ده کتاب پربازدید «کتابخانه جامعه شناسی شرقی»
(تا تاریخ یکم تیرماه 1396)
رتبه اول: «ما چگونه ما شدیم؟» - «دکتر صادق زیباکلام» - 50144 بار
رتبه دوم: «جامعه شناسی خودمانی» - «حسن نراقی» - 33190 بار
رتبه سوم: «جامعه شناسی نخبهکشی» - «علی رضاقلی» - 17375 بار
رتبه چهارم: «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟» - «دکتر کاظم علمداری» - 15246 بار
رتبه پنجم: «چرا عقب ماندیم؟» - «علی محمد ایزدی» - 13060 بار
رتبه ششم: «کاپیتال (سرمایه) جلد اول» - «کارل مارکس» - 11996 بار
رتبه هفتم: «شهریار» - «نیکلا ماکیاولی» - 11813 بار
رتبه هشتم: «جامعه شناسی خودکامگی» - «علی رضاقلی» - 9893 بار
رتبه نهم: «خلقیات ما ایرانیان» - «سیدمحمدعلی جمالزاده» - 9659 بار
رتبه دهم: «سازگاری ایرانی» - «مهندس مهدی بازرگان» - 7834 بار
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, کتابخانه جامعه شناسی شرقی, کتاب دیجیتال جامعه شناسی
[ پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»
نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith
بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran
بخش چهارم
سه راهبرد مقاومت
سه راهبرد وجود داشت که اگر فوکو نمیخواست هویت ارائه شده از سوی جامعهاش را بپذیرد میتوانست به آنها متوسل گردد. راهبرد اول، حذف خویشتن از وضعیت آزاردهنده و سرکوبگرانهای بود که در آن قرار داشت. در این راستا او بعنوان یک مرد جوان چند مرتبه اقدام به «خودکشی» کرد. درجۀ خفیفتر این راهبرد، «تبعید» بود. بر خلاف اولی، فوکو در انجام این یکی موفقتر بود. او در اواخر عمر خود به این موضوع اذعان داشته است: "من از بسیاری از مسائل زندگی اجتماعی و فرهنگی فرانسه رنج میبردم و البته هنوز هم میبرم؛ به همین خاطر بود که در سال 1955 فرانسه را ترک کردم" (فوکو 1988b، 4-5؛ Eribon 1991، 74).
در فاصلۀ سالهای 1955 تا 1970 او تنها هشت سال را در فرانسه گذراند. در خارج از فرانسه، فوکو پنج سال از عمر خود را صرف آموزش فرهنگ فرانسه در اوپسالا، ورشو و هامبورگ کرد (1955-1960). در این چند سال بود که او امکان «فرار بزرگ» از جامعهای که سرکوبگرش میخواند را برای خود فراهم ساخت. او بعنوان شمع محفل «خانۀ فرانسویها» در اوپسالا، «مجمع فرانسه» در ورشو و «مؤسسۀ فرانسه» در هامبورگ، از آزادی نویافتهای برای ارائۀ تفسیری از فرانسه به شیوۀ خود برخوردار بود و این یک تغییر آشکار در برنامۀ کار این مؤسسات بود چه در طول این سالها، بجای اینکه جامعۀ فرانسه معرف فوکو باشد این فوکو بود که داشت جامعۀ فرانسه را تعریف و توصیف میکرد.
راهبرد دوم «مقاومت و مخالفت» بود. در نگاه اول اینگونه به نظر میرسد که با این راهبرد، فوکو در اردوگاه «سارتر» قرار میگیرد همو که اعتقاد داشت مردم میتوانند حتی تحت ظالمانهترین شرایط هم اقدام به انتخابهای وجودی بکنند. با این حال، فوکو در درک «دستان نامرئی» شیوههای گفتمانی: مفروضات و عادات جاسازی شده در گفتار و پندار، بسیار حساستر از سارتر بود. او معتقد بود که این گفتمانها حتی زمانی که فکر میکنیم در انتخاب خود آزادیم رفتار ما را رهبری میکنند.
