🌓 اندر باب اهمیت اندیشه و ضرورت هماندیشی و بازاندیشی
✍️ حسین شیران
بخش چهارم
ز اهل دانش و ارباب معنی | سؤالی دارم اندر باب معنی
ز اسرار حقیقت مشکلی چند | بگویم در حضور هر خردمند
نخست از فکر خویشم در تحیر | چه چیز است آنکه گویندش تفکر
چه بود آغاز فکرت را نشانی | سرانجام تفکر را چه خوانی
کدامین فکر ما را شرط راه است | چرا گه طاعت و گاهی گناه است ...
اینها ابیات آغازین آن پرسشنامۀ منظومی است که گفتیم امیر حسینی هروی سالک خراسانی در اوایل قرن هشتم هجری مطرح کرده و شیخ محمود شبستری هم در قالب گلشن راز متقابلا بصورت منظوم به آنها پاسخ داده است؛ هروی بعنوان نخستین پرسش از چیستی تفکر میپرسد و بدوا از وجود چنین جریانی در ذهن بشر ابراز تحیر مینماید؛ و حال ببینیم و بخوانیم پاسخ شیخ محمود شبستری را:
مرا گفتی بگو چبود تفکر | کز این معنی بماندم در تحیر
تفکر رفتن از باطل سوی حق | به جزو اندر بدیدن کل مطلق
حکیمان کاندر این کردند تصنیف | چنین گفتند در هنگام تعریف
که چون حاصل شود در دل تصور | نخستین نام وی باشد تذکر
وز او چون بگذری هنگام فکرت | بود نام وی اندر عرف عبرت
تصور کان بود بهر تدبر | به نزد اهل عقل آمد تفکر
ز ترتیب تصورهای معلوم | شود تصدیق نامفهوم مفهوم
مقدم چون پدر تالی چو مادر | نتیجه هست فرزند، ای برادر
ولی ترتیب مذکور از چه و چون | بود محتاج استعمال قانون
در این روزگار صحبت از تصدیقات و تصورات و مفاهیم و مقولات تداعیگر مباحث فیلسوف صدرجدولی همه اعصار جدید امانوئل کانت است- همو که به قول ویل دورانت برای فیلسوف شدن نخست باید پیرو او بود- با این حال فراموش نکنیم این مباحثی که بدین شکل و بدین سطح در گلشن راز میان دو اندیشمند ایرانی مطرح است در قرن هشتم هجری (سال 717) صورت گرفته و بیش از 4/5 قرن با زمانی که کانت اولین کتاب خود را منتشر کرده فاصلۀ زمانی دارد. با ذکر این نکته در ادامه به شرح دیدگاه شیخ شبستری در مورد اندیشیدن و یا آنچه خود به تبعیت از هروی فکرت مینامد میپردازیم.
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: امیر حسینی هروی, شیخ محمود شبستری, گلشن راز, امانوئل کانت ویل دورانت
[ پنجشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب اهمیت اندیشه و ضرورت هماندیشی و بازاندیشی
✍️ حسین شیران
بخش سوم
بیش از این صحبت کردن در مورد ضرورت اندیشه و هماندیشی در یک چنین جمع فرهیختهای جایز نیست چه آنکه خود به خواست خویش در یک چنین جمعی حاضر است لابد خود از ارزش و اهمیت اندیشه و هماندیشی آگاه است که به واقع شرف حضور بهم رسانده وگرنه همچون اغلب گردشگران فضای مجازی ترجیح میداد در جاهای دیگری حضور داشته باشد که در آنها غالبا تلاش بر اینست که مردم بیشتر از چشم و گوششان کار بکشند تا مغزشان! بر این اساس فیالحال در گذر از موضوع ارزش و اهمیت اندیشه و اندیشیدن، که بخش 1 و 2 صرف آن گردید، در ادامه نخست به چیستی اندیشه و چگونگی اندیشیدن میپردازیم و بعد به چیستی اندیشۀ اجتماعی در تمایز از سایر اندیشهها، تا بعد که در گذر از این مباحث مقدماتی به مباحث اصلی میرسیم دستکم از برخی مبانی میانذهنی مشترک برخوردار باشیم.
