جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش پنجاه و دوم
✍️ حسین شیران

.

در ادامۀ بحث پیرامون کلان‌مسألۀ "بودن یا نبودن نظام" و انواع واکنش‌ها و جهت‌گیری‌ها نسبت بدان ضرورتا باید به یکی از مهم‌ترین رویکردهای مطرح در این ارتباط یعنی وفاق‌گرایی پرداخت. در این اواخر و بویژه این روزها که این مسأله به حادترین و حساس‌ترین حد خود رسیده- از جهات مختلف بویژه سرعت و سبقت تحولات و تهدیدات خارجی که بواقع به کلاپس و دپرس شدن نظام انجامیده و نیز شدت و قوت تحولات و تهدیدات داخلی از جمله افت محسوس ظرفیت دولت|حکومت در مواجهه با "توفان ناترازی‌ها" که هنوز بدانصورت برنخاسته ولی زودست که برخیزد و خود دولت|حکومت بهتر از هر کسی می‌داند که این مسأله تا چه حد جدیست و هوا تا چه اندازه پس است، طبیعی‌ست که وفاق‌گرایی بحث اول این روزها باشد.

.

در این شرایط حساس این رویکرد ضمادیست دیرهنگام بر زخم مزمن شکاف میان ملت و دولت|حکومت که متأسفانه بسی دیر پذیرفته و دیر اقدام شد و ای‌عجب هنوز هم تندروهای تریبون‌دار تهی از عقل و درک و فهم و شعور نظام تاب و توان درک یا پذیرش این واقعیت خطیر و خطرناک را ندارند و همچنان بر انکار شکاف پایدارند؛ یا هیچ ملتی در کار نمی‌بینند- همه را رعیت می‌بینند و رعیت هم غلط بکند از نظام مقدس خرده بگیرد و یا که از برش بگریزد، و یا ملت را صرفا در جماعت حلقه‌به‌گوشی خلاصه می‌کنند که هرگاه سوت بزنند در میادین شهر جمع می‌شوند و شعار می‌دهند- باقی همه مزدورند و همان به که بگریزند و بگذارند بروند! غافل از اینکه یک ملت که جایی نمی‌رود، این دولت‌ها|حکومت‌ها هستند که پی‌درپی هم می‌آیند و می‌روند، منتهی کو گوش شنوا و چشم بینا!

.

باری، بواقع امر بازدارندۀ وفق و وفاق‌ها و زایندۀ خیل شکاف‌ها چه در داخل کشور و چه خارج آن خود خیمه‌زنی یک چنین افکار و اقشاری در نظام حاکم و هژمونی نحس‌شان بر همه جوانب زیست اجتماعی ماست و این نه امری نوظهور بلکه باززایی و بازآیی آن درد دیرین ما یعنی سروری و سرآمدی تاریخی عقده و عقیده بر اندیشه و عقلانیت و عاملیتا سروری و سرآمدی عقده‌داران و عقیده‌ورزان بر عقلا و حکما در این سرزمین است که کمافی‌السابق به اشکال مختلف از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد و انجام و فرجام هر یک هر نسلی را به بازتکرار این گفتۀ حزن‌اندود فردوسی وامی‌دارد که سده‌ها پیش حسب حال و روز مردم این سرزمین گفت: "به یزدان که ما گر خرد داشتیم | کجا این سرانجام بد داشتیم!"

.

بر این اساس معلوم است که برای رها شدن از این دور باطل ضرورتا باید به هر شکل ممکن اندیشه و عقلانیت را بر هر عقده و عقیده‌ای سرآمد ساخت و عقده‌داران و عقیده‌ورزان را تحت مدیریت عقلا و حکما درآورد و نه برعکس! وگرنه این ماجرای شوم همچنان در این وادی تاخت‌وتازها خواهد داشت و تاریخ‌ها و تاریکی‌ها خواهد ساخت. ضرر و زیان حاکمیت عقده‌داران و عقیده‌ورزان بر یک سرزمین هرگز یکسویه و صرفا متوجه ملت و مملکت نیست بلکه متوجه خود نظام‌های حاکم هم هست و تاریخ با تمام توان خود پشتیبان این حقیقت است که ظلم و زیان هر کدام در حق ملت و مملکت خود سنگ بالاسریست که سرانجام سویشان بازمی‌گردد و هرچه بالاتر رود بسی سخت‌تر و سنگین‌تر بر سرشان فرود می‌آید.

.

