🌓 آشنایی با ایسمها - بخش پنجاه و سوم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ لذتگرایی (هدونیسم) Hedonism
.
هدونیسم یعنی تعقیب لذت و تمرین خودخواهی و خودارضایی؛ یک چنین رویهای اگرچه بیتردید تجربهای به قدمت بشریت دارد با اینحال خود این اصطلاح (از واژهی یونانی hedone به معنای لذت) در اواسط قرن نوزدهم ابداع شد. هدونیستها (لذتگرایان) در دوران مدرن اغلب به عنوان جویندگان خودخواه لذتهای جسمانی برای خویش شناخته میشوند اما در یونان باستان مفهوم لذتگرایی بیشتر با آرامش و شادی فکری همراه بود تا لذتهای جسمانی؛ به استثناء آریستیپوس Aristippus (435-356BC) که مشخصا برای شهوانیت ارجحیت قائل بود باقی بویژه اپیکور Epicurus (341–270BC) بر این باور بودند که آرامش از خرد و فضیلت ناشی میشود.
.
⏺ توضیحات مترجم:
در مورد آریستیپوس حق است این توضیح را اضافه کنم که او هرگز مبلغ لذتگرایی بی قید و بند شبیه آنچه که امروزه روز رایج است نبود بلکه مشخصا قید و بندهایی بر آن داشت. اصل بنیادی فلسفهی او این باور او بود که لذت تنها خیر ممکن است و باقی هرچه که هست نسیه است با این حال بلافاصله میافزود که حتما باید مراقب بود در این راه هیچ آسیبی به کسی نرسد و مدام هشدار میداد که لذتگرایی ضرورتا باید با "خویشتنداری اخلاقی" تعدیل شود. بر این اساس است که فلسفهی او به "لذتگرایی اخلاقی ethical hedonism" معروف است. جملهی معروف او این بود که "من مالکام نه مملوک! ... بهترین کارها تسلط بر لذتها است نه پرهیز از آنها". آریستیپوس که شاگرد سقراط بود بخاطر این طرزتلقیها شدیدا مورد انتقاد سقراط و افلاطون و باقی پیروان بود.
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر اینجا را کلیک کنید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, لذتگرایی هدونیسم Hedonism, ایسمها ISMS, اصطلاح جامعه شناسی
[ دوشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌹🌹 نوروز 1404 بر ایران و ایرانیان مبارکباد. 🌹🌹
.

.
🌓 سپاس خدای را که توفیق ورود به سالی دیگر را بر ما ارزانی داشت و بار دیگر باهم نشستیم و دعای تحویل سال را خواندیم و از خدا خواستیم حالمان را به بهترین حالها تغییر و تحول بخشد. هرچند سالهاست این دعا را میخوانیم و حال و روزمان نه فقط بهتر نشده بلکه بدتر هم شده! اما این بهمعنای بد دعا کردن ما یا خوب نشنیدن خدا نیست؛ حقیقت اینست که تغییر و تحول اصول و اسباب و اساس خاص خود را دارد و هیچ الکی و اللهبختکی نیست، هیچ بهصرف دعا و بهخواست از خدا هم نیست، چه اگر بود با این حجم از دعا حالیا ما احسنالحالترین مردمان عالم بودیم که نیستیم! خدا هرکاره هم باشد اینکاره نیست و خود اتمام حجت کرده که هیچ تغییر و تحولی در حال و روز هیچ قومی نخواهد داد مگر آنکه خودشان تغییر و تحولی در خود بدهند و این یعنی هرگونه تغییر و تحول در حال و روزمان بسته به تغییر و تحول در خودمان است؛ مایی که سال به سال هم کوچکترین تغییر و تحولی در فکر و ذکر و راه و روش و منش خود نمیدهیم البته که در حسرت بهترینها خواهیم ماند. راه توسعه از تغییر و تحول میگذرد، سنتهای بلاتبدیل و بلاتحویل خدا در جامعه و جهان را بشناسیم و همساز و همسو با آنها تغییر و تحول را از خود آغاز کنیم. لطفا! 🙏
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, دعای تحویل سال, عید نوروز 1404, تغییر تحول توسعه
[ شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش پنجاه و نهم
✍️ حسین شیران
.
