جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 بازی مافیا و مافیها - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

وقتی همه‌ی بازی‌گران بازی- چه مافیا و چه شهروند، در ظاهر امر خود را به اصطلاح "سفید" یعنی سالم و صادق و صالح و طرفدار شهر و شهروند و حریم و حقوق شهروندی جلوه می‌دهند و همواره هم به نفع صورت‌پذیری این ادراک در اذهان بقیه استدلال می‌کنند شما اگر که شهروند بازی هستید چاره‌ای جز این ندارید که از همین استدلالات و اظهارات و اقداماتی که هر کدام در برهه‌های مختلف از خود بروز می‌دهند، مافیا یا شهروند بودن‌شان را "استنباط" کنید. تنها ابزار شما برای انجام این مهم هم "تجزیه و تحلیل" یا همان "آنالیز" است.

.

آنالیز به معنی شکستن یک کل (یک ماده یا یک موضوع پیچیده) به اجزای سازنده‌اش برای درک و فهم بهتر آنست؛ تحلیل هم به معنی "حل کردن و از هم گشادن" است و ایندو معادل خوبی برای هم‌اند. بهترین تحلیل‌گر برای ماده "معده" است چه هرچه می‌خوریم را به بهترین شکل به اجزا و عناصر سازنده‌اش تجزیه کرده و هضم و جذب آن را آسان می‌سازد. بهترین تحلیل‌گر موضوعات هم ذهن آدمی است اگرکه در مقام تحلیل همچو معده عمل کند و با شکست و گسست به درک و فهم بهتری- که خود نوعی هضم و جذب است، برسد.

.

شکست و گسست یک موضوع به اجزای سازنده‌اش بمنظور 1. شناسایی آن اجزا 2. کشف کم‌وکیف ارتباط آن‌ها با یکدیگر و 3. کشف کم‌وکیف ارتباط آن‌ها با کل صورت می‌پذیرد. در جریان بازی مافیا ذهن شما مدام با آنالیز اکت‌ها و فکت‌های هر بازی‌گر سعی می‌کند آن‌ها را هم فی‌نفسه و هم در ارتباط با هم و هم در ارتباط با موضوع کلی یعنی شهروند یا مافیا بودن هر کس ارزیابی کند و در نهایت در باب این‌که آیا این‌ها همه با هم با آن چیزی که هر کدام ادعا می‌کنند سازگاری دارد یا نه، تصمیم‌گیری کند. این همان "تفکر انتقادی" است.

.

تفکر انتقادی راه و راهبرد ذهن برای کشف وقایع و حقایق پشت پرده است. جایی که شما با مشاهده‌ی مستقیم و استخدام تمام حواس قادر به تشخیص و تمییز خیر از شر، حق از ناحق و اصل از بدل، و مثالا این‌جا، شهروند از مافیا نیستید چاره‌ای جز پناه بردن به ذهن و فکر تحلیلی و انتقادی ندارید. اما ذهن چون معده نیست که ناخودآگاه و بخودی‌خود به تجزیه و تحلیل هر آنچه دریافت می‌کند بپردازد، لاجرم اینجا "تمرین و تربیتی" لازم است و از این جهت تفکر انتقادی یک مهارت بلکه یک هنر محسوب می‌شود.

.

(باقی در بخش بعد)

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, بازی مافیا پدرخوانده, حسین شیران

[ یکشنبه ۷ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 نقد و نظری بر کتاب "هندسه‌ی عدالت"

اثر علامه هاشمی خراسانی

✍️ حسین شیران

بخش سوم

.
در فصل دوم، استاد در شرح ریشه و علت‌العلل مسائل و مشکلات جوامع بشری بحث را از "نیازهای حقیقی بشر که تحت تأثیر «طبیعت»، «وراثت»، «خود» و «جامعه» شکل گرفته‌اند" شروع می‌کند و آن‌ها را "استعدادهای مردم" می‌نامد که باید به فعلیت برسند؛ اگر یک چنین اتفاقی بیفتد آن را «عدالت» و در غیر این‌صورت "محرومیت" در حق انسان تلقی می‌کند. انسان "حق شدن" دارد به این معنی که نیازهایش باید برآورده و استعدادهایش شکوفا شوند، در حالی‌که تاریخ همه از فقدان عدالت و طغیان محرومیت در حق مردمان حکایت دارد.