سارتر معتقد بود که آزادی انسان یک امر مسلم است پس میگفت: "مهم نیست که چقدر ستمدیده هستیم، ما باید وانمود کنیم که هستیم"؛ در مقابل، فوکو چنین میپنداشت که شیوههای گفتمانی همواره احساسات و ادراکات ما از واقعیت را شکل داده و نظم میبخشند پس میگفت: " مهم نیست که چقدر آزادیم ما باید وانمود کنیم که هستیم"! در باور فوکو، بندها و زنجیرهای بازدارندگی و خویشتنداری بنحو بنیادینی میتوانند بواسطۀ خشونت یا خرابکاریهایی که از سوی خود، جامعه، یا هر دو هدایت میگردند سست گردند. بعنوان مثال، برخی از اشکال محدودیتهای جسمانی یا سوءرفتارهایی همچون تمایلات جنسی آزارگرایانه ممکن است در لبۀ مرز، بر خودآگاهی انسان فشار آورده، منجر به رهایی روانی، یعنی فرار از رژیم سرکوبگر هنجارین گردند.
در واقع، هر نوع از حد و مرزآزماییای، واقعی یا فرضی، میتواند به آزادی منجر گردد. مقاومت سیاسی یک مسیر دیگری برای رسیدن به این هدف را فراهم میسازد. پس باید به اشکال هنری «جایگزینی» همچون یک نمایش پوچ و مسخرهآمیز پرداخت. هدف، سرنگون ساختن شیوههای گفتمانی و غیرگفتمانی است که «هویت هنجارین» را شکل میدهند و نیز تهییج و تحریک احساسات و بصیرتهایی است که عملاً به دست هنجارها مسدود شدهاند. اگر این موفقیت حاصل آید افراد دخیل در آن در درون هستی پردازشنشدهای به یک بینش جدید در ورای فرهنگ و زبان انسانی یا فراتر از آن دست مییابند.
سومین راهبرد برای فوکو محافظت از خود در برابر بدترین سرکوبگریهای جامعه، بواسطۀ ترقی و پیشرفت در آن و کسب موفقیت جهانی بود. سخنرانی افتتاحیۀ او در دانشگاه سوربن، که این فصل با آن آغاز شد، نشاندهندۀ دستیابی او به یک جایگاه حفاظت شدهای بود که او برای در امان ماندن از شرّ جامعه فرانسه به آن نیاز داشت. با این سخنرانی، او بنحوی کاملاً آشکار، مقاومت در برابر جامعه را آغاز کرد. در سال 1971 او «گروه اطلاعرسانی زندانیان» را تأسیس کرد که مبارزه بر علیه شرایط غیرانسانی زندانها را به عهده داشت. در سال 1972 او به دنبال تظاهرات علیه خشونت پلیس دستگیر شد. در سال 1975 او کتاب «انضباط و تنبیه» را منتشر کرد (فوکو 1977a).
بلافاصله بعد از اتمام این کتاب، کار بر روی اثر چندجلدیاش «تاریخ جنسیت» را آغاز کرد (فوکو 1978؛ فوکو 1987؛ 1988a فوکو) و این او را از خیابانها به آرشیو کتابخانهها کشاند و از جامعۀ مدرن کَند و به ویلاهای یونان و روم باستان برد. این نیز بنوبۀ خود فراری از نوع دیگر بود.
پایان بخش چهارم
Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران
[ پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
مروری بر مفاهیم جامعهشناختی
ازخودبیگانگی Alienation
الیناسیون اصطلاحی است که ریشهاش در آثار و افکار هگل قرار دارد و تنهاش در آثار و افکار مارکس و شاخ و برگش در آثار و افکار پیروان ایندو، بخصوص مارکسیستها. هگل این اصطلاح را در ارتباط با روح و آثارش مطرح میکند (یک مفهوم ذهنی و فلسفی) و مارکس در رابطه با انسان و آثارش و یا بهتر بگوییم کارگر و کارش (یک مفهوم عینی و جامعهشناختی)؛ و طیِ آثار مارکس و بویژه این گفتۀ معروف او که "انسان در نظام سرمایهداری باخودبیگانه است" بود که این اصطلاح بر سر زبانها افتاد.