اندیشه چیست؟
بسیاری از منابع علمی و ادبی بطور گسترده به بحث دربارۀ اندیشه و یا گزارش تاریخ آن میپردازند بیآنکه بدوا سخنی در باب چیستی خود اندیشه ساز کنند و دستکم در قالب سطوری چند به خوانندگان خود بگویند که به واقع امر این اندیشه که تاریخ و تحلیل آن در چندین جلد هم نمیگنجد فینفسه چیست! این بیشتر بخاطر اینست که یک تصور میانذهنی و یا بهتر بگویم یک پیشفرض مشترک میان نویسنده و خواننده در کار است که در بادی امر هر دو طرف به آن بسنده میکنند و بر این اساس کار و بار خود را پیش میبرند؛ اما اگر براستی کسی به هر دلیلی پا پیش نهد و پیش از هر چیزی از ما بپرسد این اندیشه که میگویید چیست بهتر که چند کلامی در چنته داشته باشیم تا بتوانیم پاسخش را بازبگوییم.
در تاریخ ادبیات ما، که پیشتر گفتیم در واقع امر تاریخ زیست و تاریخ اندیشۀ اجتماعی ماست، شاید هیچ کجا به روشنی "گلشن راز" شیخ محمود شبستری در باب چیستی اندیشه پرسش و پاسخی حکیمانه صورت نگرفته است؛ دوستان فرهیخته خود میدانند که شیخ شبستری این منظومۀ پرمغز و شگفتانگیز را در اوایل قرن هشتم (717 ه.ق) در واکنش به 27 بیت پرسش منظومی سرود که "امیر حسینی هروی" پیشوای سالکان خراسان حکیمانه آنها را طرح کرده و از رسولی به جمعی که شیخ شبستری هم در آن حضور داشت فرستاده و طلب پاسخ نموده بود:
گذشته هفت و ده از هفتصدسال | ز هجرت، ناگهان در ماه شوال
رسولی با هزاران لطف و احسان | رسید از خدمت اهل خراسان
بزرگی کاندر آنجا هست مشهور | به انواع هنر چون چشمۀ هور ...
نبشته نامهای در باب معنی | فرستاده برِ ارباب معنی
در آنجا مشکلی چند از عبارت | ز مشکلهای اصحاب اشارت
به نظم آورده و پرسیده یکیک | جهانی معنی اندر لفظ اندک ...
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: اندیشه هم اندیشی بازاندیشی, اندیشه اجتماعی, تاریخ ادبیات ایران, گلشن راز شبستری
[ شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب اهمیت اندیشه و ضرورت هماندیشی و بازاندیشی
✍️ حسین شیران
بخش دوم
باری، به این قرار، بازگرداندن سرنوشتها و سرانجامها، چه خوب چه بد، به سمت و سوی آفریدگار، خود بسی فرافکنی است؛
به یقین این نه خدا بلکه خود مردماناند که با تغییر در اندرونشان سرنوشت و سرانجام خود را رقم میزنند:
چه "أن ألله لایُغیر ما بقوم حتی یُغیروا ما بأنفسهم" (رعد، 11)؛
آخر خدا را چه به تغییر سرنوشت و سرانجام قوم و قبیله و ملت و امتی،
وقتی هر آنچه لازمۀ کار است را خود به دست خویش در وجود آنها پدید آورده
تا خود به یاری آن به شناختهای لازم برای زندگانی اجتماعیشان دست یابند
و مبتنی بر آن جان و جهان خویش را آباد سازند،
و آن ودیعه که بنهاده، نیست جز خرد - جزئی از خود خدا -
هم از این روست که از توان لازم برای تغییر و تعیین سرنوشت و سرانجام یک جمعی و جهانی برخوردار است:
در آدم شد پدید این عقل و تمییز | که تا دانست از آن اصل همه چیز (گلشن راز شبستری)؛