در حال و روز همین نظام حاکم اگر دقیق شویم خواهیم دید که چگونه حاکمیت عقده‌داران و عقیده‌ورزان بر آن وفاق حداکثری که در آغاز در کار بود را از میان ربود و زدود و بتدریج شکاف حداکثری را جایگزینش ساخت! و هنوز هم نظام قادر نیست لااقل در مقام تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی که ضرورتا باید مبتنی بر خرد و تدبیر باشد تا در سطوح مختلف به مشکل برنخورد تندروهای عقده‌دار و عقیده‌ورز درونش را فرونشاند و دستکم برای دقایقی با بخش به نسبت ملایم‌تر و منطقی‌تر و خردورزتر خود خلوت کند و از هر جهت در راه آمده و هزینه و فایده و فرجام آن نظر کند و با عبرت از گذشته و گذشتگان با دیدی بمراتب بازتر به جامعه و جهان دگرگون‌شده ضرورتا تجدیدنظرهایی در راه پیش‌رو کند.

.

تازه به اسم و رسم مجمع تشخیص مصلحتی هم دارد که ای‌عجب این هم هیچ قادر نیست فراتر از عقده و عقیده عمل کند و خلاف نظر عقده‌داران و عقیده‌ورزان تندرو نظر دهد و دستکم در ارتباط با مسائل کلان داخل و خارج کشور- مصلحت ملت و مملکت به کنار- مصلحت خود نظام را بازگوید! حال بگذریم از اینکه در حقیقت امر فلسفۀ سیاست و رسالت طبقۀ حاکم "تأمین و تضمین مصلحت عموم" است و نه مصلحت خاص و خواص نظام؛ و اگرکه ما جای مجمع تشخیص مصلحت نظام "مجمع تشخیص مصلحت مملکت" داشتیم و از اول اولویتمان پیگیری مصلحت مملکت بود مصداق اصل "چون صد آید نود هم پیش ماست" حال وفق و وفاق و منفعت و مصلحت ملت و دولت و حکومت همه باهم داشتیم و نه چون حالا همه درهم و برهم و سرشار از کین و لبریز از مسأله دست در گریبان هم در معرض سقوط در شکاف‌ها و گسست‌ها بودیم!

.

باقی در بخش بعد

برای مشاهده و مطالعه‌ی بخش‌های قبلی اینجا را کلیک کنید.

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 آشنایی با ایسم‌ها - بخش چهل و نهم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
.
⏺️ تجربه‌گرایی (امپریسیسم) Empiricism

.

تجربه‎‌گرایی پیشینه‌اش تا به ارسطو (384-322 پیش از میلاد) برمی‌گردد؛ این نظریه بر این باور است که معرفت از تجربه یا شواهد قابل مشاهده برمی‌خیزد و از این نظر رویکردی اساسی به علم است. این اصطلاح اگرچه در قرون 17 و 18 پایه و اساس ایده‌های بسیاری از فیلسوفان همچون جان لاک انگلیسی John Locke (1632–1704)، جرج برکلی ایرلندی George Berkeley (1685–1753) و دیوید هیوم اسکاتلندی David Hume (1711–76) بود با این حال در قرن نوزدهم بود که باب شد. این فلاسفه رسما روش تجربی را به انتزاعات متافیزیکی ترجیح می‌دادند. اصل و اساس هدایت‌گر تجربه‌گرایی در این جمله‌ی لاتین خلاصه می‌شود: "nihil in intellectu nisi prius in sensu"، به این معنی که: "به عقل درنیاید هر چه به حس درنیاید". با این حال، یک مشکل اساسی که برای تجربه‌گرایی وجود دارد دشواری توضیح علم و معرفتی همچون ریاضیات است که به نظر می‌رسد هیچ مبنایی در تجربه ندارد.*

.

⏺ توضیحات مترجم:
* تجربه‌گرایی در حوزه‌ی معرفت‌شناسی نوعاً در نقطه‌ی مقابل "عقل‌گرایی" (راسیونالیسم Rationalism) قرار می‌گیرد که معتقد است منبع و منشأ اصلی کسب معرفت عقل است و در فلسفه‌ی ذهن غالباً در نقطه‌ی مقابل "فطرت‌گرایی" (ایناتیسم Innatism) قرار می‌گیرد که معتقد است انسان به هنگام تولد پیش از هر تجربه‌ای برخی از دانش‌ها و ایده‌ها را در ذهن خود به همراه دارد- برخلاف نظر تجربه‌گرایان از جمله جان لاک که ذهن انسان را در بدو تولد همچو "لوحی سفید" خالی از هرگونه محتوا می‌دانند.