دکتر عبدالکریمی وقتی از "نیروهای تاریخی ایران" در این برهه از زمان سخن میگویند هرگز به خیل فعالان عرصۀ سیاسی اجتماعی ایران نظری ندارند- بویژه "روشنفکران ایرانی" که نه فقط هیچ نظر مساعدی رویشان ندارند بلکه برعکس همه را بیهیچ پروایی یک کاسه کرده و بیهیچ تفکیک و تمایزی در فکر و ذکر و راه و روش و منش و بینش و بیانشان به یک چوب میرانند! چه معتقدند همه بنوعی با الهامات و القائات خارجی و خوارجی تسخیرشده و به ضدخود تبدیلشدهاند و بجای کشف و شرح واقعیت مشغول "قلب واقعیت"اند فلذا بجای اینکه "نیروهای نفی" باشند "نیروهای اثبات" گشتهاند.
.
برای درک و فهم این نفی و اثبات و کلا جمیع نقطهنظرات ایشان ضرورتا باید چارچوب بحثشان را شناخت وگرنه که بسیاری از مفاهیم و مضامین کاربردیشان بنظر بس مبهم و مغلق و حتی ضد و نقیض مینمایند. در مجموع ایشان در دو عرصۀ بس مرتبطبهم و در هر عرصه با یک مسأله و در مجموع با دو مسألۀ بس مرتبطبهم درگیرند: یکی عرصۀ جامعه و مسألۀ تقابل ملت و حکومت و شکاف میان ایندو و دیگری عرصۀ جهان و مسألۀ تقابل حکومت و نظام استکبار جهانی؛ در عرصۀ اول خود را در کنار ملت و در برابر حکومت میدانند و در عرصۀ دوم در کنار حکومت و در برابر نظام سلطۀ جهانی.
.
و اساسا همین همزمان "هم با حکومت بودن و هم نبودن"شان است که کار را هم برای خودشان و هم مخاطبانشان دشوار میسازد. بهرحال تفکیک و تمایز اینکه هر یک از بیاناتشان مشخصا در ارتباط با کدامیک از این دو عرصه و دو مسأله گفته شده- بویژه زمانی که حکومت عاملی محوری و مشترک در هر دو عرصه و هر دو مسأله است، و یا وقتی سخن میگویند مشخصا در کدام عرصهاند و چرا و چگونه و از چه نقطهنظر با چه مضامین و مفاهیم مشترک یا متمایزی به نفع کدام طرف استدلال میکنند گاه حتی برای مخاطبان خاصشان هم مایۀ سردرگمیست چه رسد مخاطبان عامشان!
.
با اینحال آنچه تا حد زیادی امکان و توان تفکیک و تمایز این مهم و رهایی از این سردرگمی را ممکن میسازد و فارغ از همه حرفها و حواشی بسمت یک نتیجۀ روشن میراند کموکیف موضعگیریشان در هر دو عرصه نسبت به عامل مشترک یعنی حکومت است: در عرصۀ اول در ارتباط با مسألۀ تقابل ملت و حکومت مشخصا در سمت ملت درمیآیند منتهی در نقش یک "وفاقگرای راستگرا" که میکوشد با فرافکندن سیاهیهای حکمرانی به اذناب نظام و سفیدشویی اصل و رأساش مردم را به وفاق با آن فراخواند- همانکه در تفکیک و تمایز از گفتمان غیرانقلاب و ضدانقلاب "گفتمان انقلاب"اش مینامد.
.
