جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 متکلمین سیاست
✍️ حسین شیران

.

متکلم در لغت به معنای گوینده‌ی کلام‌ است. اما در حوزه‌ی اندیشه به عالم علم کلام هم متکلم می‌گویند. علم کلام علمی کاملا عقیدتی متمرکز بر اثبات عقلانی پندارها و گفتارها و کردارهای دینی و مذهبی- به وجه خاص و نه عام، و اسقاط شبهات و ابطال معارضات وارد بر آن است. به این ترتیب حوزه‌ی‌ فعالیت و حساسیت و مسئولیت متکلم معطوف و محدود به کلیت یک دین یا مذهب معین بمثابه‌ی تنها حقیقت حاضره و حاکمه است و خارج از این دایره مسئولیتی متوجه او نیست.

.

تفاوت میان متکلم و فیلسوف (حکیم) هم همین‌جاست. هر دو به وجود حقیقت در عالم قائل‌اند و دست‌یابی به آن را فضیلت می‌دانند و هر دو هم ارائه‌ی ادله‌ی عقلی برای آن را ضروری می‌شمارند منتهی متکلم، به گمان خود، حقیقت را یافته و از دریای حقیقت‌جویی کنار کشیده، اما فیلسوف همچنان دنبال حقیقت است و هیچ حقیقتی در نزد هیچ فرد و فرقه‌ای را بسنده نمی‌داند و همه را قابل نقد و نظر می‌داند و این خود خط قرمز متکلم است اگر که کسی بخواهد به ملک حقیقت محروسه‌اش نگاه چپی داشته باشد. در کل کار فیلسوف تردیدافکندن و کار متکلم تحکیم بخشیدن است.

.

برای یک متکلم تنها حقیقت قابل اعتناء و قابل احترام همانی‌ست که خود دربردارد، باقی همه باطل و بیهوده و بیراهه است و باید از آن‌ها دوری کرد؛ برای همین متکلم در عین حال که عقلا و عملا از حقانیت دین و مذهب مورد نظر خویش دفاع می‌کند به ناحق نمودن هرچه غیر آن هم می‌کوشد. متکلم "متعقل مقید و موقوفه" است یعنی تعقل‌اش صرفا وقف توصیف و تبیین و توجیه تمامیت یک حقیقت معین در برابر خیل اباطیل مطروحه است؛ این درحالیست که فیلسوف به هیچ حقیقت از پیش‌تعیین‌شده‌ای تعلق و تقید ندارد و "متعقل آزاد" قلمداد می‌شود.

.

اما فقط این دین و مذهب نیست که متکلم و متعقل موقوفه دارد، سیاست هم بنوبه‌ی خود متکلمین خاص خود را دارد- بویژه سیاست‌های برآمده از ادیان و مذاهب محتشم، و از قضا بزرگترین و برجسته‌ترین متکلمین روزگار امروز در این حوزه فعال‌اند و به قوت از پندارها و گفتارها و کردارهای سیاست معینی دفاع می‌کنند. برای متکلمین سیاست هم تنها حقیقت قابل دفاع همان حقیقت و یا بهتر بگویم سیاست جاری و ساری‌ست که معتقد و متعهد و مقید به آن‌اند و غیر آن هر سیاست دیگری در نزدشان مغرض و منحرف و محکوم است.

.

اساسا برای سیاست- بویژه در عصر رسانه‌محور مدرن، هیچ چیز به اندازه‌ی توضیح و توجیه پندارها و گفتارها و کردارهایی که در مقاطع و موقعیت‌های مختلف از خود بروز می‌دهد واجد ارزش و اهمیت نیست برای همین همه‌ی سیاست‌ها در هر کجا در کنار همه‌ی اسباب و اساس لازم برای جاری و ساری گشتن‌شان، ضرورتا تیم مخصوصی از "متکلمین متقاعدکننده" هم در اختیار دارند که کارشان مشخصا استدلال و استنباط حقانیت تمامی کرده‌ها و ناکرده‌هایشان بویژه برای مردم تحت حاکمیت‌شان است. هر سیاستی در این زمینه کاستی داشته باشد قطعا برای ادامه‌ی راه سستی خواهد داشت.