.

برای مشاهده و مطالعه‌ی بخش‌های قبلی و آشنایی با ایسم‌های بیشتر اینجا را کلیک کنید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)​​​​​​


برچسب‌ها: جامعه شناسی, تجربه‌گرایی امپریسیسم Empiricism, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی

[ چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش پنجاه و یکم
✍️ حسین شیران

.

در گذر از دو دسته‌ی "نظام‌گراها" و "نظام‌گریزها" که گفتیم نسبت به واقعیت سیاسی اجتماعی نظام حاکم بر ایران نظرا و عملا درگیر افراط‌ها و تفریط‌ها هستند- همه را سفید یا ‌سیاه می‌بینند و از این جهت در دو انتهای طیف قرار می‌گیرند، سومین دسته از عمده‌نیروهای سیاسی اجتماعی فعال در جامعه‌ی ایران را نوعا می‌توان "اعتدال‌گراها" خواند که عموما از منظر و موضعی فیمابین وارد عمل می‌شوند و بواقع سفیدها و سیاه‌ها هر دو را با هم و در کنار هم می‌بینند و به این ترتیب در نقدها و نظرهای خود نسبت به واقع امر جانب اعتدال و احتیاط را دارند.

.

با این حال بسی روشن است که عنوان اعتدال‌گرایی را ما اینجا مسامحتا و مساهلتا در قیاس با افراط و تفریط دو دسته‌ی اول و دوم بکار می‌بریم وگرنه به صرف سفید و سیاه یا پر و خالی هر دو را باهم و در کنار هم دیدن نمی‌توان همه را در یک طبقه و تراز واحدی از اعتدال‌گرایی و انصاف‌گرایی قرار داد و حکم واحدی برای همه جاری ساخت؛ بواقع امر اعتدال‌گرایان خود طیف وسیعی از نیروهای فعال در عرصه‌ی جامعه هستند و حسب اینکه سفیدها یا سیاه‌ها کدام را بیشتر می‌بینند و به کدام سو بیشتر گرایش دارند از این سر تا آن سر طیف پراکنده‌اند.

.

بر این اساس ضرورتا باید برای خود طیف اعتدال‌گرایان هم راست و چپ و حد وسطی در نظر گرفت و به این ترتیب بدوا میان آن‌ها که به هر شکل و به هر دلیل سیاهی‌های کمتری در کارنامه‌ی نظام می‌بینند و نقدهای کمتری بر آن وارد می‌سازند و آن‌ها که سیاهی‌های بیشتری در آن می‌بینند و نقدهای بیشتری بر آن وارد می‌سازند تفکیک و تمایز قائل شد. دسته‌ی نخست طبعا راست‌گرا هستند و در نهایی‌ترین حد خود دیوار به دیوار معاضدان نظام قرار می‌گیرند و دسته‌ی دوم چپ‌گرا هستند و در نهایی‌ترین حد خود در ساحل معاندان نظام پهلو می‌گیرند.

.

"اعتدال‌گرایان راست" هیچ قائل به همه‌کاردرستی نظام نیستند و از این جهت بالکل منکر کمی‌ها و کاستی‌ها و ناراستی‌ها هم نیستند با این‌حال هر سیاهی‌ای که بشود در کار و کارنامه‌ی نظام دید را ناشی از بد یا کژکارکرد کارگزاران منسوب و منصوب نظام می‌دانند و نه هیچ اصل و اساس نظام- چه حسب دلبستگی‌هایی که همچنان به ایدئولوژی حاکم دارند آرایه‌های ذهنی‌شان طوری سازمان یافته که نمی‌توانند هیچ خبط و خطا و خللی در اصل و اساس نظام ببینند، فلذا نقدها و نظراتشان همه معطوف به افکار و افراد پیرامونی‌ست و نه هیچ اصل و اساس نظام.

.

"اعتدال‌گرایان چپ" برخلاف اعتدال‌گرایان راست که منتقدان نرم و نازک نظام‌اند- آن‌هم نه خود نظام بلکه فروع‌اش، منتقدان سفت و سخت نظام‌اند و بد یا کژکارکرد فروع را هم ناشی از بدسازمان‌دهی و بدفرمان‌دهی اصل و رأس نظام می‌دانند و از این جهت نقدهای اساسی بر اصل و رأس نظام دارند و صرفا با لحاظ داشتن اصلاحات اساسی در آن‌ها استمرار نظام را ممکن می‌دانند و هرگونه تغییر و تحول در سطح افراد و افکار پیرامونی را تلف کردن وقت و هدر دادن فرصت برای اصلاحات اساسی و در نتیجه سوق دادن هر چه بیشتر افراد و افکار به سمت گذار می‌دانند.