ولیکن در عرصۀ دوم و در ارتباط با مسألۀ تقابل حکومت با استکبار جهانی کاملا برعکس، هرچه وفق و وفاق و سازش از جانب هرکه باشد را بشدت به باد انتقاد میگیرند و عملا در پیروی و پشتیبانی از گفتمان انقلاب (حکومت) که اینجا در نقش "نه به نظام سلطه" و "گفتمان نفی" ظاهر میشود، دستورالعمل "ستیز تا سر حد مرگ" را توصیه و تجویز میکنند. اینجاست که منظور ایشان از "نیروهای نفی" و "نیروهای اثبات" کاملا معلوم میشود: نیروهای نفی نیروهای گفتمان انقلاب در عرصۀ دوماند که اکنون بعنوان "محور مقاومت"- تنها نیروهای نفی جهان، در برابر نظام سلطۀ جهانی میستیزند.
.
اینجا اگرچه درک و فهم مرادشان از گفتههاشان تا حد زیادی مشخص میشود اما درک و فهم خودشان سخت دشوار میشود و این یعنی پایان سردرگمی در باب افکارشان آغاز سردرگمی در باب خودشان است: اینکه چطور ایشان برخوردی دوگانه در برابر نظام سلطه دارند- "سلطۀ جامعوی"(داخلی) برایشان هیچ یا چندان مسألهای نیست اما "سلطۀ جهانی"(خارجی) کلانمسأله است! برای سلطۀ جامعوی "وفاق" تجویز میکنند برای سلطۀ جهانی "ستیز"! مخالفان سلطۀ درونی را نیروهای اثبات میدانند و سخت میکوبند مخالفان سلطۀ بیرونی را نیروهای نفی "تنها نیروهای اصیل تاریخی" میخوانند و سخت میستایند! ...
.
به این ترتیب پربیراه نیست اگرکه فکر کنیم تقلای فکری ایشان در هر دو عرصه و در هر دو مسأله جانبدارانه به نفع عامل مشترک یعنی حکومت تمام میشود- تو گویی که هستند تا در هر حال و در هر حوزه در برابر هر نیروی متخاصمی هوای حکومت را داشته باشند! طبیعتا این همدلی و همراهیست که فیلسوف ما را هم همچون خود حکومت "دشمناندیش" و فلسفۀشان را بس "سوسوزن" و "چشمکزن" میسازد و عمدهمفاهیم کاربردیشان اعم از سلطه و ستیز و نفی و اثبات و وفاق را هم موردی- حسب اینکه طرف بحث که باشد، موجه یا ناموجه (روشن خاموش) میسازد!
.
باقی در بخش بعد
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ جمعه ۱ فروردین ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش پنجاه و هشتم
✍️ حسین شیران
.
این را دیگر همه میدانیم که هر تغییر و تحولی در هر زمینه و زمانی که بخواهد رخ دهد ضرورتا باید "نیروهای عامل" خاص خودش را داشته باشد وگرنه هر چقدر هم که زمان بگذرد و زمینه فراهم باشد و هیچ مانعی هم در میان نباشد مادام که نیروی عاملی در کار نباشد هیچ تغییر و تحولی در هیچ زمینه و زمانی حاصل نخواهد شد. باید توجه داشت که اینجا صحبت مشخصا بر سر نیروی عامل است- یعنی "نیروی آغازکننده و دنبالکننده و تمامکننده و تداومبخشنده"، و نه هر نیرویی که به هر شکل دستی در کار و پایی در راه دارد اما باری به هر جهت است، گاه هست و گاه نیست، گاه راست است و گاه چپ، گاه تند است و گاه کند، گاه روشن است و گاه تاریک.
.