الیناسیون در منابع و مراجع ما، اغلب ازخودبیگانگی و در معدود مواردی هم باخودبیگانگی ترجمه میشود؛ اما باید در نظر داشت این "از خود" یا "با خود" که گفته میشود در خود کلمه وجود ندارد، بلکه از مفهوم آن استنباط میشود (Alien بمعنای خارجی، بیگانه و غریبه میباشد). "خودبیگانگی" یا "بیگانگی با خود" و یا همان "ازخودبیگانگی" در واقع صورتی از بیگانگی (یا در قالب مارکسیستیاش اگر بگوییم صورت غالب بیگانگی) است که در آن فرد (مطابق نظر مارکس بواسطۀ عوامل خارجی و مشخصاً عوامل اقتصادی) با "خودِ" خویش بیگانه میگردد (Self_Alienation)؛ این واژه و مفهوم بنوعی در برابر واژۀ Self_Actualization یا Self_Realization به معنا و مفهومِ خودفعلیتبخشی یا خودتحققبخشی قرار دارد. با این نوع برداشت است که Alienation عموماً "ازخودبیگانگی" ترجمه میشود.
اما صورت دیگری هم از بیگانگی وجود دارد که "بیگانگی با محیط" نامیده میشود؛ در این نوع که تا حدودی از حوزه و حال و هوای مارکسیستی فاصله میگیرد، فرد بهر دلیل، با مراتبی از گسستگی و غریبگی، از محیط و اجتماع پیرامونِ خویش میبُرد و در خویشتن فرو میرود؛ مفهومی از بیگانگی که در این کتاب مطرح است بیانگر این نوع است؛ در این مورد، دیگر معادل دانستن Alienation با "ازخودبیگانگی" صحیح به نظر نمیرسد؛ چه در اینصورت باید بگوییم "ازخودبیگانگی با محیط"! و این غیر از آنکه از نظر صوری بسی غلطانداز مینماید، از نظر مفهومی هم بسی تناقضزا میشود؛ بخاطر اینکه در این نوع از بیگانگی، اساساً فرد با دنیای خارجش بیگانه میگردد و نه دنیای درونش؛ اتّفاقاً فرد با بریدن و یا جدا ماندن از اجتماع پیرامونش، به خویش پناه میبرد و با خودِ خود میماند! حالا تصوّر اینکه فردی هم با دنیای درونش بیگانه باشد هم با دنیای بیرونش، اگر هم در بیان گفتنش میسّر باشد، در عمل تحقّقش ممکن نخواهد بود.
به نقل از :
فرهنگ فشرده جامعه شناسی (ترجمه و تألیف حسین شیران) دانلود از لینک زیر 👇👇👇
http://www.orientalsociology.ir/post/80/concise-dictionary-of-sociology-hossein-shiran/
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, فرهنگ فشرده جامعه شناسی, مفاهیم جامعه شناسی
[ شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»
نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith
بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran
بخش سوم
در واقع، آنچه در این بین مهم است تأکید بر مرکزیت تنشی است که در این برهه در ذهن فوکو ایجاد شده بود- تنشی فعال میان «نظم» که همواره یک ضرورت اجتماعی به شمار میرود و «میل» آدمی که دائماً درصدد سرنگونی آنست! به این قرار، او از یک سو میخواست «فرار بزرگ» از زندان فشار و محدودیتهای جامعه را عملی سازد و از سوی دیگر، یک رغبت بورژوازی قدرتمند به نظم و انضباط و سختگیری داشت. در نهایت این کشاکش ذهنی به او این ظرفیت را داد که یک دورۀ طولانی از عمر خود را در آرشیو کتابخانهها سپری سازد و این خود مجال تأمل و تفکر در خصوص پروژههای تحقیقاتی عظیماش همچون اثر چندجلدی «تاریخ جنسیت» را فراهم ساخت.