.

اما حد وسط طیف اعتدال‌گرایی که حد وسط طیف همه‌ی فعالان سیاسی اجتماعی ایران و مصداق بارز "اعتدال‌گرایی راستین" است از نقطه‌نظر این بحث و راه و روش مورد اتکای آن "فراتلفیق‌گرایی" ‌بسیار نقطه‌ی حساس و حائز ارزش و اهمیتی برای تأسیس "هسته‌های مردمی پلورالستیک" برای دست‌یابی به فراوفاق و فراتلفیق و فرآوری "نظام‌ سیاسی فراایدئولوژیک" در راستای توسعه و تحول پایدار ایران است. یک چنین دستاورد بزرگی مستلزم رهایی جامعه‌ی ایران از سیاهی‌های سطح و فراروی به روشنایی فراسطح است- خواه امروز محقق شود یا فردا یا فرداهای دگر.

.

باقی در بخش بعد

برای مشاهده و مطالعه‌ی بخش‌های قبلی اینجا را کلیک کنید.

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش پنجاهم
✍️ حسین شیران

.

اگرکه بخواهیم در این برهه از زمان خیلی ساده به ترسیم و توصیف وضعیت و موقعیت عمده نیروهای سیاسی اجتماعی فعال در جامعه‌ی ایرانی بپردازیم طبعا نخست باید بصراحت موضوع و محل نزاع این نیروها را مشخص سازیم؛ حالیا با توجه به دیرپا بودن بسیاری از مسائل و مشکلات جامعه و لاینحل نمودن‌شان در طی زمان، دیگر بسیاری از موضوعات جزئی و حاشیه‌ای تلقی شده، رسما موضوعیت خود را برای مناظره و منازعه از دست داده‌اند و حال چند صباحی‌ست کلا خود نظام حاکم بر ایران و بود و نبودش بعنوان موضوع و مسأله‌ی اصلی مورد منازعه و مناقشه است.

.

در واکنش به این موضوع و مسأله‌ی مهم یعنی "بودن یا نبودن نظام"، ما نظرا و عملا با طیف وسیعی از موضع‌گیری‌ها از جانب نیروهای مختلف مواجه‌ایم که یک سو، مشخصا در انتهای سمت راست، "نظام‌گراها" را داریم که قویا از بود و نمود نظام با همه حرف‌ها و حدیث‌هایش دفاع می‌کنند و پروپاقرص خواهان استمرار نظم و وضع موجودند، و در سوی دیگر، مشخصا در انتهای سمت چپ، "نظام‌گریزها" را داریم که قویا از گزینه‌ی نبود نظام دفاع می‌کنند و نومید از هر اصلاحی، خواهان سقوط و سرنگونی هرچه سریع‌تر آن و گذار عاجل ایران و ایرانی به نظم و نظامی دیگرند.

.

دسته‌ی اول، یعنی نظام‌گراها، نظام را بسی مقدس و متعالی و منشاء همه خیر و خوبی می‌بینند و هرکه هرچه غیر این بدان نسبت دهد را هم همه از قصد و غرض و مرض او می‌دانند؛ در مقابل نظام‌گریزها آن را یک شر مطلق و مبنا و منشاء هرچه فسق و فجور و فساد در داخل و خارج می‌بینند و از این بیش قرار و مدارش را نه فقط برای ایران بلکه منطقه و جهان یک فاجعه می‌دانند. مابین این‌دو دسته بخش وسیعی از نیروها را داریم که نظام را نه همه خیر و نه همه شر می‌دانند و حسب این‌که به کدام سو بیش‌تر گرایش دارند یا ندارند از این سر تا آن سر طیف پراکنده‌اند.

.

اما واقعیت چیست؟ واقعیت اینست و جز این نیست که نظام نه آن‌گونه که خوش‌بین‌ها می‌گویند "همه خیر" بوده و ا‌ست و نه آن‌گونه که بدبین‌ها می‌گویند "همه شر" بوده و است- کما این‌که نظام قبلی هم نه همه خیر نه همه شر بود و حتی نظام بعدی هم نه همه خیر نه همه شر خواهد بود؛ همه سفید یا سیاه دیدن و یا نمودن نه هنر بلکه وهن نقد و نظر است و اساسا هر حرف و حرکتی در نقد هر ایدئولوژی‌ای اگرکه متعهد و متضمن اصل انطباق نظرات با واقعیات نباشد- بخشی را ببیند و باقی را وانهد، خود هم یک ایدئولوژی‌ست و همچون هر ایدئولوژی دیگری "شکنجه‌گر واقعیات" است.