اینکه اغلب میدویم و بهجایی نمیرسیم و میجهیم و به چیزی نمیرسیم، بهخاطر اینست که خواهناخواه و آگاهناآگاه در قالب و قامت یک چنین "نیروهای گاهگداری" هستیم که کاروبارمان بگیرنگیرها دارد و نه نوعا نیروهای عاملی که پیوسته بیهیچ گیر و گور و گریزی پیگیر کار باشند؛ البته این هرگز بهمعنی بیچارگی و بیفایدگی نیروهای گاهگداری نیست- حالیا صاف و سالم و صادقترین افراد ما رسما از آسایش و آرامش خود و خانوادهی خود زدهاند و بیهیچ مزد و منتی صرفا از باب احساس مسئولیت اجتماعی خود را درگیر مسائل و مشکلات جامعه کردهاند و بیهیچ توقع و تمنای پست و مقامی نظرا و عملا در حد توان خود درصدد اصلاح امور برآمدهاند.
.
مشکل اینجاست که همه یا اغلبشان در بهترین حالت چراغهای سوسوزنی هستند که باز خواهناخواه و آگاهناآگاه بسی دور از هم و بیارتباط با هم افتادهاند و هر کدام فوقفوقاش روشنیبخش محفل و مجلسی مختصرند برای همین، هم در مقام اندیشه و هم در مقام عمل چندان کاری از پیش نمیبرند و نمیتوانند که ببرند؛ درحالیکه اگر همه بههم وصل شوند و باهم بجوشند و باهم بکوشند طبعا از خیل چراغهای سوسوزنشان پروژکتوری عظیم پدید میآید و تا دوردستها را هم برای خودشان و هم مردمشان روشن و پرنور میسازد، و معنی و مفهوم روشنفکری و روشنگری هم اینست و جز این نیست که تحققا راهی روشن برای پیشرفت پیش پای جامعه بگذارد.
.
باری، فرق نیروهای گاهگداری با نیروهای عامل در پخش و پلا و پراکنده بودن و سر و سامان نداشتن و سازماننیافتنشان است، هم از این جهت باید به خیل اقشار خاکستر جامعه، هرچقدر هم که تحوللازم باشند، حق داد به این راحتی پشت سر نیروهایی که خود سر و سامان و سازمان ندارند و بیش از چند متر پیش پایشان را نمیبینند و برای باقی راه هیچ طرح و تدبیر و تضمینی ندارند بیفتند. شوخی که نیست بحث تغییر و تحول اجتماعی و یک اجتماع است و هزارانهزار پیچوخم دارد که لزوما برای همه یا اغلباش باید از پیش برنامه داشت تا به نتیجه رسید وگرنه البته که همینجا ماندن بسی بهتر از "از اینجا راندن و از آنجا ماندن" و اسیر هرج و مرجها شدن است.
.
فلذا آغازکنندهی یک تغییر و تحول اجتماعی لزوما باید به تمامکنندگیاش هم بیندیشد و اساسا این تمامکنندگیست که هر تلاش و کوششی را به نتیجه میرساند؛ دشواری تغییر و تحول اجتماعی بویژه در کشورهای توسعهنیافته مشخصا اینست که نه در خلاء بلکه همچون یک بازی فوتبال در زمین ناهموار حریف و در شرایط نامساعد جوی که باد مخالف از روبرو میوزد، با داوری تیمی وابسته به حریف و هایوهوی و آزادیعمل فراوان تماشاگران حریف و زدوبندهای پیش از بازی و احیانا تهدید و تطمیع برخی بازیکنان خودی و ... انجام میشود، ضمن اینکه حریف هم در میدان تیم قدر خود را دارد که از هر نظر مانع بازیسازی و ضد تیم عامل تو عمل میکند.
.
در یک چنین شرایطی پیروزی غیرممکن نیست اما طرح و تدبیر و تاکتیکی ورا و فرای طرح و تدبیر و تاکتیک حریف میطلبد که لزوما باید داشته باشی تا از حالت دفاعی خارج شوی و در زمین حریف پیش روی و بعد ضرورتا تمامکننده هم داشتی باشی تا بتوانی به هدف برسی. اینجاست که ضرورت سر و سامان و سازمانیافتگی یک تیم و داشتن پشتیبانی فنی و حرفهای و طرح و تاکتیکی از پیش تعریف و تعیینشده و تلاش و تمامکنندگی نیروها نقش اساسی خود را در برد یک تیم نشان میدهد. به این قرار بود که انقلاب اسلامی در سال 57 پیروز میدان شد- منتهی مشکل اصلی و اساسی این تغییر و تحول هم ضعف در تداومبخشی و محققسازی آرمانها و وعدههایش بود که خیلی زود گریبانگیر نیروهای عاملاش گشت.
