جامعه شناسان ناآرام Unrestfull Sociologists
بخش نهم
اگوست کنت Auguste Comte
حسین شیران
سال 1846 در کل سال سخت و آزار دهنده ای برای "اگوست کنت" بود؛ از نظر معیشتی او هنوز در بحران مالی به سر می برد و تنها با "کمکهای داوطلبانۀ اثباتگراها" بود که گذران زندگی می کرد. این کمکها از سال 1844 پس از اخراج شدنش از پلی تکنیک، ابتدا از کشور انگلستان و با پیشگامی دوست و یاورش "جان استوارت میل" به سمت او جریان یافته بود و بعدها تنی چند از شاگردان و هوادارانش از خود فرانسه هم به این جریان پیوسته بودند.
اما "میل" که سردسته و آغازگر این جریان بود خود در همین سال، همچنانکه پیشتر گفتیم، بدلیل جهتگیریهای فکری جدیدی که از "کنت" دید از او برید و برای همیشه او را بحال خود رها کرد؛ به تعبیر من، این قطع ارتباط در نظر "میل"، "نه پایان دوستی بلکه پایان یافتن دوست بود"؛ در حقیقت "میل" تا آخر، پای دوستی اش با "کنت" ماند اما آن کنتی که خود قبولش داشت و "کنت خوب" اش می نامید؛ آن کنتی که نویسندۀ شش جلد کتاب "دروس فلسفۀ اثباتی" بود که در واقع اساسنامه و مرامنامۀ اثباتگرایان بود؛ آن کنتی که اندیشمند و فیلسوف بود و در نهایت تا سال 1844 زیست؛ ...
و نه این کنتی که بعد از این تاریخ زنده بود و در گذر از جلال و شکوه و هیبتی که در نزد یاران و پیروان اثباتگرایش داشت همچون جوانی خیره سر با تمام وجود عاشقی و دلداری می کرد و همچون پروانه به گرد شمع خاطر یک زن (کلوتیلد) می گشت و تحت تأثیر این اوضاع و احوال جلد به جلد کتاب "نظام سیاست اثباتی" اش را می نوشت که در آن آرام آرام همه چیز در زیر سایۀ مذهب قرار می گرفت؛ ... باری این کنت که همزمان هم در کار علم بود و هم عشق و هم دین، دیگر برای "میل" قابل قبول نبود و از اینرو در نظر او بسی "بد" جلوه می نمود که دیگر ارزش دوستی و پیروی نداشت و ترک حمایت و قطع روابط، حداقل پاسخی بود که در نظر "میل" می شد به او داد!...
اما در آن سال و در آن روزها مسئلۀ اصلی "کنت" اصلاً این چیزها نبود؛ در واقع او نه نگران بحران مالیی که در آن قرار داشت بود و نه به پراکنده شدن یاران و پیروانش اهمیتی می داد؛ چه اولاً دیگر به زندگی در چنان شرایطی خو گرفته بود و بعد اینکه هنوز دوستان دیگرش از جمله "امیل لیتره" و تنی چند از شاگردانش در کنار او بودند و کم و بیش به کمکهای داوطلبانۀ خود به او ادامه می دادند. در آن زمان آنچه که به شدت ذهن "کنت" را درگیر ساخته بود و البته همه چیز را هم تحت الشعاع خود قرار داده بود، چیزی نبود جز مرگ نابهنگام محبوبۀ تازه یافته اش "کلوتیلد"؛ ناگوارترین و تأثیرگزارترین صحنه ای که در تمام عمرش با عمق روح و جانش تجربه کرده بود و اینک به تحقیق، فکر و ذهن او دربست در اختیار تجزیه و تحلیل این واقعه قرار داشت!