.

با یک مثال ملموس برای مخاطب به این بحث خاتمه می‌دهم. خوانندگان محترم حتما ماجرای استمساک آقای رئیسی به خواننده‌ی پرحاشیه‌ی رپ امیرحسین مقصودی معروف به #تتلو را به یاد دارند. این ماجرا حاوی پندارها و گفتارها و کردارهای مشخصی از سوی هسته‌ی سیاست حاکم بر کشور برای پیروز نمودن نامزد مورد نظر با آرای بالا در انتخابات ریاست جمهوری 96 بود. اکنون دیگر کسی جرأت نمی‌کند از این حرکت و از این فرد دفاع کند اما متکلمین سیاست در آن زمان برای توجیه حرکت و بعد از آن هم برای تطهیر آن حرکت چه کارها که نکردند!

.

نخست از تطهیر خود فرد شروع کردند و گفتند که او رسما از خبط و خطاهای گذشته‌اش اعلام پشیمانی و ندامت و در یک کلام توبه کرده است. کیهان- پایگاه اصلی متکلمین سیاست، نوشت: جریان حزب‌اللهی منطق روشنی دارد، میزان حال فعلی افراد است. او بر دفاع از وطن در مقابل دشمنی‌های رژیم‌های مرتجع و آمریکا تأکید دارد و نسبت به شهدا و مدافعان حرم ابراز تواضع و احترام کرده است. فلذا نمی‌توان اظهار توبه‌ی تتلو را نپذیرفت. هرچند بعدها تتلو اعتراف کرد که توبه‌ای در کار نبوده و صرفا برای رهایی از زندان ده ساله‌ای که برایش بریده بودند مجبور به هم‌دلی و هم‌سویی بوده است.

.

خبرگزاری فارس او را به مراسم فارس پلاس‌اش دعوت کرد و در ردیف اول با کسانی همچون حمید رسایی، عزت‌الله ضرغامی، سید نظام‌الدین موسوی، مجتبی ذوالنور، سیدحسین نقوی حسینی و ... نشاند و حتی من باب تقدیر به روی صحنه هم آورد. علی‌اکبر رائفی‌پور در مقابل خیل اعتراضات و انتقادات از تطهیر و تصرف تتلو دست به قلم برد و نوشت: "امیرحسین عزیز؛ به خاطر این روزها به حالت غبطه می‌خورم، نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شده‌ای ! بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشته‌ای"!

.

و در رأس همگان حجت‌الاسلام پناهیان سلطان‌المتکلمین سیاست حاکم بلافاصله دست در انبان تاریخ اسلام کرد و روایتی درخور حال برای تطهیر و حتی تقدیس حرکت استخراج کرد و حقانیت این حرکت سیاست را از آن اثبات و استنباط کرد! چطور امام حسین با آن همه عصمت و عظمت رسما از امثال زهیر و عبیدالله بن حر جعفی درخواست کمک کرد چرا سید محرومان حجت‌الاسلام رئیسی برای بالا بردن آرای‌اش در برابر رقبا و طبیعی جلوه دادن پیروزی‌اش در انتخابات به خواننده‌ی پرطرفدار و توبه‌کرده‌ای همچو تتلو توسل نجوید؟ ...

.

باری عزیزان، متکلمین سیاست یعنی یک چنین افرادی که هنر استدلالی‌شان همه صرف توجیه هر آن کرده یا ناکرده‌ی حوزه‌ی استحفاظی‌شان یعنی سیاست دینی حاکمه است.

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی انتخابات, جامعه شناسی شرقی

[ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنبش‌های مردمی - بخش هشتم
✍️ حسین شیران

.