.
باقی در بخش بعد
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها - بخش پنجاه و دوم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
.
⏺️ فمینیسم (زنگرایی) Feminism
.
فمینیسم جنبشی که معتقد است زنان باید در همهی عرصههای زندگی از حقوقی برابر با مردان برخوردار باشند. سابقهی این جنبش دستکم به قرن هجدهم بازمیگردد، مثلاً به نوشتههای مری ولستونکرافت MaryWollstonecraft (1759–97)، با اینحال در آغاز قرن 19 و 20 و با مبارزات زنان برای حق رأی برجسته شد؛ نخستین بار زنان نیوزیلند در سال 1893 و بعد زنان بریتانیا در سال 1918 و زنان آمریکا در سال 1919 حق رأی بهدست آوردند؛ زنان فرانسه تا سال 1944 از حق رأی برخوردار نبودند. اگرچه سیمون دوبووار Simone de Beauvoir (1908–86) در سال 1949 کتاب تأثیرگذار خود "جنس دوم" را نوشت اما فمینیسم به معنای مدرناش اساسا تحولیست که از دههی 1960 آغاز شد- زمانی که اصطلاح "رهایی زنان" در آمریکا ابداع شد و نویسندگان فمینیستی همچون بتی فریدن Betty Friedan (1921–2006)، آنجلا دیویس Angela Davis و گلوریا استاینم Gloria Steinem پا به عرصه گذاشتند. در قرن 21م فمینیسم به لحاظ تئوریک تا حد زیادی به اهداف خود در جهان توسعهیافته دست یافته است- به ویژه در قانونگذاری؛ با اینحال در عمل، زنان در مجموع هنوز کمتر از مردان درآمد دارند و کمتر در مناصب و مراتب بالاتر حضور دارند. در برخی از کشورهای در حال توسعه مانند افغانستان و پاکستان هم اینگونه به نظر میرسد که شرایط برای زنان بسی بدتر شده است.
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر اینجا را کلیک کنید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, فمینیسم Feminism, ایسمها isms, اصطلاح جامعه شناسی
[ شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش پنجاه و هفتم
✍️ حسین شیران
.
یکی از عمده نکات مورد تأکید دکتر عبدالکریمی در جبهه و جریان وفاقگرایی از نوع راستیاش اینست که اگر هم قرار بر تغییر و تحول باشد- حتی بهقیمت براندازی، این مهم ضرورتا باید بهواسطهی "نیروهای ایرانی" صورت پذیرد و نه نیروهای خارجی و یا اتاق فکر و مسیری که دشمنان ایران تعیین کنند. پیش از هر چیز باید گفت این "دشمنان ایران" که میگویند، یک "تعمیم خام" از یک "استاد پخته و تام" است که آگاهانه و عامدانه از باب اختلاط بحث یا حس، همه را در برابر یک تهدید یک کاسه میکند درحالیکه لزوما دشمن حکومت دشمن ملت ایران و مملکت ایران نیست- بویژه زمانی که نظرا و عملا شکافها در میان است و استاد قطعا از این واقعیت آگاه است. ...
.
و اما درخصوص نیروهای عامل البته که هرگونه تغییر و تحولی لزوما باید بهدست نیروهای داخلی صورت پذیرد و اساسا بدا بهحال هر آن که غیر این فکر کند و فراتر از آن بدا بهحال ملت و مملکتی که نیروهای داخلیاش در ضعف و ضلالت و جهالت بهسر برند و نیروهای خارجی بخواهند برایشان تصمیم بگیرند و برایشان تغییر و تحول ایجاد کنند و نظم و نظام بیاورند و ببرند! در اینصورت البته که نیروهای خارجی بسی حق دارند خود را قیم یک چنین ملت فقیر و صغیری دانند و فردای انقلاب هم بر مال و منال و منابع مملکت حاکم گردند و در هر موردی بنا به مصلحت و منفعت خود عمل کنند، چه هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد!
