جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

 مروری بر نتیجه نظرسنجی جامعه شناسی شرقی

 

جامعه شناسی شرقی


 

     در رابطه با پرسش این نظرسنجی که مشخصاً جویای تعیین میزان نقش عوامل معین در مسائل جامعوی ایران از دیدگاه بازدیدگنندکان بود و است مطابق نمودار فوق از مجموع کسانی که تا به امروز (دهم آذرماه ۱۳۹۱) در این نظرسنجی شرکت کرده اند حدوداً ۹/۲۲ درصد عامل سیاست، ۸/۱۴ درصد عامل اقتصاد، ۶/۳۰ درصد عامل فرهنگ و ۷/۳۱ درصد هم عامل دین و مذهب را در این ارتباط دخیل دانسته اند. همانطور که مشخص است عامل اقتصاد در این میان کمترین و عامل دین و مذهب بیشترین سهم را بخود اختصاص داده اند. جامعه شناسی شرقی تجزیه و تحلیل بیشتر این یافته را به خوانندگان آگاه خویش وا می گذارد؛ بدیهی است که دوستان می توانند نظرات خویش را در این خصوص در ذیل همین عنوان در بخش نظرات درج کنند و از نظرات سایر دوستان هم باخبر شوند. 


     مسئله تأمل و تأسف برانگیزی که در این خصوص وجود دارد و کاملاً هم بچشم می آید مشارکت اندک دوستان در این قبیل نظرسنجی هاست! همانطور که ملاحظه می شود از زمان شروع این نظرسنجی (یعنی از نیمۀ خرداد ۱۳۸۹) تا کنون تنها ۲۸۴ نظر در این خصوص ثبت شده است و این یعنی تنها ۵/۰ درصد از کل کسانی که از سایت بازدید داشته اند توجه و اراده کرده اند که در نظر سنجی شرکت کنند و از آن کمتر هم در رابطه با نوشتارهای سایت نظر دهند و  این در حالیست که در کمتر از ۳۰ ثانیه می توان سوال را خواند و فقط با دو کلیک هم نظر خود را به ثبت رساند و هم از نظرات سایر دوستان باخبر شد! در هر صورت امید که در آینده با توجه و تعامل بیشتری از جانب دوستان روبرو شویم.

 

 

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: نظرسنجی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران, جامعه شناسی شرقی

[ جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی شرقی

بخش اول: آیا جامعه شناسی مرده است؟ ?Is Sociology Dead

حسین شیران

 

     می گویند که جامعه شناسی مرده است! بسیار خوب، گیریم که چنین باشد! در اینصورت سؤالاتی چند مطرح خواهد بود که لاجرم منشأ و منبع این خبر باید بدانها پاسخ بگوید؛ کی و کجا و چرا و چطور شد که مرد؟ البته اینها حداقل سؤالاتی هستند که با شنیدن هر خبر مرگی و نه فقط خبر مرگ جامعه شناسی بلافاصله به ذهن خطور می کنند و طبعاً هیچ کس به اندازۀ گوینده یا آورندۀ خبر اولی تر و ملزم تر به پاسخگویی بدانها نمی باشد! ... 

 

     به غیر از سؤالات فوق برخی ممکنست سؤالاتی از این قبیل هم مطرح کنند که آیا این خبر یعنی مرگ جامعه شناسی در دنیا هم پیچیده یا فقط این مائیم که از آن باخبریم؟ به بیانی دیگر آیا جامعه شناسی در سرتاسر دنیا هم مرده یا فقط در ایران چنین اتفاقی افتاده است؟ و یا حتی ممکنست برخی با این سؤال چالش برانگیز به استقبال خبر بروند که مگر جامعه شناسی در ایران زنده بود که حالا هم مرده باشد؟! ...

 

     اما برخی هم ممکنست ضمن اظهار بی اطلاعی از سوژۀ خبر (بود و نبود یا کم و کیف آن) با بی تفاوتی محض این سؤالات را پیش بکشند که اصلاً این جامعه شناسی که شما می گویید مرده است چه بود؟ که بود؟ از کجا می آمد؟ به کجا می رفت؟ تا حالا کجا بود؟ کار و بارش چه بود؟ و خلاصه سؤالاتی از این قبیل! و این البته سرآغاز بحث ما در این خصوص می باشد.  

