آنچه که تأکید بیجا بر اعتباربخشی و غفلت از نظریهپردازی در نزد دانشمندان علوم اجتماعی در دوران پس از جنگ جهانی دوم میدانستند گرفتند. نقش گلیزر و اشتراوس برجسته ساختن مرکزیت پیشبینیها و کاربردها بود: از نظر آنها یک نظریۀ خوب آن است که به کار گرفته شود و به کار گرفته شدناش هم در راستای پیشبینی پدیدههای آتی باشد. به لحاظ هستیشناختی، در میان همۀ گونههای گرندد تئوری، گونۀ کلاسیک گلیزر و اشتراوس بیش از همه تحت تأثیر عینیتگرایی است و از این جهت نزدیکترین گونه به رویکرد اثباتگرایی است. علیرغم تعدد آثاری که بر روی یافتههای تحقیقات اساسی آنها (در مورد مرگ، مردن و آگاهی - به عنوان مثال Glaser & Strauss, 1965, 1968) تمرکز دارند، توصیۀ روششناختی این نوع از گرندد تئوری بر مستندسازی نسبتاً سبک در مقایسه با انواع دیگر است. تأکید بر یک محقق منفرد یا یک تیم بسیار کوچکی که با سرعت زیاد در حال حرکت است و کاملاً تحت سائقۀ ساخت نظریه پیش میرود، بیآنکه لزوماً به ضبط دادهها اقدام شود، اکنون به نظر میرسد در تضاد با بسیاری از الزامات و اقدامات نهادی امروزی قرار دارد. در واقع، برای کلارک (2014) ، گرندد تئوری کلاسیک یک روش تجزیه و تحلیل است که هیچ ضابطه یا قاعدهای در مورد شیوههای جمعآوری دادهها تجویز نکرده است.
ادامه دارد ...
مشخصات مجله و مقاله:
International Journal of Qualitative Methods
Volume 17: 1–10
ªThe Author(s) 2018
Reprints and permissions:
sagepub.com/journalsPermissions.nav
DOI: 10.1177/1609406918758086
journals.sagepub.com/home/ijq
روش تحقیق در علوم اجتماعی - روششناسی در جامعهشناسی - گرندد تئوری نظریه دادهبنیاد
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: گرندد تئوری نظریه بنیاد, گلیزر و اشتراوس, کوربین کلارک چارمز, پراگماتیسم عملگرایی
[ سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
شرحی بر نظریۀ ساختیابی گیدنز: ساختار_عاملیت
Structuration Theory: Structure Agency
✍️ حسین شیران
بخش نهم
نظریۀ ساختیابی و نظریۀ سبک زندگی سلامتمحور
باری، واقعیت هم همین است که هم انسان و هم جامعه بیشتر بر مدار عادت میچرخند تا ابداع (انگیزه و اندیشه و نوآوری)، و اینکه به حق در زبان فارسی گفته میشود «بنیآدم بنیعادت است» هم از این روست؛ انگیزه و اندیشه و ابداع هم البته جای خود را دارد، با این قید که نه انسان دائم در شأن انگیزه و اندیشه و ابداع است و نه جامعه؛ به وجه غالب، هر انسانی کم و بیش تنها بخشی از عمر و اوقات خود را صرف این امر میکند و در هر جامعهای هم تنها بخشی از آن مشغول این امرند و نه همه؛ به عنوان مثال تنها بخش کوچکی از افراد جامعه انگیزه و اندیشه و ابداع (آگاهی استدلالی) پیشه میسازند و اتوبان میسازند بعد مدتهای مدیدی تعداد بیشماری از افراد جامعه نیندیشیده به رفت و آمد از آن میپردازند و به این امر عادت میکنند.
در بحث سبک زندگی سلامتمحور هم دقیقا یک چنین انتظاری از جامعه میرود؛ اینکه تعدادی از افراد، لزوما متخصصین امر، بدوا به نمایندگی از کلیت جامعه، مسئولیت "آگاهی استدلالی" و انگیزه و اندیشه و نوآوری در راستای تنظیم قواعد (مبانی معرفتی) و تأمین منابع (مبانی مادی و مدیریتی) سبک زندگی سلامتمحور را به عهده گرفته، تا حد ممکن برنامهای بیعیب و نقص ارائه دهند و بعد این مطالبه را از افراد جامعه داشته باشند تا مبتنی بر "آگاهی عملی" اهداف موضوعۀ آن برنامه را تعقیب و سلامتی خود را تضمین نمایند. در واقع اینجا اصل بر ترویج عادات خوب در میان افراد جامعه است. در این که افراد زندگی روزمرۀ خود را اغلب از روی عادات مدیریت میکنند تردیدی نیست؛ آنچه در این میان مهم است اینست که جامعه باید افراد را به انجام کردارهای خوب عادت دهد تا دیگر خود به صورت خودکار آنچه لازمۀ سلامت و سعادت همگانی است را انجام دهند.
