🌓 دوری در دنیای آمار - بخش چهاردهم
⏺️ بیست کشور برتر جهان با بیشترین اعتماد به دولت
.

.
بر اساس آخرین دادهها و آخرین ردهبندی در این زمینه، چین با شاخص 77 بیشترین اعتماد مردم به دولت را داراست و از این نظر اکنون در رتبهی اول جهان قرار دارد. اندونزی با شاخص اعتماد 76 در رتبهی دوم جهان قرار دارد. هند با شاخص 75 سوم و امارات و عربستان به ترتیب با شاخص 72 و 71 در رتبههای بعدی قرار دارند. میانگین جهانی شاخص اعتماد به دولت و دولتمردان 56 میباشد. باید دید شاخص اعتماد ایرانیان به دولت و دولتمردانشان در چه حدی است.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, شاخص اعتماد به دولت, دوری در دنیای آمار
[ یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها - بخش چهل و هشتم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
.
⏺️ جهانشهرگرایی، جهانمیهنگرایی Cosmopolitanism
.
این دیدگاه که همهی مردم جهان اعضای اجتماع واحدی هستند و از این جهت نباید با مفاهیمی همچون میهنگرایی (میهنپرستی) Patriotism و ملیگرایی Nationalism و ... محدود و محصور شوند. ایدهی جهانشهرگرایی (کاسموپولیتانیسم؛ در لغت یونانی کاسموس kosmosis بمعنای جهان و پلیس polis بمعنای شهر) به یونان باستان در قرن چهارم قبل از میلاد بازمیگردد، زمانی که دیوژن Diogenes بدون هیچ تعلق خاصی به شهر خود سینوپ اظهار داشت: "من شهروند این جهان هستم".
.
⏺️ توضیحات مترجم:
* یک قرن بعد از دیوژن مکتب فکری دیگری بر اساس ایدهی جهانشهری او در یونان باستان پدید آمد با عنوان رواقیگرایی Stoicism، و در آن بسیاری از متفکران بر این نکته تأکید کردند که هر انسانی همزمان در دو اجتماع به سر میبرد: 1. اجتماع محلی که در آن زاده شده است و 2. اجتماع احتجاجات و آرمانهای انسانی. هراکلس Hierocles برای بیان این منظور از "مدل هویت حلقوی" استفاده کرد و گفت افراد باید خود را در درون حلقههای متحدالمرکزی تصور کنند که حلقهی اول خود و حلقههای بعدی به ترتیب خانوادهی نزدیک، خانوادهی گسترده، گروههای محلی، همشهریان، هموطنان و در نهایت همهی انسانهای جهان را دربرمیگیرد. در درون همهی این حلقهها انسانها نسبت به دیگران احساس «وابستگی» یا «دلبستگی» دارند و بر این اساس وظیفهی همهی شهروندان جهان است که همواره حلقهها را به درون و به سمت مرکز بکشند و همه انسانها را همشهریان خود دانند و همشهریان خود سازند.
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر اینجا را کلیک کنید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی
[ شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش چهل و نهم
✍️ حسین شیران
.
حالیا دیگر همه میدانیم تم سال سیاست حاکم بر ما مشخصا به "وفاق" گراییده و تحققا از تعامل و توافق و تکوپوی حاصل از آن "دولت وفاق" بر سر کار آمده و فعلا به این قرار و مدار اینجا و آنجا و هر جای دیگرش گفتها و شنودها و شعرها و شعارها حکما همه رنگوبوی وفاق بخود گرفتهاند. در ارزش، اهمیت و ضرورت وفاق بویژه از نقطهنظر جامعهشناسی هیچ تردیدی نیست چه نظم و نظام و فرهنگ عمومی همه در سایهی وفاق و همراهی و همسویی و همسازی نیروهای اجتماعی بر سر برخی ضروریات حاصل میگردد وگرنه که اجتماع بستر تضادها و ستیزهای بیپایان میگردد و زیست اجتماعی جاری و ساری در آن بسی ناسازوار و جسموجانآزار میگردد.
.