باری اینست رسالت انسانی ما در طول زندگی
که همواره تلاش کنیم بر پایۀ خرد
به هر آنچه اصل هر چیز است دست یابیم و زندگانی خود را بر این اساس بسازیم؛
انسان به اصل هر چیز که دست یابد دیگر محال است فریب غیر آن را بخورد؛
حال تصمیم با خود ماست که این خردهخدای خفته در اندرون خود را بیدار ساخته و بازبیابیم
و بر گردۀ آن راست ایستاده و اندیشههای درست بسازیم
و بر پایۀ این اندیشهها پیدرپی هم به رازهای عالم دست بیازیم:
ولیکن گر اندیشه گردد دراز | خرد با دل تو نشیند به راز (فردوسی)،
و یا اینکه از آن روی برگردانیم
و با هر چه غیر آنست زندگی بگردانیم
و خود را به هر چه سرنوست و سرانجام بد است گرفتار بسازیم:
در این خصوص استاد سخن حکیم فردوسی تمام و کمال حق مطلب را ادا کرده،
آنجا که با قسم به خود خدا، سرنوشت و سرانجام بدمان را بر ریش نابخردیمان بربسته است:
به یزدان که ما گر خرد داشتیم | کجا این سرانجام بد داشتیم؟
در نهایت: ای برادر تو همان اندیشهای | مابقی تو استخوان و ریشهای
گر گلست اندیشۀ تو گلشنی | ور بود خاری تو هیمۀ گلخنی (دفتر دوم مثنوی).
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: اندیشه هم اندیشی بازاندیشی, مثنوی معنوی مولوی, گلشن راز شبستری, جامعه شناسی شرقی
[ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
🌓 اندر باب اهمیت اندیشه و ضرورت هماندیشی و بازاندیشی
✍️ حسین شیران
بخش اول
با نام و یاد او
که همواره هواخواه اندیشه و اندیشیدن و اندیشمندان است؛
همو که تکیه کلاماش "أفلا تعقلون"،
و شکوه و شکایتاش از "أکثرهم لایعقلون"،
و توصیتاش بر "یستمعون القول فیتبعون أحسنه" است؛
و بر این اساس، برترین بندگانش در نزد او
خود همینهایی هستند که گفتهها را میشنوند و از بهترین آنها پیروی میکنند،
و به تحقیق همینها هستند که خود خدا هدایتشان کرده و در زمرۀ خردورزان عالم قرارشان داده است:
"اولئک ألذین هداهم الله و أولئک هم أولوا ألالباب" (زمر، 18)؛
و در مقابل، بدترین بندگان او جنبندگانی هستند که کر و لال عمر گرانمایۀ خود را میبازند
و به هیچ نحوی از انحاء اندیشه پیشه نمیسازند:
"إنّ شرّ الدوّاب عندالله الصمُّ البُکم الذین لایعقلون" (انفال، 22)؛
پس منت خدای را عزّ و جلّ که بشر را فکرت آموخت
و همان را اصل و اساس حیات اجتماعی انسان قرار داد
و بالاتر از آن مقام و مرجعی برای رهایی و رستگاریاش پیش ننهاد؛
به اندیشه چنان قرار و مداری عطا کرد که فینفسه هیچ کس را یارای توقیف آن نیست إلا خود شخص،
"من میاندیشم پس هستم" (دکارت)،
پس هر که اندیشه پیشه کرد به تحقیق هست گشت و پیش افتاد
و هر که به آن پشت کرد هر چه پوچی و پستی و پلیدیست را از آن خود ساخت،
و این آن سرنوشت منحوسی است که خود خدا بر خلقی که نمیاندیشند روا داشته است:
"و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون" (یونس، 100).