.
اما آیا واقعا نیروهای داخلی ما در ضعف و ضلالت و جهالت بهسر میبرند و براستی در یک چنین شرایط حساس تاریخی نمیدانند چه خوب است و چه بد است و چه باید بکنند و چه نباید بکنند و با که باید دست بدهند و با که نباید بدهند؟ البته که هیچ اینچنین نیست! این درست که نیروهای عامل ما هنوز آنسان که باید و شاید به سر و سامان و سازمان و سازوکار و توان و ظرفیت و آلترناتیو لازم برای گذار دست نیافتهاند اما اگر این ضعف یا ضایعه بخشی ناشی از کموکیف نظرکرد و عملکرد خود نیروها باشد بخش اعظماش ناشی از سر و سامان و سازمانزدایی نظام حاکم از این نیروها و تضعیف و تبدیل ساختن امکانشان به امتناع است؛ این را هر کسی هم نداند یک حکیم حاذق حتما میداند.
.
با اینحال علیرغم همه کوبیدنها و کاستنها و ناتوان و ناتمام ساختنهای نیروهای داخلی از هر لحاظ و همه خوار و خفیف خواندنها و همه سرکوفتها و سرزنشها از هر جهت- حتی بعضا از بطن و متن خود ملت، تحققا جبهه و جریان تحولخواه ایران همچنان حی و حاضر در صحنه است و همچنان خشونتپرهیزانه پیگیر مطالباتاش است. حال این حرف و حدیث و این هول و هراس مداخلهی نیروهای خارجی از کجا نشأت میگیرد، از توقعات و تقاضاهای مکرر برخی اپوزیسیونها از قدرتهای خارجی برای ضربه زدن به نظام، از وعدههای رهاییبخش سران برخی قدرتها به ملت ایران، از بهم خوردن موازنه و سرعت گرفتن تغییرات و تحولات در منطقه، از سقوط برقآسای اسد به پشتیبانی نیروهای خارجی و ... .
.
اما هیچکدام از اینها و غیر اینها بهمعنی و مفهوم استیصال و استمداد نیروهای داخلی از نیروهای خارجی و چشم امید دوختنشان به بیرون برای تغییرات و تحولات لازم نیست. در این میان حتی اگر مساعدت و مساهلتی از جانب نیروهای خارجی صورت گیرد- کما اینکه در جریان انقلاب 57 هم این اتفاق افتاد، این هرگز نشان عاطل و باطل نشستن و سپردن اختیار خود به دست بیگانگان نیست. گاهی خود شرایط بغرنج خانه از در و دیوار همسایه بالا یا پایین رفتن را ایجاب میکند؛ ضرورتا میان اینچنین ناچاریها و آنچنان چاره جستنها از بیگانهها و چادر زدن برای بیتوتهی آنها در درون خانه تفاوت و تمایز باید قائل شد.
.
در گذر از این ریزنکات، در اصل قضیه که هرگونه تغییر و تحول ضرورتا باید از طریق و با طرح و تدبیر نیروهای داخلی صورت گیرد هیچ تردیدی نیست- چه راه توسعهی پایدار از درون میگذرد؛ حال ببینیم این نیروها از نقطهنظر استاد عبدالکریمی مشخصا کیستند و کجا هستند و چگونه میخواهند باعث و بانی تغییر و تحول گردند، بعد بپردازیم به نقطهنظر فراتلفیقگرایی در این خصوص.
.
باقی در بخش بعد
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش پنجاه و ششم
✍️ حسین شیران
.