اما "نظم و ثبات" تنها نیاز مبرم اجتماعات بشری نیست و در کنار آن نیاز به "تغییر و دگرگونی" هم یک اصل اساسیست؛ هر کو یکی از این دو را بیند و دیگری را نه، اسما و رسما خود به زبان خویش میگوید نسبت به احساس و ادراک امر اجتماع و اقتضائاتاش یک "احول" است1؛ و هر که هر دو را بیند و باور کند هر آنچه مابینشان میگذرد ناشی از تضاد و ستیز ایندو با یکدیگر است یک "احمق" است2 و هر که خود آگاهانه آنها را مقابل هم قرار دهد و تصویر و تصوری ستیزآمیز از آنها ارائه دهد بیتردید یک "احیل" است، در هر حال بدا به حال و روز جامعهای که احولان و احمقان و احیلان بخواهند با طرز نگاههای نیمکورانهیشان آن را اداره کنند!
.
جوامع بشری در حقیقت هم طالب نظم و هم طالب تغییرند- در این تردیدی نیست، با این حساب چیزی که باقی میماند همانا برقراری تعادل و توازن میان ایندو اصل اساسیست؛ اصولا و اساسا کسی که مدعی وفاق در سطح جامعه و سیاست و مدیریت جامعه است بدوا باید قادر باشد میان ایندو مهم و کموکیف تواردشان بر هم وفق و وفاقی ایجاد کند؛ اینکه کی و کجا و چطور نظم و ثبات را بر گردهی این همه تغییر و متغیر محقق سازی و کی و کجا و چطور تغییر را بر نظم موجود مقرر سازی بیآنکه ثبات حاصل از آن بهم بریزد هنر است، وگرنه وانهادن و یا زیرپا گذاشتن یکی به نفع دیگری که هنر نیست، حکومت است.
.
و بعد هم نظم و ثبات عمومی همیشه یک ارزش اجتماعی نیست، دیکتاتورها و توتالیترها هم نظم و نظام میآفرینند- چه بسا قرص و محکمتر از بقیه؛ اصولا و اساسا نظم عمومی زمانی واجد ارزش اجتماعی میگردد که عوایدش متوجه عموم باشد، به بیان دیگر متعهد و متضمن منفعت عمومی باشد و نه منفعت قشری خاص و بخشی مختصر از جامعه- یک چنین نظمی نظم ایدئولوژیک است و مصداق بارز نظمهای اجتماعی که باید دگرگون شوند؛ اینکه طبقات حاکم بر یک چنین نظمی سفت و سخت مقابل تغییرات و دگرگونیهای زمینه و زمان حتی بصورت ادواری میایستند و با تمام توان به حفظ و دوام نظم موجود میکوشند یعنی که منفعتشان صرفا در قرار و مدار آن است و لاغیر.
.
وفاق هم همینطور! نه هر وفق و وفاقی واجد ارزش و اعتنا و احترام است؛ اینجا هم همچو نظم عمومی تنها وفاقی محترم است که منفعت عموم در آن نهفته باشد، فلذا هر کجا صحبت وفاق است بدوا باید پرسید: وفاق میان که و برای چه؟ وفاقی که بخواهد در درون طبقات حاکم و میان صاحبان قدرت و ثروت برای کنار گذاشتن ستیزها و حفظ اصل و فرع نظام سلطه حاصل گردد نه فقط واجد ارزش و احترام و اعتبار اجتماعی نیست بلکه خود شر اعظمیست در راستای استبداد و استثمار هرچه بهتر و بیشتر ملت. شاید هنوز زود باشد بگوییم دولت وفاق ما در پی یکچنین سوداییست؛ منتظر میمانیم ببینیم آیا تغییرات و تحولاتی از سوی دولت و حکومت برای تحقق وفاق اعظم یعنی وفاق با ملت هم صورت میپذیرد یا خیر، همه یک فریب است برای قرار و مدار بیشتر!
.
1. "اصل بیند دیده چون اکمل بود | فرع بیند چونکه مرد احول بود" (مولوی)
2. "زاحمقان بگریز چون عیسی گریخت | صحبت احمق بسی خونها بریخت" (مولوی)
(باقی در بخش بعد)
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش چهل و هشتم
✍️ حسین شیران
.