.

استاد به‌درستی وضعیت امروز بشر را بی‌ارتباط با وضعیت دیروز ندانسته و دود امروز را ناشی از آتش دیروز می‌داند و "عدالت را گمشده‌ی دیرین بشریت و هدف از بعثت انبیاء" می‌خواند و منظور خود از عدالت را هم "عدالت مطلق" بیان می‌کند و نه "عدالت نسبی که وجودی اعتباری- و نه حقیقی، دارد و نام دیگرش ظلم است". عدالت مطلق یعنی همه‌ی نیازهای انسان‌ها در همه‌ی جوامع بشری برآورده شود وگرنه جزئا انسان از جای خالی یک نیاز برآورده نشده و کلا جوامع بشری از جای خالی یک جامعه که نیازهایش برآورده نشده "سقوط" می‌کند.

.

به این ترتیب استاد بحث را از سطح یک فرد یا یک جامعه به سطح جهان بالا برده و بصورت جهان‌شمول از "عدالت مطلق جهانی" برای "نظام واحد جهانی" سخن می‌گوید. عدالت به معنی و مفهوم "قرار دادن هر چیز جای خود" را می‌پذیرد و بر اساس آن، هر فرد را نظر به مجموع نیازمندی‌ها و استعدادهایش واجد جایی مختص و مشخص در نظام جهانی می‌داند که اگر نتواند آن را پر کند "خلأ اجتماعی"‌ای مخل عدالت جهانی ایجاد می‌کند. از این نظر او در هر حال و در هر زمان همه را دنبال یک نیاز مشترک می‌بیند: "عدالت مطلق".

.

"انسان نگون‌بخت در جست‌وجوی عدالت مطلق به هر سویی روی آورده و به هر حکومتی سرسپرده است". ... "از بطن نیاز به عدالت است که نیاز به حکومت متولد می‌شود" تا امکان "اشراف و سلطه" به تأمین نیازها فراهم گردد ... اما وجود حکومت‌های متعدد در جهان نه فقط منجر به عدالت مطلق نشده بلکه "علت یا معلول محرومیت" گشته است. "جهان نمی‌تواند دو حاکم داشته باشد" - چه برسد به این همه حاکم؛ به این قرار است که استاد از پل ضرورت عدالت مطلق جهانی و نظام واحد جهانی عبور کرده به ضرورت "حکومت واحد جهانی" می‌رسد.

.

بحث به حکومت واحد جهانی که می‌رسد استاد با تعریف و تعیین چهار ویژگی، نمونه‌ی آرمانی و یا بقول وبر تیپ ایدئالی برایش می‌سازد: 1. باید هر چیز و هر کس را در نظام هستی بشناسد 2. جای آن را بداند 3. توان جابجا کردن‌اش را داشته باشد و 4. از اشتباه در آن‌ها مصون باشد؛ و بعد بلافاصله می‌افزاید که "این ویژگی‌های چهارگانه همان اشراف و سلطه‌ی حقیقی بر نظام هستی است که اولا و بالذات جز برای خالق آن ممکن نیست." این یعنی حق حاکمیت تنها از آن خالق هستی است و منحصرا با حاکمیت اوست که عدالت مطلق جهانی می‌تواند محقق گردد.

.

اما حکومت خالق هستی بر هستی و مشخصا بر جوامع بشری چگونه جاری و ساری می‌شود؟ به چه اسباب و اساسی؟ چرا تا به حال جاری نشده؟ بعد از این چگونه جاری خواهد شد؟ ... در گذر از این مقدمات- که گفتیم فعلا به تسامح با آن همراهی می‌کنیم تا بعد، بحث استاد بسی "وجهه‌ی شرقی و شیعی" خود را رو می‌کند و به تدریج مقصود و منظور استاد (علامه) از این همه مقدمه‌چینی مشخص می‌گردد.