فوکو نیز بنوعی اخلاق کار بورژوایی الیاس را بکار بست اما در جهاتی دیگر که درخور وضعیت بسیار متفاوتش بود. در حقیقت، مسألۀ فوکو دقیقاً در نقطۀ مقابل مسألۀ الیاس قرار داشت. الیاس از همان سنین کودکیاش خوب میدانست که چه میخواهد بشود: یک استاد دانشگاه در یکی از دانشگاههای آلمان. خلق این هویت آتی برای او پروژهای بود که لازمه تحققاش باثبات و بازبودن نسبی جامعۀ آلمان بود؛ چیزی که در عمل عکس آن اتفاق افتاد و جامعۀ آلمان (با ظهور هیتلر) بطور فزایندهای برای یهودیانی چون او بسی بیثباتتر و بستهتر گردید! از این رو الیاس برآن شد تا برای این ماهیت خشن و سرکوبگر جامعهاش تبیینی ارائه دهد.
الیاس آگاهی آلمانیها از خودشان را عمیقاً متأثر از تأخّر و بیثباتی یکپارچگی سیاسی آلمان میدانست. متأسفانه، قرنها بود که پرسش ''آلمان واقعی چیست؟'' در آلمان کنار گذاشته نمیشد (1995a، 5). اما به باور الیاس، فرانسه موردی مختلف به نظر میرسید. آنها نگرانیای در رابطه با هویت خود نداشتند. صلح اجتماعی در جامعۀشان برقرار بود و فرآیند متمدنشدن که در اغلب بخشهای آن در جریان بود تلاشی بود برای یافتن فرایندهای اجتماعی درازمدتی که پرسش در خصوص هویت ملی را از دستور کار فرانسویها حذف کرده بودند.
در مقابل، فوکو میخواست با خیز به عقب، پرسش در باب هویت را دوباره به دستور کار بازگرداند. در این راستا او افشاگری بر علیه شیوههای گفتمانی و حمله به آنها را که، به باور او، راه پرسوجو در رابطه با ماهیت و مرزهای تجربۀ انسانی را بسته بودند بعهده گرفت. جالب اینکه، آنچه الیاس آن را در جامعۀ فرانسه تحت عنوان کلیدی «فرایند متمدنشدن» مطابق قاعده میدانست برای فوکو که در آن زمان یک کودک بود بسیار عذابآور بود.
الیاس از سنین پایین میدانست که چه میخواهد بشود. در مقابل، فوکو از سنین پایین میدانست که چه نمیخواهد بشود! او نمیخواست هویتی را بپذیرد که از جانب جامعهای که بسیار محکم و پایدار بود بر او تحمیل میشد و خود این بود که به او، بقول معروف، کلید باز کردن درهای موفقیت جهانی را ارزانی داشت.
پایان بخش سوم
Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
منبع:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران
[ دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
سیاست و صداقت؟!
حسین شیران
اصولاً نامزدهای محترم ریاست جمهوری- نه فقط در ایران بلکه در هر کجای جهان، بویژه در بحبوحة انتخابات، عملاً در «پیشگاه مردم» که در این نقطهعطفهای بخصوص، خواهناخواه، ارج و قربی کلان مییابند، مدام همدیگر را به «ناروراستی» و «بیصداقتی» متهم میکنند و مصرّانه از هم میخواهند که با مردم «روراست» و «صادق» باشند! (اینجا به یقین جای گفتن آن ضربالمثل معروف است که بنده عامداً از باب حفظ حرمت این عزیزان از آوردن آن صرفنظر میکنم).
البته باید گفت که این تعارفات ناشی از هیجانات انتخاباتیست که آنها با هم دارند و گرنه هیچ عقل سلیمی نه جزئاً از آنها که کلاً از "سیاست" هیچ توقع "روراستی" نداشته و ندارد! جالب اینکه خود آنها هم از خود چنین توقعی ندارند! فقط حرفیست که با حرارت از باب گرمی بازار به زبان میآورند و گرنه خودشان از هر کس دیگر بیشتر و بهتر میدانند که در عالم امکان چیزی سختتر از گردهمآوردن ایندو عنصر نیست! الحق و الانصاف هم حق با آنهاست! نمیخواهم و نباید هم بگویم که غیرممکن است اما کار کار دشواریست اینکه بخواهی هم یک «سیاستمدار خوب» باشی هم یک «خدمتگزار روراست»!