اما تنها این «شاغلان دولتی» نیستند که علی‌رغم برخورداری از آگاهی، به‌دلیل «ترس از دست دادن منافع»، عملا فاقد تحرک لازم جهت تحولات لازم‌اند، «شاغلان آزاد» و غیردولتی هم این‌گونه‌اند و همه خوب می‌دانند جایی که افسار و اختیار همه چیز دست دولت و حکومت است و مردم پناه و پناه‌گاه مطمئنی در برابرش ندارند اگر خلاف منافع و منویات‌شان گام بردارند، حسب میزان مخالفت، باید از همه یا بخشی از منافع‌ خویش دست شویند، از این جهت حتی اگر طالب تغییر و تحول هم باشند- که اغلب هستند، مصلحت‌اندیشانه ترجیح می‌دهند این اتفاق توسط دیگران و با پرداخت هزینه از سوی آن‌ها صورت گیرد.

.

از طرفی مخالفان تغییر و تحول هم صرفا «هسته‌ی حاکمان» و «حلقه‌ی حامیان» نیستند؛ همواره و در هر حال هستند کسان بسیاری که در هر شرایطی جز سود به چیز دیگری نمی‌اندیشند و در این راستا شیخ و شاه برای‌شان فرقی نمی‌کند، رگ خواب هر دو را می‌شناسند و خوب می‌دانند که از کدام مسیر پیش بروند به مشکل برنمی‌خورند. اوضاع نابسامان برای‌شان معنی ندارد؛ در هر آشفته‌بازار سیاسی و اقتصادی بار و بندیل خود را خوب می‌بندند و با مناسبات و ملاحظات فراوان بی‌هیچ آسیب و آفتی خوب هم به مقصد می‌رسانند؛

.

تورم حاکم اگر برای همه توفان باشد برای این‌ها تحفه است؛ شناگران قابل هر دریای توفان‌زده‌ای‌اند و برخلاف خیلی‌ها که با خیزش هر موجی بسی بیش‌تر و بیش‌تر در اعماق فرومی‌روند این‌ها برعکس با هر موجی خود را بالاتر و بالاتر می‌کشند و این فراروی بر روی شانه‌های فروروندگان و به بهای سقوط آن‌ها صورت می‌پذیرد؛ سود و زیان آمیخته و آویخته بهم است و هر موقعیتی سود و زیان خاص خود را دارد، این‌ها چون پابند هیچ ارزشی جز سود نیستند فرصت‌طلبانه از هر موقعیت سودش را سوا می‌کنند و زیان‌اش را برای دیگران وامی‌گذارند! این‌ها همان «دلالان» دنیای متلون و متلاطم موجودند و دائما از نابسامانی اوضاع حاکم ارتزاق می‌کنند.

.

از این نظر این‌ها هم خواه‌ناخواه در جناح مراقبان و موافقان نظام حاکم قرار می‌گیرند و نه فقط مشکل و تضاد و تقابل خاصی با آن‌ها ندارند بلکه برعکس از باب بنای وضع موجود- که متضمن منافع سرشارشان است ناگفته بسی پاسدارشان هم هستند؛ آشکار و نهان با خیلی از آن‌ها خوش‌وبش‌ها و بروبیاهای خاصی دارند و اغلب سفتی زیرپا و صافی راه‌شان از این مناسبات و مراودات است؛ با این‌حال تعلق خاطری به این‌ها ندارند و بخاطرشان در مقابل توده‌ی مردمان مخالف هم نمی‌ایستند. راحت میان این دو جا گرفته و از تضادها و تقابل‌های موجود بهره‌ها می‌برند. در این میان اساسا آن‌چه برای‌شان محلی از اعراب ندارد آگاهی است.

.

(باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنبش مردمی, جنبش اجتماعی, جامعه شناسی شرقی

[ دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی جنگ - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

حالیا بحث ما بر سر سه پدیده‌ی اجتماعی بشدت بهم‌بسته‌ و وابسته‌ی "حکومت، سلطه و جنگ" است که در قالب "شوم‌ترین سه‌ضلعی عالم انسانی" بی‌وقفه در تمامی طول تاریخ همدیگر را بازیابی و بازتولید کرده و می‌کنند و هیچ نمی‌گذارند هیچ جایی و هیچ گاهی و هیچ برگی از تاریخ خالی از خطر بگذرد. هرچه درهم و برهم‌‌ریختگی در جهان بوده و است مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از این سه‌ضلعی و بده‌بستان میان اضلاع آن بوده و است. با این همه این سه‌ضلعی قائم بذات نبوده و نیست بلکه انگیزه و انرژی لازم برای چرخیدن و چربیدن و چرخاندن دنیا را از جای دیگری می‌گیرد: از درون آدمی.

.

دنیا که یکی بیش نیست- همانست که از آدم و ادریس و نوح بجای مانده، اما در این دنیای کهنه، آدمی نه یکی و نه یک نسل بلکه مدام در حال نوزایی‌ و نوپایی‌ست و با هر نوزادی که زاده می‌شود "میل سلطه‌جویی" بشر بی هیچ تعلل و توقفی بالقوه تجدید و به‌روز می‌شود و در هر دوره هر نسل، فارغ از گذشته‌ها و گذشتگان، حکایت سلطه‌جویی خویش را بالفعل با خیل جنگ‌ها و حکومت‌هایی که بپا می‌کند خود پیش می‌برد. باری، این‌گونه است که دنیا بی هیچ ابا و عبرتی دائم از جوش و خروش سرچشمه‌ای که دائم در حال نوشدن است در گیرودار درگیری‌هاست.

.

در اینکه سلطه‌جویی طبیعتا در ذات هر بشر بلکه هر موجود دیگری‌ست شکی نیست؛ از یک درخت بگیر که مدام در محیط اطراف خود دست‌اندازی می‌کند و به زیر و به روی خاک ریشه و شاخ و برگ می‌گسترد و فضا اشغال می‌کند و حق و حریم حیات برای خویش می‌آفریند، تا خود آدمی که دیگر از بس زمین برایش کوچک شده حالا به فضاها دست انداخته است، کمابیش همه درصدد گسترش سلطه و سیطره‌ی خویش‌اند؛ اما در این میان توقع از آدمی که خود را "اشرف مخلوقات" می‌داند بس بالاست که بالضروره و بالفعل حدیقفی برای سلطه‌جویی‌های خویش بشناسد.

.

در مقام قیاس، آدمی خود را به حکم "عقل" و به تبع آن "فرهنگ" و "تمدن" از هر موجود دیگری برتر و متمایز می‌سازد اما عقل و فرهنگ و تمدنی که نتواند جلوی جهش و جولان و طغیان امیال غریزی و طبیعی بشر درآید به درد لای جرز می‌خورد. همان حیوان ماندن و حیوان نمودن بهتر از ادعای بی‌هوده و بلا‌محل است؛ بشر زمانی می‌تواند با قاطعیت از امتیاز عقل و فرهنگ و تمدن خود سخن بگوید که بدین اسباب سد دفاعی محکمی در برابر رشد بی‌رویه و در واقع سرطان سلطه‌جویی ساخته باشد وگرنه هر جنگی به هر زمان و مکانی نشان بارز شکست این سه‌ضلعی مستضعف در برابر آن سه‌ضلعی مستکبر خواهد بود. (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran

🌓 https://t.me/orientalsociology

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی جنگ, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست

[ یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 مقام‌مسئول‌زدگی
✍️ حسین شیران

.