(باقی در بخش بعد).

کتاب هندسه عدالت اثر علامه هاشمی خراسانی را از اینجا دریافت کنید.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: هندسه عدالت, علامه هاشمی خراسانی, بازگشت اسلام, جامعه شناسی شرقی

[ پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

در این نوشتار ترجیح می‌دهم بجای پرداختن به پرسش پر حرف و حدیث "جنگ چیست؟" و "از چیست؟" بدوا پرسش کم حاشیه‌ی "جنگ از کیست؟" و یا "دست کیست؟" را در پیش بگیرم، چه تصور می‌کنم از این مسیر بهتر و زودتر می‌توان به مقصد مورد نظر رسید. کم حاشیه یعنی پرسش بقدری روشن است که چندان جایی برای شاخه‌شاخه شدن و شرحه‌شرحه گشتن باقی نمی‌گذارد و با قدری تأمل حتی یک بی‌سواد و کم‌سواد هم از پس پاسخ به آن برمی‌آید؛ جنگ‌ها را چه کسانی برمی‌افروزند؟ پاسخ: حاکمان! حاکمان بر جهان و جوامع بشری.

.

باری، جهان از دیرباز در هر دو بعد مادی و معنوی بس پاره‌پاره گشته و بارها دست حاکمان از هر نوع‌اش چرخیده، و تاریخا و تحققا این آنها بوده و هستند که هر بار به یک بهانه‌ای از جامعه و جمعیت خود مایه گذاشته و جنگ‌ها افروخته و در سطوح مختلف مرتکب جرم‌ها و جنایات فراوان علیه بشریت و مدنیت گشته‌اند و هنوز هم می‌گردند. برای آنها تنها چیزی که مهم نبوده و نیست جان و جهان هزاران‌هزار بشری‌ست که در بحبوحه‌ی جنگ‌ها از بین رفته و می‌روند. آنها اصلا کاری به اینکه مردم در جنگ و از جنگ چه می‌کشند ندارند؛ خود در امن‌ترین نقاط ممکن می‌ایستند و بی‌پروا و بی‌ملاحظه‌ی پیامدهایش برای مردمان، پی‌درپی هم فرمان جنگ می‌دهند!

.

در این میان «صلح» جز یک امر موقت و در واقع وقفه‌ای مابین دو جنگ و فرصتی برای آماده شدن برای جنگی دگر- چه بسا سخت‌تر و سنگین‌تر از قبل، نبوده و نیست. رشد و توسعه و تقویت مستمر قوای نظامی و تجهیزات جنگی و تهدیدها و تمرین‌ها و مانورهای نظامی و نمایش فناوری‌های دفاعی و هجومی نوین، همه و همه آن- هم در زمان صلح- حکایت از این دارند که آنچه برای حاکمان اصل است جنگ است و صلح فرعی به ذیل آن است! حاکمان ثابت کرده‌اند همواره به جنگ می‌اندیشند مگر اینکه خلاف‌اش ثابت شود، برای همین شده از نان شب مردمان خود می‌زنند و هرچه بیشتر و بهتر مقدمات آن را فراهم می‌سازند!

.

اما چرا چنین است؟! چرا حاکمان وقتی خود بهتر از هر کس دیگری از هزینه‌های جانی و مالی و ملی و مملکتی یک جنگ آگاه‌اند تن به توفان این همه جنگ و این همه هزینه می‌دهند؟! چرا عملا از رفاه و آسایش ملت و رونق و آبادانی مملکت خویش می‌زنند و پای جنگ هزینه می‌کنند؟! چرا حاضرند خیل انتقادات و اعتراضات و اعتصابات و ناآرامی‌های داخلی را به جان بخرند ولی یک گام از عزم جزم جنگ پس ننشینند؟! چرا؟! مگر این جنگ چیست و چه تحفاتی برایشان دارد که مدام در کار و بارش هستند؟! به باور من پاسخ به این سؤالات هم هیچ دشوار نیست اگرکه در مقام پاسخ‌گویی در موضع و موقعیت درست قرار بگیریم. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