 

     در رابطه با سؤالات ابتدایی البته که پیش و بیش از هر کس دیگری این بر عهدۀ گویندگان و گاه آورندگان خبر است که بدانها پاسخ گویند؛ بهر حال آنها که قائل به چنین نظری هستند یعنی از مرگ جامعه شناسی سخن می گویند باید دلایلی برای اثبات نظر خود داشته باشند و حتماً هم دارند و کم و بیش هم ارائه کرده اند؛ همینطور آنها که مخالف این نظر هستند؛ و حالیا در این خصوص باب مناظره باز است و بازارش داغ! و نتیجه هم هرچه باشد قطعاً در نهایت به نفع جامعه شناسی خواهد بود؛ چه اگرچه افراد بیشتر از قِبل این مناظرات و مباحثات- یعنی هر آنچه که مطرح می کنند، مطرح می شوند اما از آنجا که حقایق همیشه پنهان هستند- و الا هیچ بحث و جدلی در نفس خود موجه نمی بود، در واقع این افراد و این مباحثات هستند که با به چالش کشیدن هم و  نظرات هم، بهر ترتیب ما را به سمت و سوی حقایق سوق می دهند و گرنه اینگونه که ماها در هر کجا بست در سکون محض نشسته ایم هیچ تکان و حرکتی به سمت هیچ حقیقتی دستکم از جانب ماها صورت نمی گرفت! (منظور از "افراد" اساتید بزرگوار هستند که رسماً در درجات برتر قرار دارند و از موقعیتی سرتر سخن می گویند و منظور از "ماها" هم اساتید درجه چندم و متفکران آماتوری است چون حقیر که در سطوحی پایین تر سخن می گوییم و قلم می فرساییم.)

 

     از سؤالات ابتدایی که بگذریم از آنجا که جنس و جهت سؤالات دستۀ آخر از نوع دیگریست و تنها این گویندگان و آورندگان خبر نیستند که باید بدانها پاسخ بگویند، من نیز بنوبۀ خود در اینجا (وبسایت جامعه شناسی شرقی) تلاش خواهم کرد تا از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببرم و با بکار بستن تمام توان خویش در وهلۀ اول پاسخ مناسبی برای این دسته از افراد و سؤالاتشان بیابم و بعد در فرصتهای آتی به سراغ مسائل و سؤالات دیگر بروم. 

 

     این "فرصت" که می گویم معطوف به خبر مورد بحث و در واقع مربوط به یک خصلت ویژه در نزد ما ایرانیان است و آن چیزی نیست جز خوی و خصلت «مرده پرستی» مان! نه اینکه در این سرزمین اول باید مُرد و بعد مهم و عزیز شد، حالا هم که از حسن اتفاق، راست یا دروغ خبر مرگ جامعه شناسی در شهر پیچیده است و بنوعی خودبخود فرصت اینکار فراهم گشته است، من از شما مخاطبان بزرگوار اجازه می طلبم تا به اتفاق هم موقتاً اصل خبر را صحیح گیریم و بهر ترتیب جامعه شناسی را مرده انگاریم- حتی اگر هم که این خبر نادرست بوده باشد و جامعه شناسی همچنان در قید حیات باشد، و بعد غرق در تأثر و تأسف- آنگونه که لازمۀ چنین حس و حالی است، شروع کنیم در فقدان و در فراقش از اوضاع و احوال و اوصافش سخن گفتن!

 

     البته با این ترفند تغییری در مطالب و مباحثی که قرار است پیرامونش صحبت کنیم ایجاد نخواهد شد؛ تغییر عمده در بستر و فضای گفت و شنود خواهد بود، یعنی بجای آنکه مباحث در یک فضای سرد و خشک و غیر عاطفی مطرح شوند با تصور و تجسم مرگ ناگهانی و ناکامانۀ جامعه شناسی در فضایی آکنده از احساس و عاطفه مطرح خواهند شد و این تنها تفاوت کار خواهد بود که البته امیدوارم محقق شود تا شاید گفت و شنودمان بیشتر جلب توجه نماید و بیشتر کارگر شود! 