و اما نقطهنظرات دکتر عبدالکریمی در باب "حکمرانی بد" بواقع قویترین و قابلاعتناترین نقطهنظرات در زمین و زمینۀ اعتدالگرایی و احتیاطگراییست و جا دارد بسی فارغ از نقطهنظرات پرحاشیهشان مورد توجه قرار گیرد. باری، اکنون در اینکه حکمرانی بد برای ما یک مسأله و در واقع "شاهمسأله" است- چه بسیاری از مسائل و مشکلات ما تاریخا و تحقیقا از آن ناشی شده و باز میشود، شکی نیست؛ بههرحال بهاندازۀ کافی قدرت و ثروت و فرصت در اختیار نظام بود و جا داشت در هر زمینه بسی بهتر از این عمل شود و نتایجی بمراتب بهتر از این حاصل شود که متأسفانه نشد و حال بقول خود ایشان در 360 درجه بر هر کجا که دست بگذاریم مسأله داریم.
.
هم از این جهت منتقدان بهخود حق میدهند در مجموع بر کارآمدی نظام در ساماندهی امور داخل و خارج بدنمره دهند و از سر تا ذیلاش را بابت این "بدکارنامه" مورد شماتت قرار دهند و مشخصا برای ادامۀ راه با این نظام تردیدها روا دارند- مگر اینکه خودخواسته زیر تیغ تیز جراحی رود و طبق رأی و نظر "اعتدالگرایان چپ" به یک سری تغییرات بنیادین تن دردهد که اینهم به تجربه ثابت کرده تاباش را نمیآورد و نه فقط مدام از زیر تیغ درمیرود بلکه خود بهروی طبیباناش تیغ میکشد! و دقیقا اینجاست که "نظامگریزها" دور برمیدارند که دیدید این نظام درست بشو نیست و هرچه زودتر باید برود- هرچه بیشتر بماند بیشتر سختی و بدبختی بارمیآورد!
.
در یک چنین شرایطی دکتر عبدالکریمی بدوا به ظاهر هم که شده از در مخالف درنمیآیند و خطاب به نظامگریزها میگویند اگر میخواهید و میتوانید این نظام را سرنگون کنید بکنید من مانع نمیشوم، منتهی قبلاش به من بگویید آلترناتیوتان چیست؛ نظام دیگری که میخواهید جایگزین کنید لزوما باید بهتر و برتر از اینکه هست باشد، کو کجاست یک چنین جایگزینی؟ اگر دارید نشان دهید و اگر ندارید- که ندارید، من این حکمرانی بد را به خلأ قدرت یا هر نظام سیاسی نامتعینی که بخواهد مسبب بینظمی و بیقانونی در این سرزمین گردد ترجیح میدهم. اینست که ایشان در شرایط فعلی در فقدان یک آلترناتیو معین و مشخص هرگونه انقلاب و سرنگونی و دگرگونی را سم میدانند.
.
یک چنین احتیاطگرایی را هرگز به تمامی نمیتوان تخطئه کرد. مگر نه اینکه احتیاط شرط عقل است؟ چگونه بیگدار به آب زنیم و با این حجم از مسائل و مشکلات و تهدیدات درونی و بیرونی، یک سرزمین با اینهمه پهنا و یک ملت با اینهمه آمال و آرزو را یکجا به تلاطم امواج نامطمئن و نامتعین بسپاریم؟ اساسا وقتی چندوچون "چهار" معلوم نیست یک دو سه شمردن و بیپروا پریدن به سویش چه معنی دارد؟ این "چهار" هم اگر همچو قبلی "چاه" گشت و چندین دهه از عمر ملت و مملکت را هم این چاه سیاه ساخت چه؟ فردا و پسفردایش چه کسانی پاسخگو خواهند بود؟ مگرش پرواز و سقوط پیشین و سیل و خیل پیامدهایش را چه کسانی گردن گرفتند این یکی را هم بگیرند؟
.