پیرامون جنگ سخن گفتن سخت است؛ در عین حال بسی بیهوده هم است، چه اگر قرار بر جنگ‌افروزی باشد- که هست، فارغ از هر حرف و حدیثی این اتفاق خواهد افتاد، کما اینکه افتاده و اکنون با وجود این همه تعقل و تفکر و توسعه و تحول و تمدن که عاید بشریت گشته و نیز با وجود این همه مخالفت‌های مردمی و جنبش‌های ضدجنگ، همچنان می‌بینیم این پدیده‌ی شوم پای ثابت حیات و ممات بشری‌ست و در همین لحظه که من این سطور را می‌نویسم متأسفانه جنگی تمام‌عیار در فلسطین برپاست!

.

کنت- بنیان‌گذار جامعه‌شناسی، می‌گفت جنگ و جنگاوری مال دوران ربانی (تخیلی، تئولوژیک) بشریت است، در دوران جدید با علمی و صنعتی‌شدن جوامع بشری روحیه‌ی جنگاوری در بشر منکوب و جنگ برای همیشه منسوخ خواهد شد. وقوع جنگ‌های جهانی اول و دوم از قضا توسط جوامع علمی و صنعتی جهان خیلی زود نهایت ساده‌انگاری او را آشکار ساخت. علم و صنعت نه فقط مانع جنگ نشد بلکه برعکس خود به قوت در خدمت جنگ و جنگاوری قرار گرفت تا نشان دهد مشکل جای دیگر و بسی جدی‌تر از این حرف‌هاست.

.

اما این مشکل چیست و آن جای دیگر کجاست؟ چرا از آغاز تا کنون هیچ فصلی از تاریخ زیست اجتماعی بشر بی جنگ ورق نخورده است؟ چه چیز در همه‌ی این دوران باعث این همه جنگ شده و باز می‌شود؟ در دنیای دائما در حال دگرگونی، آن چیست که خود هیچ دگرگون نمی‌شود اما قهرا همه چیز را دگرگون می‌سازد؟ چرا در این همه مدت هیچ کاری از دست هیچ کس برنیامده و باز نمی‌آید؟ مهم‌تر از این چه مسأله‌ای؟ وقتی سایه‌ی شوم جنگ همچنان بر سر جهان و جوامع بشری‌ سنگینی می‌کند این همه صحبت از توسعه و تحول و فرهنگ و تمدن چه معنی دارد؟ چرا هیچ گاه هیچ کدام جلوگیر این همه جنگ‌افروزی نگشته است؟ ...

.

باری، بشر از زمانی که از ترس طبیعت و موجودات طبیعی به غارها پناه می‌برد تا به اکنون که بسی بر طبیعت مسلط گشته و اینک به یاری علم و صنعت در کهکشان‌ها پرسه می‌زند راه درازی پیش آمده و به شدت و حدت دنیا را بس دگرگون ساخته است اما در حقیقت تا زمانی که مبنا و منشأ پایدار جنگ‌افروزی را نشناخته و بر آن مسلط نگشته است جای هیچ افتخاری برایش وجود ندارد. وقتی جنگ می‌تواند در یک آن همه چیز و هر اندوخته‌ در طی دوران را براحتی از بین برد پس هنوز هیچ دستاوردی وجود ندارد!

.

مهم‌ترین دستاورد می‌تواند کور کردن سرچشمه‌ جنگ باشد. اما اگر این تا کنون محقق نشده زین‌پس آیا شدنی‌ست؟ اگر نه، پس باید سوخت و ساخت و اگر آری، چگونه؟ با کدام اسباب و اساس؟ به باور من، حالیا مهم‌تر از این پرسشی برای بشریت وجود ندارد و تا این پرسش مطرح است صحبت از هر چیز دیگری در هر کجا اگر نه بیهوده دست‌کم در سایه و در پس پرده است. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 آشنایی با ایسم‌ها
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران

بخش بیست و سوم

ضد فاشیسم Anti-fascism

.