در هر کجا اغلب اگر بیش از حد معمول و متعارف در معرض چیزی قرار بگیری به اصطلاح آن‌چیززده می‌شوی- سرما باشد سرمازده، گرما باشد گرمازده، دریا باشد دریازده، آفتاب باشد آفتاب‌زده، آرمان باشد آرمان‌زده، میهمان باشد میهمان‌زده، ...؛ در همه حال این زدگی باعث می‌شود جسم و روح و روان تو بتدریج تعادل طبیعی خود نسبت به آن چیز را از دست دهد و دچار یک‌سری اختلالات ریز و درشت- از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و حتی سر به بیابان نهادن گردد. مقام‌مسئول‌زدگی هم کمابیش یک چنین حالتی است؛ وقتی شما بیش از حد معمول و متعارف در معرض یک مقام مسئول قرار می‌گیری یک چنین حالت و عوارضی بر تو حاکم می‌شود.

.

مقام‌مسئول‌زدگی عموما در ممالکی از جمله مملکت ما که مسئولانش اغلب "آمدن دارند اما رفتن نه" بسیار شایع است. در یک چنین جاهایی حضرات از بس از روحیه‌ی ایثار و از جان‌گذشتگی برخوردارند که به‌هیچ وجه من الوجوه حاضر نمی‌شوند عرصه‎ی خدمت به ملت و مملکت را رها کنند و این توفیق بزرگ را نصیب دیگران هم سازند! همیشه‌ی خدا با افتخار در صحنه‌اند و بی‌هیچ گداری مدام از این پست به آن پست و از این نهاد به آن نهاد و از این قوه به آن قوه می‌روند و به این قرار پیوسته با صرف شهد شیرین خدمت به خلق هرگز به کناره‌گیری و استراحت نمی‌اندیشند! قشنگ معلوم است تا آخر عمر می‌خواهند سر خدمت باشند!

.

این غرق خدمت گشتن حضرات باعث شده هیچ توجهی به پدیده‌‌ی اجتماعی مقام‌مسئول‌زدگی‌ و عوارض آن برای مردم نداشته باشند. طبیعی است وقتی حضرات حدیقفی برای مقام مسئولی خود نمی‌شناسند این عارضه هم از حد معمول خود طغیان کرده به حد یک پاندمی (همه‌گیری) می‌رسد کما اینکه رسیده و اکنون اغلب مردم تعادل جسمی و روحی و روانی خود نسبت به "همیشه‌ و همه‌جا و همه‌عمر مقام‌مسئول" را از دست داده‌اند و ناخودآگاه همین که اسمی از آن‌ها به میان می‌آید دچار حساسیت‌ها و اختلالاتی - از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و سر به بیابان نهادن، می‌شوند چه برسد به اینکه مدام اینجا و آنجا صدا و سیمایی هم از آن‌ها ببینند و بشنوند!

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جامعه شناسی شرقی

[ شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 باز توفان!
✍️ حسین شیران

.

از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، ذهن مرا توفانی‌ست که هر از گاه بی‌مهابا برمی‌خیزد و هر آن امید و انگیزه و انرژی‌ای که با هزار جهد و جهاد در وجودم اندوخته‌ام را می‌روبد و با خود می‌برد! من او را خوب می‌شناسم و او هم مرا. سالهاست که باهم در تعامل‌ایم و با وجود همه درگیری‌ها بسی بهم خو گرفته‌ایم. چه وقت‌ها که او تا دم در آمده اما مراعات حال دل گاها خوش مرا کرده تو نیامده است و چه وقت‌ها که من خود از سر خستگی و دلتنگی در را به رویش باز کرده و بیرون به انتظارش نشسته‌ام تا که از راه رسد و تمام ذهن و زندگی‌ام را درنوردد!

.