ادامه دارد ...
https://t.me/Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: اندیشه هم اندیشی بازاندیشی, یستمعون القول, من می اندیشم دکارت, جامعه شناسی شرقی
[ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
گروه جامعهاندیشان شرق
خلاصه که «گروه جامعهشناسان شرق» نزدیک به دو سال پیش بود که منحل گردید؛ در انحلال این گروه تنها عوامل درونی دخیل نبودند بلکه مضاف بر آنها عوامل بیرونی دیگری هم در کار بودند که از جمله مهمترین آنها میتوان به فقدان فرصت لازم برای حضور در گروه و مشارکت فعال در مباحث جاری در آن اشاره کرد و این بیشتر به دلیل شروع طرح تحقیقی نسبتا وسیعی دربارۀ سبک زندگی ایرانیان و مسائل و پیامدهای مترتب بر آن بود که خواهناخواه تمامی دو سال گذشته را صرف خود ساخت.
حذف گروه منجر به نقدها و گلایههای بسیاری از سوی دوستان و هماندیشان حاضر در گروه گردید که اغلبشان برحق و بجا بود و برای همین بنده هم به خود و هم به دوستان هماندیش قول دادم که چندی بعد در قالب گروهی دیگر گردهم آییم و همچون قبل محفلی برای طرح مسائل و موضوعات خود داشته باشیم. این چندی بعد اگرچه قدری طول کشید اما به هر حال بنظر رسید زمان بازآیی و بازگشایی گروه فرارسیده است به این سبب ما به لطف خدا و یاری دوستان دیرین گروه را از اول مرداد بازگشایی کردیم با این تفاوت که عنوان گروه دیگر نه «جامعهشناسان» بلکه «جامعهاندیشان شرق» خواهد بود.
«جامعهاندیش» عنوانی به مراتب فراخناتر و فراگیرتر از «جامعهشناس» است و به طور مشخص دربرگیرندۀ هر اهل تفکریست که با هر زمینۀ فکری و تحصیلی تحققا دربارۀ جامعه اندیشه میکند. پیشتر ما در گروهی که داشتیم نه فقط شاهد حضور گسترده و مشتاقانۀ دوستان غیرجامعهشناس بودیم بلکه جالب اینکه گاه مشارکت این دوستان در هماندیشیها را پویاتر و پربارتر از دوستان جامعهشناس بازمییافتیم هم از این رو به پاس مشارکت مشتاقانۀ این دوستان غیرجامعهشناس، این بار عنوان درخور و فراگیر «جامعهاندیشان» را به عنوان «جامعهشناسان» ترجیح میدهیم.
از اول مرداد لینک گروه در دسترس دوستان علاقمند به مباحثه و مناظره در باب مسائل جامعه قرار گرفته است و در این ارتباط اساسنامۀ آن هم تنظیم و در گروه اعلام شده است؛ این اساسنامه حاوی برخی نکات لازم جهت هماندیشیهای هرچه مؤثرتر و موفقتر است امید که با مدنظر داشتن آنها حداکثر استفاده از باهم و دورهم بودنهایمان را عاید خود سازیم. وقتی ما را گریزی از هم بودن نیست پس چه بهتر که تدابیری بیندیشیم تا باهم بودنها و باهماندیشیدنهایمان همراه با بهترین بهرهها برای خود و جامعه و جهانی که در آنیم باشد.
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: گروه جامعه اندیشان شرق, جامعه اندیشی, جامعه شناسی شرقی
[ جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
لازمهی جامعهشناس شدن - بخش چهارم
حسین شیران
«گروه جامعهشناسان شرق» جزو اولین گروههایی بود که با رواج یافتن تلگرام در ایران و در جهان در آن تشکیل شد با این هدف اولیه که چند تن از دوستان و همراهان در قالب آن گرد هم آییم و گاهگداری پیرامون برخی از مسائل و موضوعات، گفتگو در فضای مجازی را هم تجربه کنیم. در اصل تجربه خوب و موفقی بود و ما از این طریق با دوستان اندیشمند گرانقدری آشنا شدیم که نه فقط در آن برهه بلکه هنوز هم بعد مدتها از مصاحبت با آنها بهرهها میبریم. در ادامه دوستان بیشتری به جمع ما اضافه شدند و بتدریج تعداد اعضای گروه بسی بیش از آنی شد که بدوا تصور میشد؛ این از یک طرف اتفاق میمون و مبارکی بود چه با تعداد زیادی از دوستان و همراهان همسخن بودیم و در کنار آشناییهایی که باهم داشتیم بحث و گفتگوهای بسیار ارزنده و سازندهای هم از نقطهنظرات مختلف در میان ما شکل میگرفت که برخی از آنها از همین کانال و حتی سایت جامعهشناسی شرقی منتشر میگردید.