جنبشی که با ظهور فاشیسم در اروپای غربی در دهه‌های 1920 و 1930 مخالفت داشت. یک نمونه از آن، نیروهای ضد فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا طی سال‌های 1936 تا 1939 بودند؛ نمونۀ دیگر مقاومت فرانسه در برابر اشغال آلمان نازی در جنگ جهانی دوم بود. در بریتانیا یک رویداد قابل توجه «نبرد کابل استریت» طبقۀ کارگر ناحیۀ ایست اِند لندن [در شرق لندن] در روز یکشنبه 4 اکتبر سال 1936 بود، زمانی که حدود سیصدهزار تظاهرکننده ضد فاشیست با حدود ده هزار پلیس درگیر شدند که از سوی اتحادیه فاشیست‌های بریتانیا به رهبری اسوالد موزلی برای نظارت بر راهپیمایی به صحنه گسیل شده بودند (موزلی در نهایت مجبور شد صحنۀ راهپیمایی را ترک کند). قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ضد فاشیسم اغلب با کمونیسم مرتبط بود اما امروزه طیف گسترده‌ای از حمایت‌های سیاسی از آنارشیست‌ها گرفته تا سرمایه‌داران لیبرال را با خود دارد.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی

[ یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 میم‌میم‌ها - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

میم‌میم‌ها کیستند؟ صاف و ساده اگر بخواهم بگویم میم‌میم‌ها "مقامات، معاونان و مدیران میانی مملکت" هستند- حالا نه همه، مشخصا "مقامات، معاونان و مدیران میانی مافیایی مملکت" (تأکید بر "میانی مافیایی" بودن است). از آنجا که تکرار این همه قدری دشوار است ما اینجا از آنها با عنوان "میم‌میم‌ها" یاد می‌کنیم تا هم آن را بسی کوتاه‌تر کرده باشیم و هم با عنوانی غیرمصطلح و غیرعادی سخن از کسانی ساز کنیم که اساسا غیرعادی بودن و نمودن برایشان "سم" است- شاید به این قرار بتوانیم اندک توجهی به جانب غیرجالب‌توجه‌شان جلب کنیم.

.

وقتی پای عناوینی همچون "مقام و معاون و مدیر" به میان می‌آید فکر و ذهن هر اهل فن و صاحب‌نظری به سمت و سوی "نظام بوروکراسی" می‌رود؛ باری، اینجا بحث ما هرچه که هست مربوط به بوروکراسی است. بوروکراسی یا همان دیوان‌سالاری همان‌طورکه از اسم‌اش پیداست شکلی از حکومت است- حکومت قاعده و قانون و مقررات بر جامعه که از طریق ادارات و سازمان‌ها و در راستای نظم‌ و نظام‌بخشی به امور مملکت صورت می‌پذیرد، منتهی اغلب با جابجایی آشکاری که در هدف صورت می‌پذیرد خروجی‌اش می‌شود سلطه و سیطره و سروری و سالاری و در یک کلام "حکومت مقامات اداری" بر جامعه.

.

در حقیقت بوروکراسی هست تا به صورت سازمان‌یافته و قانون‌مند "خدمت‌گزارانه" بر امر خطیر برآوردن نیازهای زندگی اجتماعی مردم در ابعاد متعدد مسلط گردد اما به واقع اغلب و گاه با چرخشی 180 درجه‌ای خود به وجهی خطرناک بر خود مردمان نیازمند مسلط می‌گردد. در این سلطه‌ورزی بیش از همه معاونین و مدیران میانی|میم‌میم‌ها نقش دارند و در واقع این آنان هستند که حاکمان واقعی نظام بوروکراسی هستند؛ اگرکه مملکت دست بوروکراسی است، بوروکراسی هم دست این‌هاست و این یعنی میم‌میم‌ها نه فقط بر بوروکراسی بلکه بواسطه‌ی آن بر یک ملت و مملکت تسلط دارند.

.