در کل، دنیای عجیبیست این دنیای سیاست! صادقترین مردم هم اگر باشی و بخواهی که در این گود فرو روی باید بدانی که هیچ تضمینی به پاک ماندن دامانت از گردوغبار «ناروراستی»های آن نیست- مگر آنکه بخواهی به یک سری «اصول اساسی روراست بودن» پایبند باشی که در اینصورت هم مطمئن باش جایی در «جمع عزیزان» نخواهی نداشت و به هر شکل، زود از آن جرگه برون انداخته خواهی شد! این یک نکتۀ سهل و ممتنع را هم بگویم که در این حوزه "هیچکس به تمامی حقیقت را نمیگوید و هیچکس هم آنجا که دروغ میگوید تنها نیست!" این را دیگر عوامترین مردمان هم میفهمند، نه فقط فهم، که با پوست و گوشت و استخوان خود تجربه هم میکنند! به بیان دیگر این جزئی جداییناپذیر از فهم و شعور مردمان است!
به هر حال، «جمع عزیزان» جسارت بنده را در این برهة حساس به پای آداب سخن نادانیام بگذارند و اجازه دهند یک نکته را با صراحت هر چه تمام به زبان آورم تا شاید به گوش «نامزدهای محترم ریاست جمهوری»مان که البته نه- اینها مردان بزرگ «دنیای سیاست» هستند و گوششان از این حرفها پر و کارشان هم از این مرزها گذشته است! دیریست در عرصة آمادة «نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» در معیت یاران «سفره» گستردهاند و بنوعی «خوب یا بد»، هر چه در میان هست از آنهاست و بس، اما ای عجب، که هنوز هم مهلتی دیگر از مردم میطلبند تا چه کنند که پیشتر نکردهاند؟! (بگذریم)
دستکم به گوش «نامزدهای محترم شورا»ها- این «سیاستبازان تازهبهدورانرسیده» که اینک بیصبرانه در انتظار سوار گشتن بر کوپههای بالاروندة گردونة ناایستای سیاست سر از پا نمیشناسند گویی که نمیدانند سرانجام بعد چند دور آنسو خواهناخواه از این چرخ و فلک پیاده خواهند شد، برسد و آن اینکه: عزیزان! نظر به راهی که در پیش گرفتهاید هیچکس توقع روراست بودن از شما ندارد اما "لطفا آنگاه که شعار میدهید عیار شعور مردم ایران دستتان باشد"! بخدا فقط همین! «روراست» بگویم- که جز این از یک «جامعهشناس» نباید انتظار داشت و گرنه باید دانست که او هم یک «سیاستورز» تمامعیار است در جلد یک «جامعهشناس»، که "اگر هنوز خمشدنی در کار است از باب ارادت به آستان بلند اسلام است! این نیست که فکر کنید ملت ایران هنوز هم در خواب است"!
پس "اگر که واقعاً «صداقتی» در کارتان هست «یکراست و روراست» از «پیش» به سراغ این مردم بیایید نه از «چپ و راست» و نه از «پشت»"! در اینصورت مطمئن باشید، نه «دست سرخ و سیاه سیاست» که «گاه هست و گاه نیست»، «دست خدا» و «دوستی مردم» همواره همراه و یارتان خواهد بود!
والسلام علی من اتبع الهدی
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: انتخابات ریاست جمهوری, جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی سیاست
[ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی ایران - بخش دوم Sociology Of Iran
حسین شیران
در بخش قبل گفتیم که شروع علم «جامعه شناسی» در ایران را علیالاصول باید سال 1313 شمسی بدانیم؛ سالی که در آن «ویل هاس»- جامعهشناس آلمانی برای نخستین بار تدریس درسی با عنوان «علمالاجتماع» در دانشگاه تهران را آغاز کرد؛ و بعد گفتیم که تدریس این درس بعد از خروج او از ایران به دکتر «اسدالله بیژن» محول گردید.