باقی عمر که ده یازده سال بیشتر طول نکشید "کنت" هیچگاه این صحنه را فراموش نکرد و از اینروست که مفسران و منتقدان آثار او از این دوران تحت عنوان دوران "حاکمیت پیوستۀ دل" (The Continouos Dominance of The Heart) یاد می کنند!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت
[ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسی شرقی منتشر کرد:
فرهنگ فشرده جامعه شناسی concise dictionary of sociology
دو زبانه/همراه با تلفظ واژهها Bilingual/With Pronunciation
کاری از حسین شیران Hossein Shiran
تقدیم به همۀ جامعهاندیشان و جامعهشناسان این مرز و بوم
مهمترین رسالت یک ترجمه، بی گمان، انتقال تمام و کمال مفاهیم از یک زبان به زبانی دیگر است؛ این رسالت زمانی دشوارتر می شود که سعی شود انتقال مفاهیم، کم و بیش با همان کلماتی صورت بگیرد که در زبان اصلی بکار رفته است؛ و این دشواری، دو چندان می شود آنگاه که متن اصلی هم، بعنوان ملاک و معیار کار، پیش چشم خوانندگان گذاشته شود.
در ترجمۀ این فرهنگ، به تحقیق، کار تا این «دشواری دوچندان» پیش آمده است چرا که از همان اوّل، بنا بر این بوده است که تنها به «انتقال مفاهیم» اکتفا نشود بلکه با آوردن متن اصلی و ترجمۀ متناظر آن، زمینه ای فراهم شود تا حداقل در قالب این اثر، خوانندگان در کنار آموختنِ مفاهیم اصلی و واژه های پرکاربردِ جامعهشناسی، بنوعی به «تمرین استفاده از متون اصلی» و «تمرین زبان عمومی و تخصّصی» و حتّی «تمرین ترجمه» نیز بپردازند. علاوه بر اینها، تلفّظ (آمریکایی) واژه ها هم در این فرهنگ گنجانده شده است تا در کنار پرداختن به متن و مفهوم و محتوا، با ارائۀ تلفّظ صحیح واژه ها، به فرم و صورت کار هم توّجهی شده باشد.
برای برداشت رایگان کتاب "فرهنگ فشرده جامعهشناسی" از لینکهای زیر استفاده کنید.
لینک ۱ دانلود رایگان کتاب "فرهنگ فشرده جامعه شناسی"(picofile.com)
لینک ۲ دانلود رایگان کتاب "فرهنگ فشرده جامعه شناسی"(archive.org)
لینک ۳ دانلود رایگان کتاب "فرهنگ فشرده جامعه شناسی"(4shared.com)
نوع فایل: PDF
حجم فایل: ۷ر۳ MB
تعداد صفحه: ۱۷۷
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: فرهنگ جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, زبان تخصصی علوم اجتماعی
[ سه شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسان ناآرام Unrestfull Sociologists
بخش هشتم
اگوست کنت Auguste Comte
حسین شیران
متفکری که برای یک سطر نوشتن ساعتها فکر می کرد در رابطه با مسئلۀ کلوتیلد هیچ تأملی نکرد تا به عاقبتِ راهی که بر می گزید و کاری که می کرد بیندیشد! در واقع او در این موردِ بخصوص، هیچ تردیدی نداشت تا بهر آن نیازی هم به تأمل داشته باشد! او خیلی زود دست بکار شد و با نوشتن نامه ای به کلوتیلد، از علاقۀ وافر خویش به او پرده برداشت و در ادامه هم رسماً از او درخواست ازدواج کرد؛ اما پاسخی که بلافاصله از کلوتیلد دریافت کرد او را در چنان شرایطی قرار داد که اصلاً فکرش را هم نمی کرد! شاید بپرسید مگر پاسخ کلوتیلد چه بود که کنت فکرش را هم نکرده بود؟ در جواب باید گفت که پاسخ او بنوعی نه مثبت بود و نه منفی! و همین بود که کار کنت را برای یک تصمیم گیری درست دشوارتر می ساخت؛ ...