اگرکه ملتدولت، یعنی نظام سیاسی اجتماعیای که خالص و خادم ملت باشد، اساسا راسته و خواستهی هر ملتیست و خواستن هم توانستن است پس چرا و چطور میشود خیل عظیمی از ملتها علیرغم خواستشان عملا نتوانسته و نمیتوانند به این مهم دست یابند و همچنان زیر سلطهی دولتها و حکومتهای استبدادی و استثمارگر به سر میبرند؟ پاسخ هر کس به این پرسش ممکنست بسی متفاوت از دیگری باشد و این طبعا بستگی دارد به موضع و منظری که از آن به مسأله مینگرد؛ پاسخ من هم از این قاعده مستثنی نیست و مشخصا از موضع و منظری که اینک از آن به مسأله مینگرم مشکل را در خود خود ملتها میبینم و بیتعارف عرض میکنم ملتهایی که نتوانسته و نمیتوانند به این مهم دست یابند لابد وجودش را نداشته و ندارند.
.
اما اینکه چرا و چطور شده وجودش را نداشته و ندارند موضوع و در واقع مسألهی تاریخی و تحقیقی بسیار مهمیست که باید از ابعاد مختلف مورد آسیبشناسی اجتماعی قرار گیرد و تکلیف هر ملت از این جهت مشخص شود. مشخصا در مورد ملت ما، به باور من، اگرنه مهمترین، دستکم یکی از بزرگترین علل آن اساسا موضوعیت نداشتن این مهم بوده و است و این بواقع بزرگترین قصور و یا واضح بگویم اشتباه اغلب جنبشها و جریانات روشنفکری و روشنگری ما چه در گذشته چه حال بوده و است که همه یا بیشتر حواس خود را عطف دولتها و حکومتها ساخته و از توجه و تمرکز بر خود ملت غافل ماندهاند فلذا بیشتر به نقد و نظر در باب کم و کیف وجود دولتها و حکومتها پرداخته، از نقد و نظر در باب کم و کیف وجود ملت و داشتهها و نداشتههایش بازماندهاند.
.
پیشفرض اصلی و اساسی این جنبشها و جریانها مشخصا این بوده و است که مشکل اصلی و اساسی مملکت را، "سیدجمالوار"، دولت و حکومت میدانند و معتقدند که اگر این عوض شود لزوما همه چیز عوض میشود و این درحالیست که پیدرپی هم دولتها و حکومتها عوض شدهاند و اوضاع ما نه فقط عوض نشده بلکه بس بتر شده است! بر این اساس به باور من دیگر تکلیف مشخص است و آن عبور از سد وسیع "سیدجمالگرایی" (سیدجمالیسم) است، چه سرانجام خود سید هم از سد خودساختهی خویش گذر کرد و رسما از بیهودگی و بیثمریاش نالید و بسی غرق تأسف و تأثر گفت:
.
"چه خوش میبود اگر تخمهای بارور و مفید خود را در زمین شورهزار سلاطین فاسد نمینمودم، هرچه در این کویر غرس نمودم فاسد گردید؛ ... افسوس میخورم از اینکه هیچ کِشتههای خود را ندرویدم؛ … ایکاش تمام افکار خود را در مزرعهی مستعد ملت کاشته بودم، ...". باری، اگر نقد و نصیحت حاکمان گره از کار میگشود تاریخ ما پر است از نصیحتالملوکها، که اگر کارگر بود مدتها پیش از این ما از شاهنامهخوانی به مردمنامهخوانی رسیده بودیم نه که هنوز هم حکومت و حاکمانی داشته باشیم و نومید از نقد و نظر و نصیحت ناگزیر به تغییرش بکوشیم!
.
اینست که من به کارآمدی این پیشفرض کهنه که اگر دولت و حکومت عوض شود لزوما همه چیز عوض میشود بیایمان و نسبت به هر که هنوز مروج این ایده است بدبینام- چه این همه مستندات و اعترافات تاریخی گواه اینست که اینگونه نشد و نمیشود- برعکس من بنوبهی خود به این فکر قائلام که اگر ملت عوض شود همه چیز عوض میشود فلذا اکنون میان تصور ملتدولت و تحقق آن بسی شکاف میبینم که تنها با تغییر خود ملت پر میشود و بر این اصل و اساس سه چیز را لازمهی توسعه و تحول پایدار میدانم: ملت، ملت، ملت: اول، ملتی که پی به این مهم برد که تا خود عوض نشود چیزی عوض نمیشود. دوم، ملتی که پا پیش گذارد و با پشتکار لازم بدوا خود و بعد متناسب با آن نظم و نظامهای حاکم بر زندگیاش را عوض کند.