.

هم از این جهت همه‌ی آن‌ها که جانب واقع امر- "نه همه خیر نه همه شر" بودن نظام را گرفته و بر این اساس نسبت بدان واکنش نشان می‌دهند راه و رویه‌ای بس واقع‌بین‌تر و معقول‌تر و منطقی‌تر از دو دسته‌ی دیگر دارند که بسی غیرواقع‌بینانه عمل می‌کنند و از این جهت هیچ‌کدام قادر به قانع و همراه کردن بخش اعظم جامعه، همان‌که "قشر خاکستری" می‌نامیم، نیستند؛ بویژه دسته‌ی اول، "معاضدان نظام"، که صرفا سرگرم سفیدشویی و ستایش نظم و نظام حاکم‌اند و هیچ حالی‌شان نیست تاریخ مصرف‌شان گذشته و دیگر همه روی مخ‌اند و هر حرف و حرکت‌شان تا چه حد تهوع‌آور است.

.

متقابلا ایراد کار دسته‌ی دوم، "معاندان نظام"، هم اینست که شبانه‌روز صرفا مشغول سیاه‌نمایی و شرسازی و شرپردازی‌اند و چون هیچ ابزار و سازوکار و سازمانی جز تحریک و تهییج احساسات ملت بر علیه حکومت ندارند صرفا به سیل خشم و احساسات مردم دل بسته‌اند که بار دیگر کی براه افتد و بالکل نظام را با خود برد! اما مردم آگاه‌اند از این‌که این‌ها هم همچو دسته‌ی اول آگاهی‌بخشی‌شان خود نوعی آگاهی‌پوشی‌ست- چه آمیخته با اغوا و اغفال‌ است، فلذا همه را می‌شنوند با این‌حال باز بست می‌نشینند! و این یعنی حاصل کارشان برای ملت بیش‌تر سرگرمی سیاسی‌ست تا جنبش سیاسی!

.

باقی در بخش بعد

برای مشاهده و مطالعه‌ی بخش‌های قبلی اینجا را کلیک کنید.

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 دوری در دنیای آمار - بخش چهاردهم

⏺️ بیست کشور برتر جهان با بیشترین اعتماد به دولت

.

بیست کشور برتر جهان با بیشترین اعتماد به دولت - جامعه شناسی شرقی

.

بر اساس آخرین داده‌ها و آخرین رده‌بندی در این زمینه، چین با شاخص 77 بیشترین اعتماد مردم به دولت را داراست و از این نظر اکنون در رتبه‌ی اول جهان قرار دارد. اندونزی با شاخص اعتماد 76 در رتبه‌ی دوم جهان قرار دارد. هند با شاخص 75 سوم و امارات و عربستان به ترتیب با شاخص 72 و 71 در رتبه‌های بعدی قرار دارند. میانگین جهانی شاخص اعتماد به دولت و دولت‌مردان 56 می‌باشد. باید دید شاخص اعتماد ایرانیان به دولت و دولت‌مردان‌شان در چه حدی‌ است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص اعتماد به دولت, دوری در دنیای آمار

[ یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 آشنایی با ایسم‌ها - بخش چهل و هشتم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
.
⏺️ جهان‌شهرگرایی، جهان‌میهن‌گرایی Cosmopolitanism

.

این دیدگاه که همه‌ی مردم جهان اعضای اجتماع واحدی هستند و از این جهت نباید با مفاهیمی همچون میهن‌گرایی (میهن‌پرستی) Patriotism و ملی‌گرایی Nationalism و ... محدود و محصور شوند. ایده‌ی جهان‌شهرگرایی (کاسموپولیتانیسم؛ در لغت یونانی کاسموس kosmosis بمعنای جهان و پلیس polis بمعنای شهر) به یونان باستان در قرن چهارم قبل از میلاد بازمی‌گردد، زمانی که دیوژن Diogenes بدون هیچ تعلق خاصی به شهر خود سینوپ اظهار داشت: "من شهروند این جهان هستم".

.