در این میان اگرچه در قاعده خیل کارکنان و مدیران رده‌پایین هم بنوبه‌ی خود دخیل‌اند و در واقع بازوی عملیاتی این سلطه‌اند با این‌حال آن‌ها خود در "قفسی آهنین" تحت سلطه‌ی مقامات مافوق قرار دارند و تحت کنترل و هدایت آنها عمل می‌کنند و رفتار سازمانی‌شان با مردم خود تابعی از رفتار سازمان و در واقع بالادستی‌ها با آنهاست. در رأس هرم هم معدود مقامات و مدیران عالی‌رتبه همچون "وزرا و رؤسا" هستند که زیر ذره‌بین رسانه‌ها با باد سیاست می‌آیند و با باد سیاست هم می‌روند بی‌آنکه بتوانند تغییر چندانی بر زیرمجموعه‌ی خود که سفت و سخت دست میم‌میم‌هاست بگذارند.

.

(ادامه در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران

[ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 میم‌میم‌ها - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

میم‌میم‌ها را ما نه می‌بینیم نه می‌شنویم و نه می‌شناسیم و نه حتی چیزی درباره‌شان می‌خوانیم؛ رسانه‌ها هم همین‌طور، و اساسا عدم شناخت ما از آن‌ها بدوا ناشی از ناشناخته‌بودن و ناشناخته‌ماندن‌شان برای "ارباب رسانه" است. با این‌حال این به معنی نیست و نابود و یا نادر و نامرئی بودن‌شان نیست بلکه برعکس، آن‌ها به قوت همه جا و همه گاه هستند، جلوی چشم همه رفت‌وآمد دارند، ظاهرشان هم همچو باقی مردم است و کلا هم همه "عادی و آرام" زندگی و کار و بار خویش را پیش می‌برند. این‌که رسانه‌ها آن‌ها را نمی‌بینند هم خود از این جهت است.

.

رسانه‌ها عاشق چیزهای غیرعادی‌اند و عموما هیچ رسانه‌ای هیچ چیز عادی را سوژه‌ی خود نمی‌کند و اساسا برای چه کند و انرژی و انگیزه و اندوخته‌ی خود را صرف یک چیز عادی سازد وقتی هیچ چیز خاصی از آن درنمی‌آید و هیچ توجهی به خود جلب نمی‌کند. "جلب توجه" و "جذب مخاطب" اصل و اساس کار رسانه است و بی این‌دو رسانه هیچ است، برای همین در هر کجا دنبال چیزهای غیرعادی‌اند تا مشخصا با آن‌ها "خبرسازی و مسأله‌سازی" و جلب توجه کنند. به وجه غالب این "سکس، سیاست و سلبریتی" است که مشترکا در کانون علایق و سلایق مخاطبان و رسانه‌ها قرار دارند برای همین رسانه‌هایی که در کار این "سه سین"اند بیش‌ترین مخاطبان را دارند.

.

اما میم‌میم‌ها هیچ غیرعادی نیستند- به واقع هیچ غیرعادی عمل نمی‌کنند تا هیچ به چشم نیایند و هیچ جلب توجه نکنند و هیچ به تور رسانه‌ها نیفتند. با این همه هیچ، میم‌میم‌ها هرگز هیچ و هیچ‌کاره نیستند اتفاقا برعکس همه‌کاره‌اند، در هر کاری که بگویی داخل و یا دخیل هستند- حتی سه سین، با این‌حال هیچ رو نمی‌کنند و هرچه هستند و هرچه می‌کنند را سفت و سخت پشت پرده مخفی نگه‌می‌دارند؛ در رو "عادی عادی‌"اند و این برایشان یک اصل اساسی است، یک قاعده، قانون، قدرت، مهارت و حتی هنر؛ و همین خود مهم‌ترین رمز و راز موفقیت آن‌هاست.

.

حال ببینیم مسأله و مشکل ما با میم‌میم‌ها چیست و کجاست؟ مشکل اینجاست که فعالیت آن‌ها به هر شکل عملا به ضرر و زیان ملت و مملکت می‌انجامد و از این جهت آن‌ها "شرّ اعظم‌"اند که هرچه بیش‌تر فعالیت کنند بیش‌تر به ملت و مملکت زیان می‌زنند و هرچه بیش‌تر موفق باشند بسی بیش‌تر ملت و مملکت را قرین شکست‌ها می‌سازند و در یک کلام خوشحالی و خوشبختی آن‌ها یعنی بدحالی و بدبختی یک ملت و مملکت! اما میم‌میم‌ها کیستند؟ کجایند؟ چگونه عمل می‌کنند که تا این حد بر سرنوشت یک ملت و مملکت تأثیر می‌گذارند؟! ...