به هر تعبیر، نامۀ کلوتیلد برای کنت دو رو داشت؛ در مورد درخواست ازدواج، پاسخ او مشخصاً منفی بود؛ اما از این قضیه نباید چنین برداشت کرد که کلوتیلد قلباً نمی خواست با او ازدواج کند؛ در واقع اینگونه نبود، اتفاقاً کلوتیلد از اینکه چنین درخواستی را از کنت دریافت کرده بود بسیار خرسند و راضی بود؛ اما او نمی توانست به درخواست ازدواج کنت پاسخ مثبت بدهد چرا که بر سر راهش مانع بزرگی وجود داشت و آن مانع جز این نبود که او مبتلا به یک بیماری شفاناپذیر (سل) بود و از اینرو عمر چندانی برای خود متصور نبود که آنرا به وصلت با کنت بگذراند! او صادقانه این مسئله را با کنت در میان گذاشت و کمال تأسف خود را هم از آن ابراز داشت! ...
اما این روی ناخوش و ناامید کننده یک روی خوش هم داشت و آن این بود که کلوتیلد در گذر از درخواست فوق، با کمال میل برای آغاز دوستی با کنت اعلام آمادگی کرده بود و همین مسئله بود که کنت را در تنگنای تصمیم گیری قرار داده بود! به این ترتیب او دو راه بیشتر نداشت: یا حالا که کلاً امکان ازدواج با کلوتیلد وجود نداشت از خیر او بگذرد و زودتر سر و ته قضیه را بهم بیاورد و تا کار از کار نگذشته به آغوش گرم اثباتگرایان بازگردد؛ چه آنها اگرچه با ازدواج کنت مشکلی نداشتند اما کلاً ورود کلوتیلد را به زندگی کنت بدلیل تغییرات و تحولات آشکاری که در او ایجاد کرده بود خوش یمن نمی دانستند! ... و یا اینکه هرگز کوتاه نیاید و در گذر از روابط زناشویی تنها به دوستی با او قناعت کند!
در هر دو صورت از اوضاع چنین بر می آمد که یکبار دیگر تیر کنت در مورد جماعت زنان به سنگ خورده است! اما خود او هرگز اینگونه نمی اندیشید، چه پاسخ کلوتیلد را با پاسخی که از کارولین دریافت کرده بود از زمین تا آسمان متفاوت می دانست؛ کارولین با هاله ای از خیانت و فریب، عشق و احساس و آبروی او را برای سالهای سال به بازی گرفته بود، اما کلوتیلد اگرچه درخواست ازدواج او را رد کرده بود اما با کمال میل، رضایت خود را برای برقراری روابط دوستی با وی اظهار داشته بود و البته در وضعیتی که او قرار داشت چاره ای هم جز این نداشت چرا که جسم خود را در پاسخ به تقاضایی که فراتر از آن رود ناتوان می دید! ...
من نمی دانم مردان دیگر اگر در چنین شرایطی قرار داشتند کدام راه را برمی گزیدند، اما کنت بدون آنکه هیچ تردیدی به خود راه دهد گزینۀ دوم را برگزید؛ یعنی نه تنها از راهی که انتخاب کرده و گامی که پیش نهاده بود پس ننشست، بلکه برعکس در عشق کلوتیلد تا آنجا پیش رفت که از او بتواره ای ساخت برای پرستش روزهای آیندۀ خویش! و وقتی هم در پنجم آوریل 1846- آن روز سیاهی که کلوتیلد در اوج جوانی در پیش چشمان گریان کنت چشم از دنیا فروبست، او به چنان حال و روزی افتاد که انگار بقول نیچه خدایش مرده بود!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت
[ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسان ناآرام Unrestfull Sociologists
بخش هفتم
اگوست کنت Auguste Comte
حسین شیران
نه اخراج و تحقیر کنت از پلی تکنیک، نه دربدری و بحران مالی ناشی از آن، و نه قطع ارتباطش با میل و برخی دیگر از دوستان و یارانش، هیچکدام آن دلیل خاصی نبود که کنت بخاطرش سالهای بعد از 1844 را دورۀ دوم زندگی خویش بنامد! در واقع آنچه باعث شد کنت از این دوران، بخصوص از سال 1844 تحت عنوان "سالی بی نظیر" (Year Like None Other) یاد کند، یک ماجرای عاطفی دیگری بود که همچون مهی غلیظ آرام آرام از راه رسید و کنتِ چشم و دل فروبسته از عشق و عاشقی را یکبار دیگر در خود فرو برد!