 

     منتهی پیش از آنکه وارد این فضا شویم و گفت و شنودمان را آغاز کنیم در نوشتار بعد در رابطه با سبک و سیاق و سمت و سوی بحث چند نکته را باهم مرور خواهیم کرد و بعد جریان اصلی بحث را در پیش خواهیم گرفت.

                                                                                       

  پایان بخش اول

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, پایان جامعه شناسی

[ چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان؟

حسین شیران

بخش سوم

 

     همچنانکه پیشتر گفتیم ما در این نوشتار به واقعیتهای آشکار و نهان در لایه لایه های جامعه خواهیم پرداخت تا شاید در نهایت پاسخ مناسبی برای مسئلۀ مورد بحث خود (یعنی دزدان سرزمین یا سرزمین دزدان؟) بیابیم. اما پیش از آنکه صحبت در این خصوص را آغاز بکنیم اجازه بدهید که چند نکتۀ مهم و اساسی را هم از نظر بگذرانیم.

 

     نخست اینکه از همین حالا باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در راستای اهدافی که پیشتر بر شمردیم و یا در نظرش داریم تنها گفتن و یا شنیدن واقعیتها کفایت نمی کند؛ این امر حتی اگر بنحو احسن هم صورت بگیرد در بهترین حالت خود جز آنکه اندکی بر آگاهیهای ما بیفزاید کار دیگری از پیش نخواهد برد! اگر چه این خود امری ضروری است که ما تا آنجا که می شود از وضعی که در آن به سر می بریم باخبر شویم اما این تنها گام اول از آن چیزیست که ما دیر یا زود باید بدان بپردازیم و آن چیزی نیست جز اصلاح امور آنسان که باید باشد!
 

     گام دیگر از این فرآیند مهم و ضروری همانا اقدام بر اساس آن آگاهیهاست؛ مادام که آگاهیهای ما معطوف و متصل به فعل و عمل نباشند نباید انتظار داشته باشیم که صرفاً با یک یا دو گفتار و یا حتی بحث و گفتگوهای شبانه روزی در کلیت امر تفاوت چندانی مشاهده کنیم؛ در هر چیزی هم که تردید داشته باشیم در این یک نکته نباید هیچ تردیدی بخود راه دهیم!

 

     این را هم بگویم و بگذرم که بطور محقق و در قالب یک واقعیت ملموس و محسوس، ما در جامعۀ خویش در برداشتن هر دو گام همواره با مشکلاتی مواجه بوده ایم و هنوز هم هستیم؛ یعنی از یکسو آنگونه که باید از واقعیتهای زندگی اجتماعی خویش باخبر شویم نمی شویم و این البته خود دلایل معینی دارد، و از سوی دیگر آنگونه که باید مبتنی بر آنها عمل کنیم نمی کنیم و این هم دلایل خاص خود را دارد؛ حتی اگر هم در برداشتن یک گام درست عمل کرده باشیم - همچنانکه در خصوص گام نخست تا حدودی اینگونه بوده است و البته شرایط و مقتضیات زمان هم در تحقق آن بسیار دخیل بوده اند، از آنجا که در برداشتن گام دیگر راست و استوار نبوده ایم کار چندانی از پیش نبرده ایم! نتیجه اینکه ما اینک بنحوی بی سابقه غرق در مسائل جامعوی خویش هستیم و جامعۀ ما هم اینک یکی از پر مسئله ترین دوران خود را سپری می کند!

 

     البته برخی ممکنست بهر ترتیب با کلیت این مسئله موافق نباشند و مبتنی بر برخی اساس و اصول و آرمانها وضعیت فعلی جامعه را بهترین وضعیت ممکن تا به امروزش تلقی کنند! ... ما می گوییم که ایکاش اینگونه بود! و باز تکرار می کنیم که ایکاش اینگونه بود! اما بهرحال ما نیز مبتنی بر آنچه که می بینم (وقایع جامعوی)، می گوییم که متأسفانه اینگونه نیست و واقعیت چیز دیگریست! در هر صورت از آنجا که قصد ما در این نوشتار مشخصاً بحث پیرامون این مسئله نیست فعلاً از آن می گذریم و به نکتۀ دوم می پردازیم.