بنابراین کردار اجتماعی و مفهوم عاملیت در اینجا به معنا و مفهوم انجام عادات بیهوده و بیهدف نیست؛ درست است که عوامل انسانی اعمال و کردارهای زندگی رومزۀ خود را اغلب به صورت نیندیشیده و غیراستدلالی انجام میدهند اما این به معنای بیبرنامه و بینتیجه بودن آنها نیست؛ در اینگونه موارد جامعه به جای افراد و به نمایندگی از آنها آنچه خیر و صلاح همه است را اندیشیده و در برنامۀ کار قرار داده و اکنون از افراد جامعه میخواهد در مسیر ترسیم و تعیین شده قدم بردارند (همانطور که عینا و عملا در کوچهها و خیابانها و جادههای از پیش تعیین شده قدم برمیدارند) بیآنکه لزوما انگیزه و اندیشهای در خصوص آن داشته باشند.
ادامه دارد ...
Structuration Theory
Structure Agency
Giddens
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: آنتونی گیدنز, نظریه ساختیابی, ساختار عاملیت, سبک زندگی سلامتمحور
[ چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 جنبش آزادی جامعهشناسی (ج.ا.ج)
Sociology Liberation Movement (SLM)
✍️ حسین شیران
بخش ششم
سخنرانی "مارتین نیکلاوس Martin Nicolaus" با عنوان "جامعهشناسی شکمپرور Fat-Cat Sociology"
(سال 1968 در نشست سالانۀ انجمن جامعهشناسی آمریکا)
از این جهت میتوان گفت که جامعهشناسان، به استثنای مواردی معدود اما محترم (یا محترم اما معدود)، همیشه چشمشان رو به پایین و کف دستشان رو به بالا بوده است. چشمشان به پایین بوده تا فعالیتهای طبقات پایین جامعه و جمعیت تحت سلطه را مطالعه کنند- فعالیتهایی که مسائل و مشکلاتی در برابر اِعمال نرم و روان قدرت حاکمیت ایجاد میکنند. از آنجا که طبقۀ حاکم در این جامعه خود را جامعه میداند و میشناسد، به همان شیوهای که دیویس و مور Davis and Moore در مقالۀ تبلیغاتی ننگین و بدنام خود در سال 1945 جامعه را با کسانی که بر آن سوار هستند شناسایی کردند، مسائل طبقه حاکم به عنوان مسائل اجتماعی جامعه تعریف میشود.
کار این حرفه [جامعهشناسی] امروز دیگر از مرحلۀ گریه و اشک و آه فراتر رفته است: "مسائل اجتماعی" دیگر یک اصطلاح ممتاز و مرجح نیست، چشمانداز زیربنایی آن هم همینطور؛ امروزه دیگر آن چیزهایی از نظر جامعهشناسی "جالب" هستند که اساسا برای آنها که در قلۀ کوه ایستاده و [با خیال راحت] لرزشهای یک زمینلرزه را احساس میکنند جالب میباشند. جامعهشناسان [همچون سربازان] در [بالای حصار] پادگانها پاس میایستند و تحرکات مردم مناطق اشغالی [طبقات پایین جامعه] را به اربابان خود گزارش میدهند. جامعهشناسان ماجراجوتر، پوشش مردم را به تن کرده، از حصار خود بیرون میآیند و با دهقانان در "مزارعشان" درمیآمیزند و بعد بازمیگردند با کتابها و مقالاتی چند، اسرار محافظتشدهای که جمعیت تحت انقیاد، خود را در آن پیچیده و پنهان میکنند را [به اربابان خود] بازمیگویند و بدینوسیله راه را برای دستکاری و کنترل هر بیشتر آنها بازمیگشایند.
یک جامعهشناس که به مثابۀ یک محقق در استخدام کارفرمایان قرار میگیرد دقیقاً یک نوع جاسوس به شمار میرود. تنها تفاوت اِعمال صحیح این حرفه با اِعمال صحیح جاسوسی نهایتا استفاده نسبتاً گستردهتر از مهارتها و اغواگریهای الکترونیکی با فنون متأخر است. آیا این تصادفی است - اگر بخواهیم فقط چند نمونه از این موارد را ذکر کنیم - که جامعهشناسی صنعتی در شرایطی طلوع میکند که "مسائل و مشکلات کار" در حال افزایش است، یا اقتصاد سیاسی زمانی رو به رشد میگذارد که انتخابات کمتر قابل پیشبینی میگردد و یا اینکه جامعهشناسی مناسبات نژادی از چه جهت اکنون در حال شکوفایی است؟
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جنبش آزادی جامعه شناسی, مارتین نیکولاوس Martin Nicolaus, جامعه شناسی رادیکال چپ, جامعه شناسی شکم پرور
[ سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]