پس از ماجرای زجرآور کارولین که سالهای سال برای کنت دردسرساز بود و حتی یک خودکشی ناموفق را هم برای وی به ارمغان آورده بود، کنت رسماً دفتر عشق و عاطفه را در اندرون خسته اش بربسته و یکبار برای همیشه قید همه چیز را زده بود و زانپس با در پیش گرفتن اصل "بهداشت روانی"، تمام فکر و حواس خویش را از هر چیز دیگر برگرفته و تنها صرف ترویج و تکمیل افکار اثباتگرایانه اش ساخته بود! ... اما از بد و یا خوب حادثه، بعد سالها تلاش و کوشش فکری، درست در زمانی که کاخ عظیم فلسفۀ اثباتی اش داشت سر بر آسمان علم و اندیشه می سایید و خیل دوستان و یاران اثباتگرایش هم با اشتیاق، دور و برش را گرفته بودند، ناگهان زنی پیدا شد و با یک نگاه، عنان از کف او ربود و او را در یک چشم بهم زدن در دو راهی "عشق و عرفان"- که علی الاصول باورش نداشت، و "علم و تجربه"- که داشت یک به یک اصولش را به جهانیان می آموخت، قرار داد؛ و او درماند که کدام را برگیرد؟ آنرا که با تمام وجود حسش می کرد اما باورش نداشت یا آنرا که بی هیچ حسی باورش داشت و تبلیغش می کرد؟ ...
و البته کنت راه نخست را در پیش گرفت، یعنی راه عشق و عرفان را؛ چرا که براستی نمی توانست صدای تپشهای کوبندۀ قلبش را که داشت لحظه به لحظه بیشتر هم می شد نادیده بگیرد! قلبی که از مدتها پیش زیر خروارها خاک و خشت فلسفی دفنش کرده بود و رویش هم بنای عظیمی از افکار پخته و ناپخته ای برپا کرده و جمعی را هم به تماشایش فرا خوانده بود! ... اما هرچه بود حالا دیگر از آن قلبِ فروخفته صدایی بر می خاست که با تمام ملایمتی که داشت، لرزه بر ارکان آن بنای عظیم می انداخت و کنت این را با تمام وجودش حس می کرد! ... او نمی توانست نسبت به آنچه در درونش می گذشت بی تفاوت باقی بماند؛ خیلی زود حقیقت آن صدا را دریافت و با اطمینان خاطر، از حصار بلندی که گرد خویش ساخته بود بیرون جست و بی هیچ اندیشه ای از ملامت غیر، سرمست از احساس خوشی که در درونش جریان داشت، آن قلب بازیافته را در طبق اخلاصش گذاشت و با هزار امید و آرزو نثار همان کسی کرد که بعد سالها رکود معنوی، عشق و احساس را دوباره در او زنده کرده و او را به خود آورده بود! ...