پیش‌آگهی‌ و پیش‌درآمد این توفان، پرسش سخت و سنگین و در عین حال سوزناکی‌ست که هرگاه کوبه‌ی در چوبی ذهنم به صدا درمی‌آید می‌دانم که باز او به سراغم آمده و دیگر به این راحتی‌ها دست از سرم برنخواهد داشت. چه کنم؟ از وقتی یادم می‌آید کتاب در دست گرفته و با عطشی سیری‌ناپذیر مدام خوانده‌ام و خوانده‌ام و خوانده‌ام و همیشه هم در هر چه خوانده‌ام تور تحقیق و تأمل درانداخته‌ام اما زور که نیست تمامی آموخته‌ها و اندوخته‌ها و اندیشه‌هایم را هم که روی‌هم می‌گذارم باز پاسخ درخوری برایش نمی‌یابم! ناگزیر وامی‌دهم او هم پا می‌دهد تا توفان از راه رسد و نه فقط ذهن که تمام وجودم را زیرگیرد.

.

امروز هم از آن‌روزهاست که در سکوت سنگین حاکم بر ذهن‌ام یهو صدای کوبه می‌پیچد، در را که باز می‌کنم او را باز پشت در می‌بینم؛ تا چشم در چشم هم می‌شویم بی‌هیچ حرف و حدیثی کوله‌بارش را زمین می‌گذارد و خرده‌پرسش‌هایش را جلوی چشمانم می‌گسترد و بعد با اشاره‌ی سر مرا به سیرشان دعوت می‌کند: "بالاخره نگفتی تو کیستی و چیستی و چه کاره‌ای و چه می‌کنی و چه می‌خواهی و از که می‌خواهی و برای چه و که می‌خواهی؟ با کدام انگیزه و امید می‌خواهی؟ این وسط چه به تو می‌رسد؟ چه به خانه و خانواده‌ات؟ تا کنون این همه از عمر گرانمایه‌ مایه گذاشتی کجا رسیدی؟ کجا را گرفتی؟ بعد از این می‌خواهی کجا را بگیری؟ ..."

.

از خواندن بقیه‌ی پرسش‌ها منصرف می‌شوم، بارها خوانده و دیگر همه را حفظ‌ام! چشم از کوله بازمی‌گیرم و آرام به افق می‌دوزم! او هم همچو همیشه کوله‌اش را جمع می‌کند و کنار می‌کشد. هیچ حرفی برای گفتن نیست. با حال و روزی پریشان به در تکیه می‌کنم و به گردبادی که آرام‌آرام در دوردست شکل می‌گیرد و گرد و خاک‌ها را بالا می‌برد خیره می‌شوم. در را باز می‌گذارم و تو می‌آیم. این بار هم پناهگاه امنی برای انگیزه و انرژی‌ و امید و آرزوهایم ندارم. سر و صدای بیرون مدام بیشتر و نزدیک‌تر می‌شود. سرم را پایین می‌اندازم و تنها به این می‌اندیشم که این توفان از کدام رخنه بر وجود من می‌توفد و من آیا روزی خواهد رسید بتوانم از پس آن برآیم؟! ...

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی علم, جامعه شناسی شرقی

[ سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 آشنایی با ایسم‌ها
✍️ نوشته: جان آندریوس John Andrews
🔄 ترجمه: حسین شیران

.

بخش بیست و پنجم:

ضد امپراتوری‌گرایی (ضد امپریالیسم) Anti-imperialism

.

ضد امپراتوری‌گرایی در راستای مخالفت با فتوحات خارجی قدرت‌های بزرگ در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و در قرن بیستم رو به رشد نهاد. اتحادیه‌ی ضد امپریالیستی که در سال 1898 در بوستون تشکیل شد تا با تصاحب فیلیپین توسط آمریکا مخالفت کند طی قرون 20 و 21 هم با مخالفت با نفوذ خارجی آمریکا همچنان نمود ضد آمریکایی از ضد امپریالیسم را حفظ کرده است (نگاه کنید به ضدآمریکایی‌گرایی)؛ با این‌حال، بزرگترین نمایندگان ضد امپریالیسم در جهان کشورهای تحت استعمار قدرت‌های بزرگ اروپایی همچون بریتانیا، فرانسه، اسپانیا و پرتغال بودند. در حال حاضر با اعطای استقلال به اکثر این مستعمرات در نیمۀ دوم قرن بیستم، گرایشات ضد امپریالیسم در جهان کاهش یافته است (همچنین به امپریالیسم مراجعه کنید).