 

     نکتۀ دوم مربوط و معطوف است به رابطۀ میان سه مفهوم «واقعیت جامعوی»، «پدیدۀ جامعوی» و «مسئلۀ جامعوی»؛ بطور خلاصه باید گفت که پدیدۀ جامعوی و واقعیت جامعوی در کل به یک معنا و مفهوم هستند؛ واقع شدن امری با پدید آمدن آن امر دو چیز نیستند! اما این مفهوم با هر دو عنوان الزاماً همان مسئلۀ جامعوی نیستند و یا بهتر بگویم اینها همه مسائل جامعوی نیستند؛ عامل تعیین کننده و یا مشخص کننده در این میان «حقایق جامعوی» هستند؛ توضیح اینکه وقایع جامعوی (یعنی هر آنچه که در بستر جامعه رخ می دهد یا پدید می آید) ممکنست با حقایق جامعوی (یعنی هر آنچه که مقبول و مطلوب جامعه است، اعم از ارزشها و هنجارها) مطابقت داشته باشند یا نداشته باشند.

 

     در صورت نخست وقایع جامعوی مسائل جامعوی نیستند- چه وقایع همانطور که انتظار می رفت رخ داده اند و علی الظاهر جامعه با هیچ مشکل خاصی روبرو نیست و بنوعی روال طبیعی خود را طی می کند؛ اما در صورت دوم هستند؛ یعنی مسائل جامعوی آنگاه پدید می آیند که وقایع جامعوی با حقایق جامعوی مطابقت نداشته باشند. پس بخاطر داشته باشیم که هر مسئلۀ جامعوی قطعاً یک واقعیت یا پدیدۀ جامعویست اما هر واقعیت یا پدیدۀ جامعوی الزاماً یک مسئلۀ جامعوی نیست؛ ممکنست باشد و یا نباشد. ما در این نوشتار مشخصاً پیرامون آن دسته از وقایعی صحبت خواهیم کرد که مسائل جامعوی هستند یعنی آنسان که باید با حقایق جامعه مطابقت ندارند.

 

     نکتۀ سوم بیانگر نوع برخورد با این دسته از وقایع است. بدیهی است آنگاه که علم به سراغ وقایع می رود نوع و روش برخورد هم باید علمی و اصولی باشد. اصولاً و اساساً یک جامعه شناس دستکم به دو شیوه باید با یک پدیده یا واقعیت جامعوی که در هیبت یک مسئلۀ جامعوی ظاهر شده است برخورد نماید: اول اینکه به سراغ دلایل وقوع آن برود یعنی اینکه تعیین کند چه عواملی باعث شده اند آن واقعیت تبدیل به یک مسئله شود و بعد به دنبال راهکارهایی برای خارج کردن آن واقعه از حالت مسئله ساز بودنش بگردد و البته اینها همه مسبوق بر کشف و مشاهدۀ عینی و علمی وقایع هستند چه اگر این نباشد طبعاً آن هم نخواهد بود. تکلیف این نوشتار حالیا پرداختن به این جزء مقدم است.

 

     و اما نکتۀ آخر در رابطه با نوع برخورد خوانندگان با طرح و شرح وقایعی از این دست است. همچنانکه پیشتر گفتیم تنها بیان وقایع کافی نیست؛ اگر به گفتنش باشد که هر روز خدا به هر کجا و به هر مناسبتی دهها و بلکه صدها بار این اتفاق می افتد و البته ما نیز در حد توان و تلاش خویش در این نوشتارها بدان خواهیم پرداخت؛ اما گفتن یک چیز است و شنیدن چیز دیگری؛ و بعد هم شنیدن یک چیز است و دریافتن چیز دیگری؛ و سرانجام دریافتن یک چیز است و اقدام بر اساس آن درک چیز دیگری؛ و هر کدام اساس و اصول خاص خود را دارند؛ و یک مخاطب خبره و آگاه در مقام یک شنونده، خوب می داند که هیچ کاری بدون اتکاء به اصولش به سرانجام خود نائل نخواهد گشت! از آنجا که هرچه هست در طی طریق این سلسله است در نوشتار بعد قدری بیشتر پیرامون این نکته (یعنی نحوۀ برخورد مخاطبان با قضایایی از این دست) صحبت خواهیم کرد و بعد به بحث اصلی خویش باز خواهیم گشت.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران, بررسی مسائل اجتماعی

[ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسان ناآرام Unrestfull Sociologists 

بخش چهاردهم

اگوست کنت Auguste Comte 

حسین شیران

 

     از اوایل سال ۱۸۵۷ کنت گاهگداری احساس ناخوشی می کرد؛ بتدریج این ناخوشی شکل جدی تری بخود گرفت و پس از یازده سال، برای نخستین بار او را از رفتن بر سر مزار کلوتیلد بازداشت. در ادامه مشخص شد که او به سرطان معده مبتلا گشته است؛ این سرطان خیلی زود در بدن کنت گسترش یافت و پس از آزار و اذیتهای فراوانی که به جسم رنجور او تحمیل کرد سرانجام در پنجم دسامبر ۱۸۵۷ جان او را از او گرفت. خبر مرگ کنت خیلی زود در شهر پیچید اما جمعیت زیادی برای تشییع جنازۀ او حاضر نشد! و این حکایت از آن داشت که براستی کنت ارزش و اهمیت پیشین خود را در نزد دوستان و هواداران سابقش از دست داده بود! آنها به اندازه ای از کنت دلخور و دور گشته بودند که حتی بر سر جنازه اش هم حاضر نشدند!


     اما جنازۀ کنت هرگز بر زمین نماند؛ آنروز عده ای از پیروان نوینش به سراغ او آمدند و در فضایی سنگین و غمبار برای آخرین بار پیامبر خود را در برگرفتند و بهمراه تنی چند از همسایگان، او را تا گورستان پره لاشز (Père-Lachaise) همراهی کردند و در آنجا میان قبر دو زن- یکی مادرش "روزالیه بویر" (Rosalie Boyer) و دیگری معشوقه اش "کلوتیلد دوو"، دفنش کردند. سال بعد اما عده زیادی برای خاطرداشت روز مرگ او در پره لاشز جمع شدند و برای او مراسم یادبود گرفتند و بعدها رفته رفته همپای نشر و توسعۀ افکارش در جهان مراسم سالگرد درگذشت او هم بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفت.

 

اگوست کنت - جامعه شناسی شرقی

 
آرامگاه اگوست کنت در گورستان پره لاشز در پاریس

 

در سال ۱۹۸۳ طرفداران برزیلی اش از باب گرامی داشت یاد و خاطر او تندیسی به نشان مذهب انسانیتش بر سر مزار او برپا کردند. برزیلی ها همچنین با به یادگار گذاشتن شعار معروف او یعنی "نظم و پیشرفت" در پرچم کشورشان، برای همیشه دین خودشان را به کنت و اندیشه های اثباتگرایی او ادا کردند. و بعد در خود فرانسه در راستای حفظ یاد و نام و نشان کنت، آپارتمان کوچک او در موسیو لوپرنس پاریس (Monsieur-le-Prince) که از سال ۱۸۴۱ تا ۱۸۵۷ پذیرای او بود با عنوان "سرای کوچک کنت" برای بازدید دوستداران و طرفدارانش مورد حفاظت قرار گرفت.

 

پرچم برزیل - شعار نظم و پیشرفت - جامعه شناسی شرقی

 
شعار نظم و پیشرفت در پرچم برزیل (Ordem e Progresso: Order and Progress)

 

با به پایان رسیدن این بخش نقل سیر زندگانی کنت هم به پایان رسید؛ اما تا پایان این جلد ما هنوز به اندازۀ طرح سه مسئله فاصله داریم که باید یک به یک بدانها بپردازیم تا مگر بحث پیرامون کنت را به یک نقطۀ سرانجامی برسانیم. یکی از این سه مسئله مربوط است به خود کنت و دلیل اعطای عنوان "جامعه شناس ناآرام" یا زیرعنوان خاص "آرامگرای ناآرام " به ایشان؛ مسئلۀ دیگر مربوط است به کلوتیلد و نقش غیرقابل انکار وی در متحول ساختن پرحرف و حدیث کنت؛ و بالاخره مسئلۀ آخر مربوط است به خود ما و نوع تلقیی که می توانیم از حال و روز بنیانگذار جامعه شناسی  داشته باشیم. در صفحات باقی مانده از این جلد ما پیرامون این سه مسئله صحبت خواهیم کرد اما نه به ترتیبی که فوقاً مطرح شد بلکه ابتدا به مسئلۀ سوم خواهیم پرداخت و بعد مسئلۀ دوم و بعد مسئلۀ اول.