"کلوتیلد دوو" (Clotilde de Vaux) آن زن پرجاذبه ای بود که در این برهه از زمان به تور فیلسوف میانسال ما خورد و او را نه یک دل که هزار دل عاشق و شیفتۀ خود ساخت! کلوتیلد که خواهر یکی از شاگردان کنت بود در آن زمان سی سال سن داشت و با کنت که چهل و شش ساله بود، حدود شانزده سال تفاوت سن داشت؛ همسر او که متهم به اختلاس اموال دولتی بود و محکوم به حبس ابد، مدتها بود که گریخته بود و او را بحال خود رها کرده بود؛ از این جهت بنظر می رسید که بخت کاملاً با کنت یار است تا آخرین تیر ترکش خود را زه کند و غزال به پای خویش رسیده را هرچه سریعتر شکار کند!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت
[ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناسان ناآرام Unrestfull Sociologists
بخش ششم
اگوست کنت Auguste Comte
حسین شیران
بعد از قطع ارتباط عاطفی با خانواده، قطع ارتباط تحصیلی با "پلی تکنیک"، قطع روابط کاری و پدرخواندگی با "سن سیمون" و قطع روابط زناشویی با "کارولین ماسین"، اینک مهمترین مسئله ای که در دورۀ دوم زندگی "کنت" رخ می داد، قطع ارتباط دوستانه اش با "جان استورات میل" بود. براستی چه شد که ارتباط ایندو دانشمند از دو سوی "دریای مانش"، خیلی زود به اوج خود رسید و خیلی زود هم از اوج فرود آمد و به پایان خود رسید؟ اگر چه این قطع ارتباط بطور یکجانبه از طرف "میل" بود اما باید دید چه شد که او که روزی ارادت بی پایانش را طی نامه ای صمیمانه به "کنت" ابراز داشته بود و در ادامه با نوشتن مقالاتی چند به تبلیغ "کنت" و افکارش در انگلستان پرداخته بود و در سال 1843 هم در کتاب معروفش "نظام منطق" (System Of Logic) با ارجاعات فراوانش به کتاب "دروس فلسفۀ اثباتی" وی، عمق تأثرش از "کنت" را روشن ساخته بود و از همه مهمتر در بحران مالی سال 1844 هم شدیداً حمایتش کرده بود، بزودی به این نتیجه رسید که دیگر باید از "کنت" دل برکند؟
در پاسخ به این سوال و در تحلیل روابط میان ایندو باید گفت که اولاً این مسئله بتدریج رخ داد و بعد هم در واقع این خود "کنت" بود که با جهتگیریهای جدیدی که در ادامه از خود نشان داد مسببات دلسردی "میل" را از خود فراهم ساخت! ... "میل" با خواندن نخستین جلد از "دروس فلسفۀ اثباتی" شیفتۀ "کنت" و افکارش شده بود و این را هم رسماً بخودش اعلام کرده بود؛ اما این بمعنای تبعیت کامل وی از "کنت" نبود؛ او در کل با جهتگیری فکری "کنت" (اثباتگرایی) همسو بود اما با برخی از مبانی فکری آن مشکل داشت؛ از جمله با نظریۀ "طبقه بندی علوم" (The Classification of The Sciences) که در آن "کنت" شش علم (ریاضی- نجوم- فیزیک- شیمی- زیست شناسی و جامعه شناسی) را جای داده بود و از روانشناسی که بسیار مورد علاقه و توجه "میل" بود حرفی به میان نیاورده بود! ...
دوستداران "فلسفۀ علم" می دانند که "میل" بعنوان یک فیلسوف تجربه گرا، روانشناسی را پایۀ علوم انسانی یا بقول خودش علوم اخلاقی می دانست و بقول "ژولین فروند" (Julien Freund) می خواست که با این مبنا، در حوزۀ علوم انسانی همان کاری را بکند که "فرانسیس بیکن" (Francis Bacon) در رابطه با علوم طبیعی انجام داده بود. بر این اساس روشن است طبقه بندی "کنت" که در آن هیچ توجهی به روانشناسی نشده بود نمی توانست "میل" قانع کننده و راضی کننده باشد. "کنت" روانشناسی را نه علمی مستقل که بخشی از زیست شناسی می دانست اما "میل" کلّا با برداشت کنت از هر دو مقوله موافق نبود.