.
سوم، ملتی که نسل اندر نسل پشت کار بایستد و دیگر مجالی برای ابراز وجود فرصتطلبان سلطهجویی که بیگمان در هر جامعهای پیدا میشوند ندهد- آنها همیشه و در هر جا بیهیچ ایمان و یقینی به آنچه که میگویند در قاب زمینه و زمان صرفا از راه هر آنچه باور توست بر تو مسلط میشوند و دیگر نه خود تغییر میکنند، نه میگذارند زمینه تغییر کند و نه حتی اجازه میدهند تو تغییر کنی! چون در اصل همه چیز بر پایهی باور تو بنیان نهاده شده و اگر تو دگرگون شوی همه چیز دگرگون میشود. اینست که تغییر ممنوع و اندیشه به تغییر یک تابو میشود و به این قرار آرام آرام برای یک ملت خوشخیال و خوشباور کابوس پسرفت جانشین رویای پیشرفت میشود.
(باقی در بخش بعد)
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 ایران و ایرانی در سفرنامهها - بخش چهارم
📚 خاطرات سفر ایران
✍️ کنت ژولین دو روششوار Julien de Rochechouart
🔄 مهران توکلی
.
.
این کتاب نه صرفا یک سفرنامه بلکه یک بررسی همهجانبهای از جامعه و مردم و سرزمین ایران در نیمهی دوم سدهی 19 میلادی در دورهی ناصرالدینشاه توسط کنت ژولین دو روششوار، دانشآموختهی اقتصاد سیاسی، فرستادهی دولت فرانسه به ایران برای بررسی و گردآوری اطلاعات در زمینههای مختلف است. رویهمرفته او 6 سال در سفارت فرانسه در ایران به سر برده و از جهات مختلف به مردمشناسی و جامعهشناسی مردم ایران پرداخته است. (از مقدمهی کتاب)
.
دانلود رایگان سفرنامه کنت ژولین دو روششوار (خاطرات سفر ایران) از کانال تلگرام جامعهشناسی شرقی ⏬
.
برای مشاهدهی بخشهای قبلی و دریافت سفرنامههای بیشتر اینجا را کلیک کنید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, سفرنامهخوانی, سفرنامه دو روششوار
[ دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش چهل و هفتم
✍️ حسین شیران
.
اگر حقیقت اینست و جز این نیست که هیچ تغییر و تحولی در راستای تحقق ابرپروژهی فراایدئولوژیک "ملتدولت" حادث نمیشود و هیچ رهاییای از سلطه و سیطرهی فروکوبنده و فروکاهندهی نه فقط این نظام ایدئولوژیک بلکه هر نظام ایدئولوژیک دیگری که بخواهد بعد این خودخواهانه و خودمدارانه بر سرزمین و سرنوشت ما حاکم شود حاصل نمیشود مگر به حضور و ظهور و ثبوت "نیروهای فراایدئولوژیک" لازم، پس برماست بسی بیش از اینها به این مهم بپردازیم و دستکم بلحاظ تئوریک بر کم و کیف شکلگیری و سازماندهی و ساماندهی این نیروها متمرکز شویم.
.
در این راستا نظر به سهضلعی بودن مناسبات و معادلات و مجادلات قدرت در ایران امروز، ضرورتا ما به سه دسته از "نیروهای فراایدئولوژیک" نیاز داریم تا مشخصا در قالب "سه هسته" در بطن و متن هر سه ضلع یعنی ملت و دولت و حکومت مستقر شوند و همساز و همسوی هم فعالیت خود را آغاز کنند؛ ورا و فرای این "سه هستهی همبستهی عهدبسته" ما به یک "هستهی مرکزی فراایدئولوژیک" هم نیاز داریم تا همواره از موضع و منظری فراتر بر کم و کیف فعالیت این سه هسته نظارت داشته و در مجموع جریان استقرار و استمرار این ابرپروژه در جامعه را رهبری کند.