«اسدالله بیژن» که بود؟ در خصوص زادروز و زادگاه و زندگانی ایشان متأسفانه اطلاعات زیادی در دسترس نیست (دوستان اگر در این خصوص اطلاعاتی دارند از باب تکمیل بحث از ما دریغ نفرمایند. سپاس). مطالب «ویکیپدیا» هم در خصوص ایشان بیش از چهارپنج سطر نیست! در هر صورت حالیا حداکثر شناخت ما از ایشان به این حد است که نام کامل ایشان «میرزا اسدالله خان بیژن» بوده است. تحصیلات متوسطۀشان را در «کالج تهران» و دورۀ دکترایشان را در رشتۀ فلسفۀ علوم تربیتی در «دانشگاه کلمبیا» (آمریکا) سپری کردهاند.
به نخستین تاریخی که در ارتباط با ایشان برمیخوریم سال 1310 است؛ در این سال، ایشان پس از بازگشت به ایران بعنوان دانشیار علوم تربیتی در دانشسرای عالی تهران مشغول به کار میشوند و بعد دومین تاریخ، سال 1313 است که ایشان به همراه اساتید دیگری همچون دکتر «محمدباقر هوشیار» و دکتر «عیسی صدیق» رشتۀ علوم تربیتی در ایران را در نخستین سال تأسیس دانشگاه تهران پایهگذاری میکنند. و نهایت اینکه «سیر تمدن و تربیت در ایران باستان» از مهمترین آثار علمی ایشان است [سایت تربیتنیوز].
به این قرار ملاحظه میفرمایید که شهرت و اهمیت ایشان بیشتر در علوم تربیتی است تا «جامعه شناسی»؛ واضحتر اگر بگویم ایشان در اصل جامعهشناس نبودهاند با این حال ما همین که ایشان بعد از خروج «ویل هاوس» از ایران همت نموده تدریس درس «علمالاجتماع» را پیگرفتهاند تا این پرچم نوبرافراشته در ایران به دست اهالیاش برسد صمیمانه پاسشان میداریم! ذکر نامی از ایشان و اختصاص یک بخش کوتاه به ایشان حداقل کاریست که میتوانیم در حق ایشان انجام بدهیم! روح این استاد شاد و یادش گرامی باد!
نتیجه: دکتر «اسدالله بیژن» را بعنوان «نخستین مدرس ایرانی» درس جامعه شناسی در ایران به یاد داشته باشیم.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ایران, ویل هاس اسدالله بیژن
[ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
«نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault»
نوشته: دنیس اسمیت Dennis Smith
بازگردان: حسین شیران Hossein Shiran
بخش دوم
در وضعیت گلخانهای
فوکو یک نمونه آزمون شگفتانگیز برای نظریۀ «فرآیند متمدن شدن» الیاس است. او فرآوردۀ جامعهای بود که الیاس آن را بعنوان نمونهای اصلی از جوامعی معرفی کرده بود که این فرآیند در آن در حال عملیاتیشدن بود. فوکو از یک خانوادۀ سنتی مایهدار متعلق به یک طبقۀ سنتی مایهدار بود و در یک بخش سنتی مایهدار در فرانسه بنام «پواتیه» - شهری کوچک در ایالت «میلیو» (فوکو 1996، 371) واقع در سیصد کیلومتری جنوب غربی پاریس زندگی میکرد. پدر فوکو یک جراح بسیار برجسته در منطقه بود؛ او خود پسر یک جراح بود که با دختر یک جراح هم ازدواج کرده بود و میخواست پسرش فوکو هم یک جراح شود.
زمانی که کتاب «فرایند متمدنشدن» الیاس در سال 1939 منتشر شد فوکو فقط سیزده سال داشت. در آن زمان اگر او این کتاب را میخواند، که به احتمال قریب به یقین نخواند، شاید این بخش از آن را بسیار درخور شرایط شخصی خود مییافت: «بطور دقیق، این یعنی ترس از دست دادن حیثیت و اعتبار موروثی متمایزی . . . که تا این روز نقش تعیینکنندهای در شکلدادن به قواعد رفتاری غالب داشته است. و دقیقاً این ترسها ... هستند که بطور ویژه زمینه را برای درونیسازی فراهم میسازند؛ این نوع از ترسها بمراتب بیش از ترس از فقر یا گرسنگی و یا خطر جسمانی مستقیم، بواسطۀ تربیت، در ذات اعضای طبقاتی از این قبیل ریشه میدوانند و در قالب یک دغدغۀ باطنی، افراد را تقریباً بطور خودکار، مستقل از هر گونه دخالت دیگران، تحت فشار فوقالعادۀ فراخود به یک نظام آموختهشده متصل میسازند.