مسئلۀ مورد اختلاف دیگر در مورد نقش زنان در جامعه بود؛ "کنت" عقیده داشت که مردان، فعال تر و باهوش تر و از نظر فکری بالاتر از زنان هستند و زنان حساس تر و احساساتی تر هستند فلذا ضرورت دارد که زنان تابع مردان باشند! ... پذیرش این مسئله هم برای "میل" آسان نبود؛ او طرفدار حقوق زنان بود و در دوران فعالیتهای سیاسی اش هم در این راه مبارزاتی انجام داده بود؛ او در کتاب "کنیزک کردن زنان" (The Subfection of Women) که محصول همین دوران است، بر خلاف نظر "کنت" اعلام می دارد که "همچنانکه حاکمیت مطلق شاهان بر مردمان و اربابان بر بردگان بر افتاده است نظام حاکمیت مردان بر زنان نیز هرچه زودتر باید برچیده شود!"
در کل، اختلاف نظر میان "میل" و "کنت" در مورد مسائل فکری بسی بیش از اینها بود، اما هیچ کدام از اینها را نباید دلیل اصلی بریدن "میل" از "کنت" قلمداد کرد؛ بهر حال "میل" بعنوان یک متفکر برجسته و با هوش به اندازۀ کافی شعور داشت که اختلاف نظرها را در عالم فکر و اندیشه امری طبیعی بشمارد و از این سبب خط بطلان بر روابط عالمانه نکشد! "میل" و نه فقط "میل"، بلکه جمع کثیری از اثباتگراها از جمله "امیل لیتره" (Emil Littre) که از پیروان پر و پا قرص "کنت" بود، زمانی از پیروی "کنت" دست کشیدند که وی با تغییر جهتی آشکار به مذهب روی آورد و ناگهان همه چیز را در سایۀ بلند مذهب قرار داد! ...
اما باز باید پرسید که چه شد ساربان بلندآوازۀ اثباتگرایان که با تمام توان گذر از دوران الاهی و متافیزیکی و پایان دوران دین و فلسفه و فرا رسیدن دوران علم را فریاد می زد- آنسان که ندایش در آنسوی دریای مانش به گوش "میل" و امثال وی هم رسیده بود، ناگهان مسیر کاروان پر طمطراق اثباتگرایی را به سوی کاروانسرای مذهب گرداند و با تأنّی و طمأنینه ای خاص افسار شترش را بر تیرک بلند این کاروانسرا بست؟ ... ما در بخش بعد به این مسئله خواهیم پرداخت، اما اینجا باید گفت هرچه بود با این عزم جزم او بود که "میل" و تعدادی دیگر از مشتاقان و همراهانش از پیروی او انصراف دادند و یکی پس از دیگری راه خود را از او جدا کردند! ... "میل" بعدها از این واقعه، تحت عنوان نقطۀ عطفی در سیر فکری "کنت" یاد کرد که در آن، "کنت خوب" پایان می یافت و "کنت بد" آغاز می شد!
پایان بخش ششم
ادامه دارد ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت
[ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
فقر شرقی Oriental Poverty
حسین شیران
در کوچه پس کوچه های شهر
مدتهاست که پارو بدست می گردم!
در متن "فقر شرقی" این شهر
پیوسته چشم بر درهای بسته و نیم بستۀ راست و چپم دارم ...
روز تمام است؛
با خودم می گویم:
کسی اگر پیدا شود که مرا به پشت بام خانه اش راه دهد،
به رایگان
حیات خانه اش را هم از برفها خواهم روبید!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی ادبیات, مسائل اجتماعی ایران
[ دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
اصطلاح شناسی در جامعه شناسی 1 Terminology in Sociology
پیشگویی خودبرآور Self Fulfilling Prophecy
حسین شیران
Prophecy در اصل به معنای پیامبری (که البته درستش پیام آوری است) و تلویحاً غیب گویی می باشد؛ «کارل پوپر Karl Popper» این واژه را در ارتباط با پیشگویی هایی که اراده و دخالت انسان در تحقّق آنها هیچ نقشی ندارد، وارد جامعه شناسی کرد؛ امّا اصطلاحِ Self Fulfilling Prophecy در واقع از «رابرت مرتون Robert K. Merton» می باشد؛ نخستین بار وی این اصطلاح را در کتاب «نظریۀ اجتماعی و ساختار اجتماعی» در اشاره به پیشگویی هایی که خود در تحقّقِ خویش نقش دارند بکار برده است.