هم از اینروست استاد عبدالکریمی، هم انقلاب علیه شاهی که رفت را اشتباه میخوانند و هم انقلاب علیه شیخی که هست را؛ چه همانطورکه با رفتن شاه حال و روزمان نه فقط بهتر نشد بلکه بس بدتر شد هیچ بعید نیست با رفتن شیخ هم بس بدتر از اینکه هست شود و همه را بس پشیمانتر از پیش سازد. باری اگر امروز تجارب و تبعات پرواز بیپروای 57 را پندآموز خویش سازیم پشیمانیاش پشتهای گرانبها برای پیشرفت فرداهایمان خواهد بود وگرنه عبرتی که مایۀ پیشرفت شود تا چند پشت به تعویق خواهد افتاد تا نسلهای بعد ما چگونه از تجارب تلخ ما درسها گیرند و سرانجام به نسل اندر نسل پریدن و افتادن ما پایانی دهند.
.
با وجود این همه همدلی و همراهی، همانطورکه پیش از این عرض شد، استاد عبدالکریمی متأسفانه رفیق نیمهراهاند و با همه میانهداریشان در میدان اعتدالگرایی فیمابین ملت و حکومت قایق وفق و وفاقشان را با همه سرنشینهایش به سمت راست هدایت میکنند و سرانجام در کمال ناباوری در ساحل نظام حاکم به سرستون اسکلۀ گفتمان انقلاب میبندند- همان انقلابی که معتقدند نباید حادث میشد! گویی که هم از حادث شدن آنچه نباید میشد و شد خرسندند هم از فقدان جایگزینی برای نظام که اگر بود با رفتناش مشکلی نداشتند و خوشبختانه نیست! فلذا از خداخواسته در شرایط موجود ضرورت وفق با نظام و حفظ نظام را نتیجه میگیرند!
.
در این میان پرطرفدارترین پرسش حال حاضر- اینکه گیریم آلترناتیو نیست، اولا تقصیر کیست و بعد جاییکه گذار به نظم و نظامی نوین از هر نظر یک ضرورت است چاره چیست؟- را بیهیچ پاسخ مشخصی به امان خدا رها میکنند و میروند!
.
باقی در بخش بعد
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها - بخش پنجاه و یکم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
.
⏺️ فاشیسم Fascism
.
فاشیسم یک نظام حکومتی اقتدارگراست؛ مشخصهی بارزش ملیگرایی (ناسیونالیسم) است؛ این کلمه از fasces کلمهی لاتینی بمعنا و مفهوم "دستهبندی" گرفته شده است- در روم باستان دستهای از چوبها و تیغهی تبر بیرونزده از آن داشتند [تبرپوش] که نماد و نشان "قدرت جمعی" بود. این کلمه اولین بار در ایتالیا برای رژیم دیکتاتوری بنیتو موسولینی (1883-1945) از سال 1922 تا 1943 و بعد بمثابهی یک ایدئولوژی در دههی 1930 و بعد برای رژیم دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا و هیتلر در آلمان استفاده شد.
.
از نظر اقتصادی، فاشیسم هم با مارکسیسم- با آن جنگ طبقاتیاش، و هم کاپیتالیسم فردی مخالفت داشت و در عوض از آنچه موسولینی آن را «دولتشرکت | دولت شراکتی»- با کنترل دولت و یا دستکم کارتلهای تجاری بر اقتصاد میخواند حمایت میکرد و از نظر سیاسی بر تجلیل و تعالی ملت و خلوص نژادی میکوشید: "یک ملت باید قوی باشد تا در رقابت با نژادهای دیگر بتواند زنده بماند". پس از وحشتهای حاصل از جنگ جهانی دوم، این اصطلاح اکنون همواره تحقیرآمیز تلقی میشود و اغلب برای دولتهای راستگرا در آمریکای لاتین (مثلاً شیلی در زمان ژنرال پینوشه) و جنبشهای ملیگرای افراطی و ضدمهاجر در اروپا بکار میرود.
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر اینجا را کلیک کنید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, فاشیسم Fascism, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی
[ یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