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, ایسمها, اصطلاح جامعه شناسی​​​​​​​

[ یکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 در باب اخلاق اجتماعی - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

شدت و حدت و وسعت اجتماع‌گزینی انسان، علی‌رغم آفت‌ها و آسیب‌ها و آزار‌هایی که اجتماع برایش داشته و دارد، بحدی‌ست که دیگر جایی برای بحث بر سر اجتماع‌گریزی‌اش نمی‌گذارد. این واقعیت بقدری آشکار است که ما بی هیچ حاشیه و حرف و حدیث اضافه‌ای اصل و اساس بودن و "اصالت اجتماع" را بپذیریم و تمام توان خویش را، علما و عملا، صرف حل و فصل مسائل و مشکلات خرد و میان و کلان آن سازیم؛ این نخستین نتیجه از این بحث است: وقتی ما را گریزی از اجتماع نیست ناگزیر باید به اجتماع بیندیشیم.

.

اما پذیرش اصل و اساس و اصالت اجتماع بلافاصله ما را به پذیرش اصل و اساس و اصالت دیگری وامی‌دارد: "هم‌زیستی"؛ این اصل با اصل اجتماع نه فقط بیگانه و بیرونی نیست بلکه برعکس بقوت در متن و بطن و معنی و مفهوم آن مستتر است؛ افراد بواقع به انگیزه و امید هم‌زیستی گرد هم می‌آیند و این گردهم‌آیی‌ست که به اجتماع امکان وجود می‌دهد. بدون انگیزه و امید امکان گردهم‌آیی و بدون گردهم‌آیی امکان اجتماع ذهنا و عینا به امتناع می‌انجامد. این هم نتیجه‌ی دوم: اجتماع به انگیزه و امید هم‌زیستی ممکن و محقق است.

.

با این وجود این مهم یعنی هم‌زیستی در قالب اجتماع بدین سادگی ممکن و میسر نمی‌شود- بقول قدما این از آن دست خمیرها‌ست که برای ورآمدن‌اش زیاد آب می‌برد. در حقیقت آب لازم برای این خمیر باید از سرچشمه‌ی زلال "عقل" تأمین گردد- این چشمه در اقلیم انسانی افراد است اما متأسفانه بس کم جوش و خروش است و کم‌برخورداری این اقلیم هم از این‌روست، و در واقع این خمیر بیشتر از سرچشمه‌ی گل‌آلود "امیال" آب می‌خورد- چشمه‌ای که در اقلیم حیوانی افراد است و یک‌ریز می‌جوشد و می‌خروشد و برخورداری و برمداری این اقلیم هم از این‌روست.

.

به هر حال فرق است میان خمیری که از آب زلال عقل ورآمده و خمیری که به آب گندیده و گل‌آلود امیال و اغراض برآمده است؛ با این وجود نانی که اغلب در اجتماعات بشری پخت و پخش می‌شود بیشتر از خمیر امیال و اغراض بشریست تا عقل او، برای همین هم‌زیستی افراد در قالب اجتماع هیچ‌گاه آن رنگ و بو و طعم و طراوتی که در حقیقت باید داشته باشد را نداشته و ندارد؛ اینست که هم‌زیستی در اجتماع اغلب تهوع‌آور و دردآلود می‌شود. این نتیجه‌ی سوم این بحث است. چاره چیست؟ چاره آن چیزیست که جلوی جولان امیال و اغراض درآید: "اخلاق". (باقی در بخش بعد)

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی اخلاق, اصالت اجتماع

[ چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 از تنافرات شناختی تا تظاهرات خیابانی - بخش بیست و سوم
✍️ حسین شیران

.