پوپر تأکید داشت که جامعه شناسان باید میان دو نوع پیش بینی تمایز قائل شوند: الف- پیش بینی مبتنی بر "قوانین علّی" و ب- پیش بینی مبتنی بر "روندهای جاری"؛ نوع اخیر که بیشتر در علوم انسانی بخصوص حوزۀ جامعه شناسی مطرح است از قدرت و دقّت نوع اوّل برخوردار نیست و اگر کسی در اینگونه موارد دست به پیش بینی بزند برای جبران این ضعف، ناگزیر باید از شناختهای دیگری هم کمک بگیرد؛ از اینروست که پوپر از اصطلاح پیشگویی یا همان پیامبری و غیبگویی در این مورد استفاده می کند. اما پیشگویی هایی هم وجود دارند که خود، مسبّبات برآورده شدن خویش را فراهم می سازند؛ در این نوعِ خاصّ اگرچه پیشگو از روندهای جاری آگاه است اما هیچ غیبگویی در کار نیست بلکه در واقع، این اعتبار پیشگو در نزد عموم است که سبب می شود مردم با اعتماد به توصیفات او عمل کنند و جریان حوادث را به سمت برآورده شدنِ پیشگویی تغییر دهند. این همانست که مرتون تحت عنوان "Self Fulfilling Prophecy" از آن یاد می کند.
برای این اصطلاح، مطابق روالی که ما در این مجموعه واژه شناسی ها بکار خواهیم بست و آن عبارت خواهد بود از ترجمۀ واژه به واژه یا همان معادل لغوی اصطلاحات (در برابر معادل مفهومی)، معادلِ "پیشگویی خودبرآور" را در نظر گرفته ایم (Fulfilling یعنی تکمیل کردن/ تمام کردن/ برآوردن)، اما باید گفت که در جاهای دیگر معادلهای دیگری هم برای آن در نظر گرفته شده است؛ بعنوان مثال "دکتر سروش" در ترجمۀ کتاب فلسفۀ علوم اجتماعی «آلن راین Alan Ryan» معادلِ "پیشگویی منجّز خویش" را برای آن در نظر گرفته اند و "دکتر ساروخانی" در دایره المعارف علوم اجتماعی (جلد دوم) "پیشگویی تأثیربخش" را و جناب "نوربخش گلپایگانی" هم در کتاب مفاهیم اساسی در علوم اجتماعی - زبان تخصصی علوم اجتماعی، "کامیابی فراخود" را.
معادل دکتر سروش، هم مفید معناست هم بازگردان واقعی اصطلاح؛ تنها عیبش اینست که جناب ایشان، مطابق روال معمولشان، واژه ها را بیشتر به عربی باز می گرداند تا فارسی! بطور کل در مطالعۀ آثار ایشان اگر هم نیازی به لغتنامه های فرانسه و انگلیسی نباشد به نوع عربی اش حتماً هست! (مُنَجَّز یعنی روا شده). معادل دکتر ساروخانی اگرچه مفید معناست اما بازگردان واقعی واژه ها نیست (یعنی Self Fulfilling بمعنای تأثیربخش نیست)؛ معادل مورد استفادۀ نوربخش گلپایگانی هم ضمن احترام به نظرشان، به عقیدۀ حقیر نه مفید معناست و نه بازگردان واقعی واژه ها! تا نظر دیگران چه باشد!
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, اصطلاح شناسی جامعه شناسی, Self Fulfilling Prophecy
[ دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
جامعه شناس شرق می گوید - بخش پنجم
حسین شیران
تفاوت انسان فرهنگی با انسان غیر فرهنگی در اینست که
اولی مدام به قانون می اندیشد مگر آنکه خلافش ثابت شود
و دومی مدام به خلاف می اندیشد مگر آنکه قانون دست و پاگیرش شود.
🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران
[ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۰ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]