.
اگرکه تمام تلاش نظامهای ایدئولوژیک نظرا و عملا خلق یک "جامعهی بسته" و محدود ساختن دید و درک و بود و نمود افراد جامعه به حد و مرزهای ایدئولوژی حاکم و تنگ و تیره و تار نمودن هرچه غیر آنست، هدف دستهها و هستههای فراایدئوژیک مشخصا درهمشکستن این زندان و این ذهنیت و بازگشایی ذهنی و عینی دروازههای جامعه و جمعیت به سمتوسوی افقهایی بمراتب وسیعتر و روشنتر از افق تکتک ایدئولوژیهای موجود در جهان است. رؤیت یک چنین افقی، بیگمان، مستلزم هجرت و رحلت از حریم و حدود تنگ و تار و یا بهتر بگویم چاه هر ایدئولوژیست؛ خود اینجاست که مولوی بعد رهایی میگوید: "در بن چاهی همی بودم نگون | در همه عالم نمیگنجم کنون".
.
اکنون نه فقط ملت و دولت و حکومت ما هر سه در سهضلعی موضوعه "اسیر موقعیت" خویشاند و مشخصا در سطح مختصات موجودشان باهم زاویهها دارند و از این سبب پیوسته نسبت بهم در وضعیت گیرودار بسر میبرند، مضاف بر این فینفسه هر کدام "اسیر موجودیت" خویش هم هستند و برای همین هیچکدام به تنهایی قادر به دگرگون ساختن اوضاع- چه به نفع خود و چه به نفع همه، نیستند و این در واقع یک گیر و گودال تاریخیست که برون آمدن از آن جز به ریسمان بلندبالایی که درست از "بالا و میان" فرود آید و فراراهی پیش رو گشاید ممکن نخواهد بود.
.
گاهی فرونشستن نه از فقدان عرضه یا انگیزه و اراده بلکه از فقدان راه و روشی برای فرارفتن است؛ وظیفه و رسالت هستههای فراایدئولوژیک بدوا فروانداختن ریسمان این فراایدئولوژی در بطن و متن هر سه ضلع ملت و دولت و حکومت و فراخواندن جمله فرااندایشان به چنگانداختن در آن و فرارفتن از آن برای رهایی از ته چاه درگیریها و در گیرودار هم ماندنها و در نهایت رسیدن به هستی سیاسی اجتماعی نوینی با مواضع و مناظری بس متفاوت است. هرگاه این هستهها در هر سه ضلع ایجاد گردند و این حرکتها از سه سو به سمت "بالا و میان" آغاز شوند مثلث وامانده در سطح بتدریج به هرمی بلندبالا تغییر شکل خواهد داد و در رأساش خورشید این هستی فراایدئولوژیک برای همه ایران و ایرانی درخشیدن خواهد گرفت.
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی اینجا را کلیک کنید.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ سه شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 آشنایی با ایسمها - بخش چهل و هفتم
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ صهیونگرایی (صهیونیسم) Zionism
.
جنبشی برای ایجاد وطن ملی برای یهودیان در فلسطین – و اکنون حفاظت از آن. این کلمه از صهیون Zion کوهی در نزدیکی شهر اورشلیم سرچشمه گرفته است. در عصر پادشاهی داوود در قرن دهم قبل از میلاد، اورشلیم عنوانی برای کل سرزمین اسرائیل بود. صهیونیسم بعنوان یک سازمان سیاسی توسط تئودور هرتزل Theodor Herzl (1860–1904) یهودی مجارستانی، در واکنش به یهودیستیزی تأسیس شد. او اولین بار در حین تحصیل در وین با یهودیستیزی مواجه شد و بعد در جریان «ماجرای دریفوس» در سال 1894 در فرانسه آن را تجربه کرد.
.