.

(ادامه در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی رسانه, جامعه شناسی سازمانها, بوروکراسی, مسائل اجتماعی ایران

[ شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و یکم
✍️ حسین شیران

.

در برهه‌ای کوتاه از تاریخ معاصر ایران، از 16 تا 22 بهمن 57، هم‌زمان دو حکومت، دو دولت و دو جمهوری پهلوزنان به‌هم بر سر کار بودند؛ حکومت‌ها یکی حکومت شاهنشاهی بود که شاه‌اش از مملکت گریخته اما پرونده‌اش هم‌چنان باز بود و دیگری حکومت اسلامی که به رهبری آیت‌الله خمینی در شرف تأسیس بود؛ و دولت‌ها یکی دولت بختیار بود که حکم‌اش را ماه پیش از شاه گرفته بود و دیگری دولت بازرگان که همان 16 بهمن حکم‌اش را از آیت‌الله گرفت؛ و جمهوری‌ها یکی جمهوری اسلامی بود که بازرگان موظف به ایجادش بود و دیگری جمهوری سوسیال دموکراسی که بختیار بی شاه و شیخ خود درصدد تحکیم‌اش بود.

.

اما مصداق قول صادق سعدی که "دو پادشاه به یک اقلیم نگنجند" این وضعیت بیش از یک هفته دوام نیاورد و لاجرم یکی که دولت بختیار باشد از دور خارج شد و با خود حکومت شاهنشاهی و جمهوری سوسیال دموکراسی را هم از دور خارج کرد و به این ترتیب حکومت اسلامی، که بختیار پیشنهاد می‌کرد واتیکان‌وار تنها در قم برقرار شود و دست از سر کل ایران بردارد از قضا بی‌رقیب گشت و دست بر سر کل ایران گذاشت و بازرگان هم موقتا از جانب حاکم شرع‌اش واجب‌الاتباع گشت تا هرچه سریع‌تر ساختارهای لازم برای برقراری جمهوری اسلامی را سازمان بخشد.

.

از بد روزگار دولت بازرگان هم دولت مستعجل گشت و هنوز یک سال نشده از دور خارج شد؛ 14 آبان 58 بعد از اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری اعضایش توسط دانشجویان پیرو خط امام، بازرگان عطای نخست‌وزیری را به لقایش بخشید و با تسلیم استعفانامه‌ای که علنا از "دخالت‌ها، مزاحمت‌ها، مخالفت‌ها و اختلاف‌نظرها و غیرممکن گشتن انجام وظایف محوله" و در کل، "حکومت‌ها در داخل حکومت" گله داشت کنار کشید. او در ساختار قدرت، بعد از امام و شورای انقلاب در رده‌ی سوم بود و بزودی با هر دو بویژه شورای انقلاب که در واقع همه‌ی کاره‌ی انقلاب بود به اختلافاتی رسید.

.

از بزرگترین حامیان بازرگان یکی مطهری بود که از سوی امام ریاست شورای انقلاب را به عهده داشت و همو خود بازرگان را برای نخست‌وزیری پیشنهاد کرد و دیگری طالقانی بود که در کنار هم سال‌ها سوابق مبارزاتی داشتند. این دو در همان ماه‌های آغازین به اشکال مختلف از دور خارج شدند؛ مطهری در 11 اردیبهشت 58 ترور شد و طالقانی هم 19 شهریور 58 به مرگی مشکوک درگذشت. آبان 58 هم که بازرگان کنار رفت. محسن رضایی در مورد انتخاب بازرگان گفته است: "بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند. اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمی‌گذاشت شاید انقلاب به ثمر نمی‌رسید".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]