 

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت

[ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی شرقی عید سعید قربان را به همۀ مسلمین جهان بویژه هموطنان عزیز تبریک عرض می کند.

عید سعید قربان - جامعه شناسی شرقی

 

     در این روز گوسفندان زیادی قربانی آمال و آداب و اندیشه های ما می شوند؛ امید که این تقرب جستنها صوری نباشند و بهر ترتیب آثاری از آنها در پندار و گفتار و کردارمان هم دیده شوند و گرنه براستی که در برابر قربانی کردن اینهمه زبان بسته مسئول خواهیم بود.

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers

 


برچسب‌ها: عید سعید قربان, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران

[ جمعه ۵ آبان ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناس شرق می گوید - بخش ششم

حسین شیران

 


از ویژگیهای بارز ما ایرانی هاست

که در ناراست انجام دادن راستیها تبحری خاص داریم

همچنانکه در راست انجام دادن ناراستیها!


 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, حسین شیران, مسائل اجتماعی ایران

[ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جامعه شناسی شرقی منتشر کرد:

جامعه شناسان ناآرام

جلد اول

اگوست کنت- آرامگرای ناآرام

پژوهش و نگارش از:

حسین شیران

 


 

 


اگوست کنت که بود؟

کی و کجا به دنیا آمد؟

دوران زندگی او مقارن با کدام حوادث تاریخی بود؟

رخدادهای مهم زندگانی او کدامها بودند؟

میان اگوست کنت و سن سیمون چه گذشت؟

کارولین ماسین که بود و چه ارتباطی با کنت داشت؟

چرا اگوست کنت اقدام به خودکشی کرد؟ و چگونه نجات یافت؟

مادام کلوتیلد دوو که بود و چه تأثیری بر زندگانی او گذاشت؟

نحوۀ آشنایی و دوستی کنت با جان استوارت میل چگونه بود؟ عاقبت این دوستی چه شد؟

چرا کنت دوران زندگی خود را به دو دوره تقسیم می کرد؟

چرا و چگونه کنت که در همان آوان جوانی دین و مذهب را کنار گذاشته بود دوباره به مذهب روی آورد؟

مذهب مورد نظر کنت چه بود و چه تأثیری بر زندگانی و روابط او با دیگران داشت؟

اگوست کنت کی و کجا و چگونه درگذشت؟

کارهای مهم کنت در طول زندگانی 59 ساله اش کدامها هستند؟

دلیل اهمیت وی در جامعه شناسی چیست؟ ...

دنیای غرب با کنت و بخصوص گرایش او به مذهب چگونه برخورد کرده است و می کند؟

ما چگونه باید با کنت و افکار او برخورد کنیم؟ آیا نوع برداشت و برخورد ما با کنت مبتنی بر خوداندیشی و خودگزینی است یا صرفاً تبعیتی تام از افکار غرب؟ ...

با خواندن این کتاب پاسخ این پرسشها را درخواهید یافت!


 

لینک دانلود رایگان کتاب "جامعه شناسان ناآرام - جلد اول - اگوست کنت - آرامگرای ناآرام"

 

نوع فایل: PDF

حجم فایل: ۱.۵۵ MB

تعداد صفحات: ۷۰ صفحه


 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسان ناآرام, اگوست کنت

[ یکشنبه ۲ مهر ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

انّالله و انّا الیه راجعون

جامعه شناسی شرقی در سوگ مادر عزادار است؛ خوانندگان و مراجعین محترم این وبسایت اگر که فاتحه ای نثار روح آن مرحومۀ مغفوره نمایند بسیار مایۀ تسلی و امتنان خواهد بود!

 

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers


برچسب‌ها: جامعه شناسی شرقی, جامعه شناسی, حسین شیران, سوگ مادر

[ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]