هرتزل در سال 1896 جزوهای با عنوان «دولت یهود» منتشر کرد و در آن به این نتیجه رسید که یهودیستیزی یک ویژگی اساسی جامعه بشری است که با همسانسازی حل نمیشود. پذیرش یهودیان تنها با استقرار آنها بمثابهی یک ملت در یک خانه مخصوص خودشان اتفاق میافتد. در ابتدا، یهودیان متمول تحت تأثیر این ایده قرار نگرفتند، با این وجود هرتزل اولین کنگرهی صهیونیستی را در سال 1897 در بازل سوئیس با عنوان «برای ایجاد خانهای برای یهودیان در فلسطین تحت قوانین عمومی» ترتیب داد (هرتزل این را بعنوان یک اتوپیای سوسیالیستی در نظر گرفت).
.
در ادامه پیشنهاد بریتانیا برای ایجاد یک منطقه خودمختار یهودی در اوگاندا بمثابهی یک اقدام موقت هرتزل را جذب خود ساخت، اما هفتمین کنگرهی صهیونیستی در سال 1905 این ایده را رد کرد. بزرگترین جهش و توفیق برای صهیونیسم زمانی حاصل شد که حاییم وایزمن Chaim Weizmann (1874–1952) یک یهودی روسی، بریتانیا را متقاعد کرد- شاید از ترس اینکه یهودیان آمریکایی آمریکا را متقاعد کنند که در جنگ جهانی اول در کنار آلمان قرار گیرد، بیانیه بالفور* را در سال 1917 صادر کند و ضرورت ایجاد سرزمین یهودی در فلسطین را تأیید کند. این پروژه سپس توسط جامعهی ملل در سال 1922 تأیید شد.
.
تحقق صهیونیسم، به محض اینکه اروپا و آمریکا فاجعهی وحشتناک هولوکاست نازیها را به رسمیت شناختند، ابتدا در سال 1947 با طرح تقسیم فلسطین توسط سازمان ملل متحد و سپس با تأسیس کشور اسرائیل در مه 1948 به وقوع پیوست. سازمان جهانی صهیونیستی امروز مهاجرت یهودیان به اسرائیل را تشویق میکند، اما صهیونیسم بدلیل ادامه وضعیت اسفناک فلسطینیان، بویژه در مناطق خارج از اسرائیل اما تحت کنترل اسرائیل، بحثبرانگیز شده است. در سال 1975، با وجود هیاهو در غرب، سازمان ملل قطعنامه 3379 را تصویب کرد و در آن اعلام کرد "صهیونیسم نوعی نژادپرستی و تبعیض نژادی است"، اما این قطعنامه - بعنوان تنها نمونه در تاریخ سازمان ملل - در سال 1991 لغو شد!
.
⏺️ توضیحات مترجم:
* متن بیانیه بالفور: لرد روتشیلد گرامی، بسیار خوشوقتم که از جانب دولت اعلیحضرت، اعلام همدلی ذیل با آرمانهای یهودیان صهیونیست را که به کابینه تقدیم و با آن موافقت شده ابلاغ نمایم: "دولت اعلیحضرت نسبت به ایجاد یک خانه ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد و تمام تلاش خود را برای تسهیل دستیابی به این هدف بکار خواهد بست؛ البته باید بروشنی دانست که هرگز نباید کاری انجام شود که به حقوق مدنی و مذهبی جوامع غیریهودی موجود در فلسطین یا حقوق و وضعیت سیاسی یهودیان در هر کشور دیگر، خدشهای وارد شود." سپاسگزار خواهم شد اگر این بیانیه را به اطلاع فدراسیون صهیونیسم برسانید. آرتور بالفور - 2 نوامبر 1917
.
برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر اینجا را کلیک کنید.
.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی
[ جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 فراتلفیقگرایی، راهی برای رهایی - بخش چهل و ششم
✍️ حسین شیران
.
در اینکه اکنون و در این برهه از زمان تأسیس "ملتدولت" برای ما در حکم یک "فراایدئولوژی"ست تردیدی نیست، اما از آنجا که نه هیچ فراتلفیقی بخودیخود صورت میپذیرد و نه هیچ فراایدئولوژیای بخودیخود حاصل میگردد، لاجرم ما برای تحقق این مهم نیازمند نیروهای کارآمد لازم هستیم- فراایدئولوگها و فراایدئولوژیستهایی خاص این فراایدئولوژی، که هم برای خروج از وضعیت موجود با همه مسائل و مشکلاتاش "برنامه" داشته باشند و هم برای استقرار وضعیت جدید و بالاخص یشگیری از این چاه به چاهی دیگر افتادن و باز بروز مسائل و مشکلات مشابه "طرح و تدبیری". حالیا بیبرنامگی و بیطرح و تدبیر بودن برای امروز و فردا بزرگترین نقیصهی اندیشمندان ما و همین خود بزرگترین مانع برای "عاقل و عاقلتر جامعه" خواندنشان است.