⏺️ توضیحات مترجم:
* یک قرن بعد از دیوژن مکتب فکری دیگری بر اساس ایده‌ی جهان‌شهری او در یونان باستان پدید آمد با عنوان رواقی‌گرایی Stoicism، و در آن بسیاری از متفکران بر این نکته تأکید کردند که هر انسانی همزمان در دو اجتماع به سر می‌برد: 1. اجتماع محلی که در آن زاده شده است و 2. اجتماع احتجاجات و آرمان‌های انسانی. هراکلس Hierocles برای بیان این منظور از "مدل هویت حلقوی" استفاده کرد و گفت افراد باید خود را در درون حلقه‌های متحدالمرکزی تصور کنند که حلقه‌ی اول خود و حلقه‌های بعدی به ترتیب خانواده‌ی نزدیک، خانواده‌ی گسترده، گروه‌های محلی، همشهریان، هموطنان و در نهایت همه‌ی انسان‌های جهان را دربرمی‌گیرد. در درون همه‌ی این حلقه‌ها انسان‌ها نسبت به دیگران احساس «وابستگی» یا «دلبستگی» دارند و بر این اساس وظیفه‌ی همه‌ی شهروندان جهان است که همواره حلقه‌ها را به درون و به سمت مرکز بکشند و همه انسان‌ها را همشهریان خود دانند و همشهریان خود سازند.

.

برای مشاهده و مطالعه‌ی بخش‌های قبلی و آشنایی با ایسم‌های بیشتر اینجا را کلیک کنید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)​​​​​​


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی

[ شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش چهل و نهم
✍️ حسین شیران

.

حالیا دیگر همه می‌دانیم تم سال سیاست حاکم بر ما مشخصا به "وفاق" گراییده و تحققا از تعامل و توافق و تک‌وپوی حاصل از آن "دولت وفاق" بر سر کار آمده و فعلا به این قرار و مدار اینجا و آنجا و هر جای دیگرش گفت‌ها و شنودها و شعرها و شعارها حکما همه رنگ‌وبوی وفاق بخود گرفته‌اند. در ارزش، اهمیت و ضرورت وفاق بویژه از نقطه‌نظر جامعه‌شناسی هیچ تردیدی نیست چه نظم و نظام و فرهنگ عمومی همه در سایه‌ی وفاق و هم‌راهی و هم‌سویی و هم‌سازی نیروهای اجتماعی بر سر برخی ضروریات حاصل می‌گردد وگرنه که اجتماع بستر تضادها و ستیزهای بی‌پایان می‌گردد و زیست اجتماعی جاری و ساری در آن بسی ناسازوار و جسم‌وجان‌آزار می‌گردد.

.

اما "نظم و ثبات" تنها نیاز مبرم اجتماعات بشری نیست و در کنار آن نیاز به "تغییر و دگرگونی" هم یک اصل اساسی‌ست؛ هر کو یکی از این دو را بیند و دیگری را نه، اسما و رسما خود به زبان خویش می‌گوید نسبت به احساس و ادراک امر اجتماع و اقتضائات‌اش یک "احول" است1؛ و هر که هر دو را بیند و باور کند هر آنچه مابین‌شان می‌گذرد ناشی از تضاد و ستیز این‌دو با یکدیگر است یک "احمق" است2 و هر که خود آگاهانه آن‌ها را مقابل هم قرار دهد و تصویر و تصوری ستیزآمیز از آن‌ها ارائه دهد بی‌تردید یک "احیل" است، در هر حال بدا به حال و روز جامعه‌ای که احولان و احمقان و احیلان بخواهند با طرز نگاه‌های نیم‌کورانه‌ی‌شان آن را اداره کنند!

.

جوامع بشری در حقیقت هم طالب نظم و هم طالب تغییرند- در این تردیدی نیست، با این حساب چیزی که باقی می‌ماند همانا برقراری تعادل و توازن میان این‌دو اصل اساسی‌ست؛ اصولا و اساسا کسی که مدعی وفاق در سطح جامعه و سیاست و مدیریت جامعه است بدوا باید قادر باشد میان این‌دو مهم و کم‌وکیف تواردشان بر هم وفق و وفاقی ایجاد کند؛ این‌که کی و کجا و چطور نظم و ثبات را بر گرده‌ی این همه تغییر و متغیر محقق سازی و کی و کجا و چطور تغییر را بر نظم موجود مقرر سازی بی‌آنکه ثبات حاصل از آن بهم بریزد هنر است، وگرنه وانهادن و یا زیرپا گذاشتن یکی به نفع دیگری که هنر نیست، حکومت است.

.