با این حال تعداد زیاد اعضاء در یک گروه که اصولا و اساسا در آن امکان صحبت و درج نظرات برای همه اعضاء وجود دارد در کنار مزایایی که به همراه دارد واجد معایبی هم است که با افزایش تعداد رابطۀ مستقیم هم دارد یعنی هرچه اعضاء بیشتر باشد طبیعتا بر حجم این معایب هم افزوده میشود؛ بیموقع سخن گفتنها و بیهوده سخن گفتنها و بیملاحظه سخن گفتنها و از همه چیز سخن گفتنها و با همه کس در افتادنها و به همه کس بد و بیراه گفتنها و به این و آن مقام مسئول و غیرمسئول تاختنها و خلاصه ضد نظم و نظام عمل کردنها که به هر شکل و به هر دلیل از سوی برخی از دوستان صورت میگیرد ... ؛
کم و بیش گروه ما هم از این معایب عام گروهها مستثنی نبود و علیرغم تلاشهای قابل ستایشی که ادمینها برای مدیریت فضا و بهینهسازی روابط میان اعضاء برای شکلگیری گفتگوهای مفیدتر و محترمانهتر بکار میبستند به هر حال گاهگداری بینظمیها و بیمهریها و بیحرمتیهایی در میان اعضاء رخ میداد و این تا چندی مایۀ آزار و انزجار میگشت! اگرچه برخی از دوستان اندیشمند علیرغم این ناسازگاریها همچنان در گروه ماندند و ما را از نعمت وجود خود و خود را از مباحث مفیدی که در گروه جریان داشت محروم نساختند با این حال برخی دیگر که در جمع آنها بزرگانی هم بودند که خود ما دعوتشان کرده بودیم تا در گروه حضور یابند و با مشارکت خود باعث غنای مباحث گردند از برخی از حرفها و حرکتها رنجیدند و با اظهار گلایه از آدابنادانی برخیها متأسفانه گروه را ترک کردند. ...
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
[ دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
لازمهی جامعهشناس شدن - بخش سوم
حسین شیران
و اما هر چقدر هم که دار دنیا را بگردی- مجازا و حقیقتا، و به هر کجا و هر کتابی هم که سربکشی و از این طریق به هر اندازه اندوختهای از اطلاعات بیپایان عالم هم که دست یابی مادام که در تنورۀ داغ بحث و بررسی نگذاریشان و از دم تیغ تیز نقد نگذرانیشان هیچ نمیتوانی ادعا کنی که عالمیّ و از سرمایۀ علمی عظیمی برخوردار هستی! هر آنچه در دریای دانش بشری دشت شده را که نمیتوان درّ دانست؛ به قول مولانا:
این صدفها نیست در یک مرتبه | در یکی درّ است و در دیگر شبه
واجب است اظهار این نیک و تباه | همچنانک اظهار گندمها ز کاه
بهر اظهار است این خلق جهان | تا نماند گنج حکمتها نهان (دفتر چهارم مثنوی معنوی)
باری، بر ماست که هر آنچه از مزارع (و مجالس و محافل و مکاتب) گوناگون درویدهایم را همه بر سر خرمن بحث بیاوریم و با شکیبایی شایستۀ یک کشاورز با دقت هرچه تمام به باد انتقادشان بگیریم و به این طریق هر چه همچون کاه سبک است را از هر چه چون گندم گرانسنگ است سوا سازیم:
بر سر خرمن به وقت انتقاد | نه که فلاحان ز حق جویند باد
تا جدا گردد ز گندم کاهها | تا به انباری رود یا چاهها ...