پیوسته دلواپسی والدین اینست که آیا فرزندشان معیارهای رفتاری طبقهای که درآنند و یا حتی طبقات بالاتر را کسب خواهد کرد یا نه؟ و آیا خواهد توانست حیثیت و اعتبار خانواده را حفظ کرده و افزایش دهد یا نه؟ . . . دغدغههایی از این نوع، کودک را از نخستین سالهای زندگیاش دربرمیگیرند . . . آنها بطور مداوم آب در آسیاب این دغدغۀ باطنی میریزند و با تشدید و تقویت آن سعی میکنند رفتار و احساسات کودک رو به رشد را همواره در محدودۀ تعیین شده نگهدارند و او را چه بخواهد چه نخواهد به یک معیار مشخصی از شرم و خجالت، یک لهجه و یا یک رفتار خاص مقید سازند.» (الیاس 1994a، 521-2)
فوکو بعنوان یک کودک، خود را از دو سو در محاصرۀ فشارها و تقاضاهای تأدیبی از این دست احساس میکرد: یکی جهان خارج و دیگری سائقههای درونی و روانی خود. بعدها او خود به یاد میآورد که «التزام به صحبت و گفتگو با مهمانان . . . برایم خیلی عجیب و غریب و خستهکننده بود. من اغلب تعجب میکردم که اصلاً چرا افراد مجبورند صحبت بکنند». فوکو در مدرسه گوشهگیر بود و همیشه سرش در کتابش بود.
از طرفی، اوضاع در پواتیه هم بسیار ناراحتکننده بود. تعصبات مذهبی، حسادتهای طبقاتی، جنگ جهانی و اشغال کشور توسط نازیها (بعد از 1940) همه و همه باعث افزایش تنشهای اجتماعی و روانی شده بودند. از اینها گذشته، خود فوکو هم تنشها و برخوردهای خاص خود با پسران هم سن و سال خود را داشت. در کل، این وضعیت محیطی به او آموخت که "شیوههای بسیار مختلفی برای صحبت کردن وجود دارد همچنانکه اشکال متعددی از سکوت کردن وجود دارد". بعنوان مثال، او دریافت که برخی از انواع سکوت ... بر خصومتهای بسیارتند دلالت دارند در حالی که برخی دیگر ... متضمن دوستیهای عمیق، تحسینهای عاطفی و حتی عشق هستند (فوکو 1996، 371).
میان فوکو با این زمینۀ زندگانی قابل تأملاش در پواتیه و الیاس و زمینۀ زندگانیاش در چند دهۀ پیش در برسلاو برخی شباهتهای جالب وجود دارد؛ با این وجود، در حالی که خانوادۀ الیاس برای او یک محیط نسبتاً امن و دلپسند فراهم ساخته بودند و او از این وضع خرسند بود فوکو علیرغم امکانات رفاهی که خانوادهاش داشت عملاً خود را در یک محیط طاقتفرسا و خفهکنندهای شبیه یک گلخانه درمییافت!
هرچه بود این سالهای اولیه یک خودانضباطی بزرگ به فوکو ارزانی داشت. آثاری که او ارائه داد در حقیقت پاسخهای معاندانهای بود بر علیه فشارهای شکلدهندهای که جامعه و فرهنگ پیوسته بر ابدان و اذهان ما وارد میسازند. او بر آن بود تا به هر شکل در برابر این فشارها بایستد و دست آنها را برای خاطر آنچه که هستند روکند. در نهایت این فرآیند او را یاری کرد تا سائقههای درونی خود بویژه تمایلات همجنسگرایانه و اشتیاق به خودکشیاش را بازیابد.