و بعد هم نظم و ثبات عمومی همیشه یک ارزش اجتماعی نیست، دیکتاتورها و توتالیترها هم نظم و نظام می‌آفرینند- چه بسا قرص و محکم‌تر از بقیه؛ اصولا و اساسا نظم عمومی زمانی واجد ارزش اجتماعی می‌گردد که عوایدش متوجه عموم باشد، به بیان دیگر متعهد و متضمن منفعت عمومی باشد و نه منفعت قشری خاص و بخشی مختصر از جامعه- یک چنین نظمی نظم ایدئولوژیک است و مصداق بارز نظم‌های اجتماعی که باید دگرگون شوند؛ این‌که طبقات حاکم بر یک چنین نظمی سفت و سخت مقابل تغییرات و دگرگونی‌های زمینه و زمان حتی بصورت ادواری می‌ایستند و با تمام توان به حفظ و دوام نظم موجود می‌کوشند یعنی که منفعت‌شان صرفا در قرار و مدار آن است و لاغیر.

.

وفاق هم همین‌طور! نه هر وفق و وفاقی واجد ارزش و اعتنا و احترام است؛ اینجا هم همچو نظم عمومی تنها وفاقی محترم است که منفعت عموم در آن نهفته باشد، فلذا هر کجا صحبت وفاق است بدوا باید پرسید: وفاق میان که و برای چه؟ وفاقی که بخواهد در درون طبقات حاکم و میان صاحبان قدرت و ثروت برای کنار گذاشتن ستیزها و حفظ اصل و فرع نظام سلطه حاصل گردد نه فقط واجد ارزش و احترام و اعتبار اجتماعی نیست بلکه خود شر اعظمی‌ست در راستای استبداد و استثمار هرچه بهتر و بیشتر ملت. شاید هنوز زود باشد بگوییم دولت وفاق ما در پی یک‌چنین سودایی‌ست؛ منتظر می‌مانیم ببینیم آیا تغییرات و تحولاتی از سوی دولت و حکومت برای تحقق وفاق اعظم یعنی وفاق با ملت هم صورت می‌پذیرد یا خیر، همه یک فریب است برای قرار و مدار بیشتر!

.

1. "اصل بیند دیده چون اکمل بود | فرع بیند چونکه مرد احول بود" (مولوی)
2. "زاحمقان بگریز چون عیسی گریخت | صحبت احمق بسی خون‌ها بریخت" (مولوی)

(باقی در بخش بعد)

.

برای مشاهده و مطالعه‌ی بخش‌های قبلی اینجا را کلیک کنید.

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 فراتلفیق‌گرایی، راهی برای رهایی - بخش چهل و هشتم
✍️ حسین شیران

.

اگرکه ملت‌دولت، یعنی نظام سیاسی اجتماعی‌ای که خالص و خادم ملت باشد، اساسا راسته و خواسته‌ی هر ملتی‌ست و خواستن هم توانستن است پس چرا و چطور می‌شود خیل عظیمی از ملت‌ها علیرغم خواست‌شان عملا نتوانسته و نمی‌توانند به این مهم دست یابند و همچنان زیر سلطه‌ی دولت‌ها و حکومت‌های استبدادی و استثمارگر به سر می‌برند؟ پاسخ هر کس به این پرسش ممکنست بسی متفاوت از دیگری باشد و این طبعا بستگی دارد به موضع و منظری که از آن به مسأله می‌نگرد؛ پاسخ من هم از این قاعده مستثنی نیست و مشخصا از موضع و منظری که اینک از آن به مسأله می‌نگرم مشکل را در خود خود ملت‌ها می‌بینم و بی‌تعارف عرض می‌کنم ملت‌هایی که نتوانسته و نمی‌توانند به این مهم دست یابند لابد وجودش را نداشته و ندارند.

.

اما اینکه چرا و چطور شده وجودش را نداشته و ندارند موضوع و در واقع مسأله‌ی تاریخی و تحقیقی بسیار مهمی‌ست که باید از ابعاد مختلف مورد آسیب‌شناسی اجتماعی قرار گیرد و تکلیف هر ملت از این جهت مشخص شود. مشخصا در مورد ملت ما، به باور من، اگرنه مهم‌ترین، دست‌کم یکی از بزرگترین علل آن اساسا موضوعیت نداشتن این مهم بوده و است و این بواقع بزرگترین قصور و یا واضح بگویم اشتباه اغلب جنبش‌ها و جریانات روشن‌فکری و روشن‌گری ما چه در گذشته چه حال بوده و است که همه یا بیشتر حواس خود را عطف دولت‌ها و حکومت‌ها ساخته و از توجه و تمرکز بر خود ملت غافل مانده‌اند فلذا بیشتر به نقد و نظر در باب کم و کیف وجود دولت‌ها و حکومت‌ها پرداخته، از نقد و نظر در باب کم و کیف وجود ملت و داشته‌ها و نداشته‌هایش بازمانده‌اند.