.
اینکه چرا و چگونه ما اینک در وضعیت فقر یا فقدان نیروهای لازم برای این فراتلفیق و فراایدئولوژی به سر میبریم را میتوان بخشی بخاطر ترفندها و توطئههای طرح و تدبیرشکن و هسته و هستیزدای حکومت دانست، بخشی بخاطر زمینهی فرهنگی و اجتماعی نامساعد حاکم بر جامعه که نظرا و عملا کار کردن برای اجتماع را برای هر کسی سخت و دشوار و پرهزینه و بیانگیزه میسازد و بخشی هم بخاطر ویژگیهای شخصی خود نیروها و واگویهها و واگراییهای حاکم بر روابط میان آنها. با این وجود هر سه مورد مسلما خود بخشی از کارند و طبعا از عقلای قوم انتظار میرود برای گذار از این سه مانع و هر مانع پیشروی دیگر طرح و برنامه داشته باشند، چه اصولا و اساسا "راه و چاهبلدی" مهمترین ویژگیایست که عاقل و عاقلتر را از غیر آن متمایز میسازد.
.
در این راستا بر اندیشمندان و اندیشهورزان ماست که بدوا از خود شروع کنند و بر مسائل و مشکلات شخصی و درونگروهی خویش فائق آیند و نظرا و عملا خود را از بند "فروداندیشی" (اندیشه در سطح صفر، سطح ایدئولوژیها) رهایی بخشند و لزوما تا به سطح فراز ارتقاء دهند و به "فرازاندیشی" و فراایدئولوژیاندیشی عادت دهند. حالیا بخشی از اندیشمندان ما "نظامگرا" هستند و خود را به هر دری میزنند تا از مواضع ایدئولوژیک و حتی غیرایدئولوژیک نظام حاکم دفاع کنند؛ در مقابل بخشی "عنادگرا" هستند و بهیچوجه با نظام حاکم آبشان به یک جوی نمیرود و در هر حال به چیزی جز سقوط نظام نمیاندیشند، با بعد از آناش یا هیچ کاری ندارند- چه هرچه شود را بدتر از اینکه هست نمیدانند، و یا بیهیچ تمهید و تضمینی غرق ابهام از برخی جایگزینها سخن میگویند.
.
در بین ایندو جبهه و جریان "وفاقگراها" را داریم که اصولا موافق و مدافع اصل و اساس نظام حاکماند با اینحال رسما منتقد برخی اندیشهها و عملکردهای آن بویژه در برابر ملتاند- اینها به اصطلاح "اندیشهگران و کنشگران مرزی"اند که به هر شکل میکوشند پل میان ملت و حکومت را پایا و پویا نگهدارند و سخت مراقب و نگراناند که مباد سیل ستمی از یکی سوی دیگری روان گردد و پل را فروریزد و وفاق منجر به وضع و نظم حاکم را از بین برد. برخلاف نظامگراها و عنادگراها- همان "پوزیسیونها و اپوزیسیونها" که جز در و سر و پر زدن به مراکز قدرت به چیز دیگری نمیاندیشند و جز دردسر هم چیزی برای ملت و مملکت نداشته و ندارند، برای تحقق فراایدئولوژی ملتدولت میتوان بسی بر روی وفاقگراها و کنشگران مرزی حساب کرد.
.
کلمات کلیدی:
فراتلفیقگرایی Meta-Integrationism - فراوفاق Meta-Consensus - فراایدئولوژی Meta-Ideology
.
(باقی در بخش بعد)
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)
🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)
برچسبها: جامعه شناسی Sociology, فراتلفیقگرایی MetaIntegrationism, فراوفاق MetaConsensus, فراایدئولوژی MetaIdeology
[ یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]