پایان بخش دوم
Norbert Elias and Michel Foucault
Hossein Shiran
From:
Norbert Elias and Modern Theory
Professor Dennis Smith , 2001
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران
[ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
سکولار، سکولاریسم و سکولاریزاسیون - بخش دوم
پریسا نقیپور
معنای دوم: وصف سکولار، به معنای «عصر یا دوره طولانی» نیز استعمال میشود.
تعریف اصطلاحی:
در مباحث مدرنیته، اصطلاح سکولار به معنای «دنیوی» است؛ و مراد از سکولار، امری است که به صورت کامل از امور سنتی و دینی بریده شده و محدود به دنیای مادی و طبیعی حاضر است. «لاک ابرسول» Luke Ebersol در توضیح معنی اصطلاحی سکولار مینویسد:
اولاً: در علوم اجتماعی، این اصطلاح در کلیترین کاربرد خود، حاکی از امور دنیوی، مدنی یا غیرمذهبی است که با امور معنوی و روحانی تفاوت دارند، و امر دنیوی آن امری است که به هدفها و رسوم دینی اختصاص نداشته باشد.
ثانیا: دنیایی به گونهای به کار برده شده است که فقط در مقابل امر مذهبی قرار نمیگیرد. در تأیید این کاربرد، «هووارد بِکِر» Howard Becker مینویسد: «... دنیایی، با نامقدس، کافر، بیخدا، بیدین، رافضی، بیتقدس، بیایمان یا اصطلاحاتی از این دست مترادف نیست، این اصطلاح همه آنها را در بر دارد، اما ... چیزی بسیار بیشتر از آنها را شامل میشود». در این مفهوم، دنیایی (سکولار) متضاد با کل معنی مقدّس است؛ یعنی، متضاد با معزّز و منزّه است. بنابراین، فرهنگ، هنگامی دنیایی و سکولار است که پذیرش آن بیشتر مبتنی بر ملاحظات عقلی و سودگرایانه باشد تا بر حرمت و تکریم.(2)
«هووارد بکر» نیز در توضیح اصطلاح سکولار در کاربردش نسبت به جامعه سکولار مینویسد: جامعه مادی (سکولار) یا جامعه عرفی را میتوان جامعهای دانست که با تمام وسائل، آمادگی تغییر در جهتگیری مرسوم در ارزشها را در افراد جامعه پدید میآورد، و یا تغییر جهتگیری در تعریف ارزشهایی که در آن جامعه ضروری انگاشته میشود را حاصل میکند. با دقت در معانی لغوی و اصطلاحی واژه سکولار، به دست میآید که این واژه، به معنای دنیوی، زمینی و این جهانی است و میتواند صفت فرهنگ، تمدن، جامعه و افراد انسانی قرار گیرد. به عنوان مثال، مقصود از فرهنگ و تمدن سکولار، فرهنگ و تمدنی است که محصول انسان به عنوان یک موجود این جهانی و زمینی است؛ انسانی که خود برآمده از عقل و خردی است که کاملاً بینیاز از وحی و الهام و هر آنچه ورای عقل است، میباشد.
فرهنگ و تمدن سکولار به نیازهای نقد و این جهانی انسان توجه دارد و به امور معنوی و اخروی او نظری نمیکند. همچنین، سنتها و آداب رایج و متداول، ارزشها و هنجارهای ثابت و پایدار را تکریم و تقدیس نکرده و به آنها ارج نمینهد و در هر شرایطی به نقد و ارزیابی سنتهای دینی و غیردینی و ترک آنها میپردازد و با رویی گشاده به استقبال هر آنچه که «نو» است میرود. از طرف دیگر، بر اساس این فرهنگ، معیار نقد و ارزیابی، فقط عقل بشری، آن هم عقل حسابگر سوداندیش مبتنی بر حس و تجربه است و هیچ معیار دیگری پذیرفته نیست. مصلحت و غایت این فرهنگ، صرفا مصلحت و غایت مادی و دنیوی است.
پایان بخش دوم
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, سکولار, سکولاریسم, سکولاریزاسیون
[ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]