حکایت هم‌راهی و هم‌باشی جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی ما در چهل‌وچند سال گذشته حکایت آن دو مرغ پرنده‌ایست که مولوی در فیه ما فیه1 می‌گوید اگر بهم ببندیم‌شان به این امید که با چهار بال بهتر و بیشتر بپرند اتفاقا برعکس شاهد هیچ پروازی نخواهیم بود! چرا؟ چون دویی در میان است و هر پرنده پرمی‌کشد تا بدان‌سو که خود می‌خواهد پرواز کند آن دیگری نمی‌گذارد و این‌گونه هر دو از پرواز می‌مانند؛ مگر این‌که یکی مرده باشد در این‌صورت پرواز برای دیگری، هرچند مشکل اما به هر حال، ممکن می‌شود.

.

با پیروزی انقلاب 57 دو مرغ جمهوریت و اسلامیت هم به این امید بزرگ سخت به پای هم بسته شدند تا سپهر سیاسی ایران‌زمین بعد از تجربه و تحمل چندهزارساله و پی‌درپی پروازهای سرخ و سیاه سلاطین خودکامه این بار با چهار بالِ این دو پرنده شاهد پروازی به مراتب بهتر و بیش‌تر و در واقع سبزتر و مردم‌مدارتر باشد ولیکن خیلی زود مشخص شد که این ایده به این سادگی‌ها عملی نیست، چه به واقع نه یکی بلکه دویی در میان است و هر یک از این دو می‌خواهد در مسیری پر پرواز بگشاید که لزوما مد نظر دیگری نیست!

.

از آن‌جا که در آن برهه‌ی حساس سرآمدی ازآن اسلامیون و ارجحیت ازآن اسلامیت بود برای عبور از این بحران دو راه پیش پا بود: یکی گسستن هم‌بندی و رهانیدن اسلامیت از شر جمهوریت و دیگری نگه‌داشتن هم‌بندی و "بی‌جان یا نیم‌جان ساختن جمهوریت"؛ راه نخست اگرچه بی هیچ تزاحمی مستقیم به "حکومت اسلامی" می‌انجامید اما نفی جمهوریت بعد از پیروزی انقلاب خلف وعده‌ای کلان‌ محسوب شده و تنافر شناختی سنگینی بر دوش نظام می‌گذاشت و به تضادها و تفرقه‌های غیرقابل کنترلی منجر می‌شد که در آن آغاز به صلاح نبود، از این رو مصلحتا راه دوم در پیش گرفته شد.

.

در طی این راه در چهل‌وچند سال گذشته جمهوریت هم‌بند اسلامیت مانده و همواره بر عنوان جمهوری اسلامی تأکید شده است؛ پیوسته انتخابات برگزار شده و مردم نه فقط برای رییس‌جمهور بلکه نمایندگان خود در مجلسین دست به انتخاباتی زده‌اند، ولی به واقع این نمود و نمایشی از "جسم جمهوریت" بوده که بربسته به پای اسلامیت- به بیان دیگر به قول بی‌تعارف مرحوم مصباح یزدی، با اذن و اجازه‌ی اسلامیت، آن هم در منطقه‌الفراغ، به پرواز درآمده و هنوز نه فقط در ایران بلکه بسیاری از کشورهای جهان با وجود همه‌ی ادعاها "جان جمهوریت" مجال پرگشودن و پرواز نداشته است. اما جان جمهوریت چیست؟

.


1. "دو مرغ را برهم بندی با وجود جنسیّت و آن چه دو پَر داشتند به چهار مبدّل شد نمی‌پَرّد، زیرا که دُوی قائم است؛ اما اگر مرغِ مُرده‌ای را بر او بندی بِپَرّد، زیرا که دُوی نمانده است".

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی سیاست, جنبش اجتماعی

[ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]