.

پیش‌فرض اصلی و اساسی این جنبش‌ها و جریان‌ها مشخصا این بوده و است که مشکل اصلی و اساسی مملکت را، "سیدجمال‌‌وار"، دولت و حکومت می‌دانند و معتقدند که اگر این عوض شود لزوما همه چیز عوض می‌شود و این درحالیست ‌که پی‌درپی هم دولت‌ها و حکومت‌ها عوض شده‌اند و اوضاع ما نه فقط عوض نشده بلکه بس بتر شده است! بر این اساس به باور من دیگر تکلیف مشخص است و آن عبور از سد وسیع "سیدجمال‌گرایی" (سیدجمالیسم) است، چه سرانجام خود سید هم از سد خودساخته‌ی خویش گذر کرد و رسما از بی‌هودگی و بی‌ثمری‌اش نالید و بسی غرق تأسف و تأثر گفت:

.

"چه خوش می‌بود اگر تخم‌های بارور و مفید خود را در زمین شوره‌زار سلاطین فاسد نمی‌نمودم، هرچه در این کویر غرس نمودم فاسد گردید؛ ... افسوس می‌خورم از این‌که هیچ کِشته‌های خود را ندرویدم؛ … ای‌کاش تمام افکار خود را در مزرعه‌ی مستعد ملت کاشته بودم، ...". باری، اگر نقد و نصیحت حاکمان گره از کار می‌گشود تاریخ ما پر است از نصیحت‌الملوک‌ها، که اگر کارگر بود مدت‌ها پیش از این ما از شاهنامه‌خوانی به مردمنامه‌خوانی رسیده بودیم نه که هنوز هم حکومت و حاکمانی داشته باشیم و نومید از نقد و نظر و نصیحت ناگزیر به تغییرش بکوشیم!

.

اینست که من به کارآمدی این پیش‌فرض کهنه که اگر دولت و حکومت عوض شود لزوما همه چیز عوض می‌شود بی‌ایمان و نسبت به هر که هنوز مروج این ایده است بدبین‌ام- چه این همه مستندات و اعترافات تاریخی گواه اینست که این‌گونه نشد و نمی‌شود- برعکس من بنوبه‌ی خود به این فکر قائل‌ام که اگر ملت عوض شود همه چیز عوض می‌شود فلذا اکنون میان تصور ملت‌دولت و تحقق آن بسی شکاف می‌بینم که تنها با تغییر خود ملت پر می‌شود و بر این اصل و اساس سه چیز را لازمه‌ی توسعه و تحول پایدار می‌دانم: ملت، ملت، ملت: اول، ملتی که پی به این مهم برد که تا خود عوض نشود چیزی عوض نمی‌شود. دوم، ملتی که پا پیش گذارد و با پشت‌کار لازم بدوا خود و بعد متناسب با آن نظم و نظام‌های حاکم بر زندگی‌اش را عوض کند.

.

سوم، ملتی که نسل اندر نسل پشت کار بایستد و دیگر مجالی برای ابراز وجود فرصت‌طلبان سلطه‌جویی که بی‌گمان در هر جامعه‌ای پیدا می‌شوند ندهد- آنها همیشه و در هر جا بی‌هیچ ایمان و یقینی به آنچه که می‌گویند در قاب زمینه و زمان صرفا از راه هر آنچه باور توست بر تو مسلط می‌شوند و دیگر نه خود تغییر می‌کنند، نه می‌گذارند زمینه تغییر کند و نه حتی اجازه می‌دهند تو تغییر کنی! چون در اصل همه چیز بر پایه‌ی باور تو بنیان نهاده شده و اگر تو دگرگون شوی همه چیز دگرگون می‌شود. اینست که تغییر ممنوع و اندیشه به تغییر یک تابو می‌شود و به این قرار آرام آرام برای یک ملت خوش‌خیال و خوش‌باور کابوس پسرفت جانشین رویای پیشرفت می‌شود.

(باقی در بخش بعد)

.

برای مشاهده و مطالعه‌ی بخش‌های قبلی اینجا را کلیک کنید.

.

کلمات کلیدی:

فراتلفیق‌گرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیق‌گرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology

[ شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]