دانه لایق نیست در انبار کاه | کاه در انبار گندم هم تباه
نیست حکمت این دو را آمیختن | فرق واجب میکند در بیختن (همان).
سعدی، رحمت خداوند بر او باد، هم که خود ید طولایی در گردش داشت و بخشی از عمر خود را به گشت و گذار گذرانده بود علم را جز به بحث و بررسی پایدار نمیدانست: سه چیز [بی سه چیز] پایدار نماند: مال بی تجارت، ملک بی سیاست و علم بی بحث (باب هشتم گلستان).
و بر این اساس بود که چند سال پیش «گروه جامعهشناسان شرق» برپا شد ...
ادامه دارد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
[ یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]
لازمهی جامعهشناس شدن - بخش دوم
حسین شیران
در گذر از گشت و گذار عالمانه در کشور و در متن جامعه که به نوع خود یک مشاهده و مطالعۀ مقطعی و ایستانگرانه و به جای خود امری لازم و ضروری به شمار میرود قطع یقین به یک مطالعۀ طولی و تاریخی و پویانگرانه هم نیاز است تا برخی اطلاعات لازم در خصوص چگونگی حادث شدن تغییرات و دگرگونیها در بستر جامعه در ابعاد مختلف اعم از اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ... عاید یک جامعهشناس گردد. شاید در هیچ رشتهای به اندازۀ جامعهشناسی مطالعۀ تاریخ تحولات جامعه و جهانی که در آن به سر میبریم مطرح و مهم نباشد؛
به عنوان مثال از این نظر شما کافیست کنکاش و تکاپوی علمی یک جامعهشناس را با یک پزشک مقایسه کنید تا به واقع امر سختی کار یک جامعهشناس برای شما مشخص گردد؛ یک پزشک هرگز به اندازۀ یک جامعهشناس نیازمند کسب اطلاعات طولی و تاریخی از موضوعات مورد مطالعهاش نیست و از این نظر کار او بسی راحتتر و سبکبارتر از کار یک جامعهشناس یا هر متخصص علوم انسانی دیگر پیش میرود. در هر حال این راه پرمشقتی است که یک جامعهشناس باید سپری کند و قطع یقین اگر عشق و علاقهای در کار نباشد موفقیت چندانی هم در کار نخواهد بود.
اگرچه منابع تاریخی کلاسیک و پساکلاسیک بیشتر به تحولات سیاسی علاقه نشان داده و اغلب صفحات خود را از این دیدگاه پرکردهاند با این وجود این به معنی غیبت دیدگاههای دیگر در این منابع نیست چه تغییرات و دگرگونیهای جامعه هرگز تکعاملی و تکبعدی نبوده و نیست و در هر صورت میان ابعاد مختلف و متعدد آن همبستگیهایی وجود دارد و خواهناخواه هم وقوع عینی تغییرات در یک بعد در جامعه و هم گزارش تاریخی آن وقایع در قالب منابع تاریخی پای ابعاد دیگر را هم به میان میکشد؛ و بعد این دیگر اصولا و اساسا به عهدۀ علمای علوم اجتماعی است که با استخراج و استنباط عالمانۀ خویش، ابعاد اجتماعی تحولات تاریخی را بسی برجستهتر سازند.
این نکته را هم نباید فراموش کرد که ابعاد زندگی اجتماعی تاریخی ما ایرانیان بیشتر در شعر و ادبیات ما مستتر است تا هر منبع دیگری و از این جهت بر هر جامعهشناسی است که در کنار مطالعۀ منابع تاریخی به مطالعۀ دقیق و عالمانه (و نه عوامانۀ) منابع شعر و ادبیات بیبدیل خود هم پرداخته تحققا به این ابعاد مستتر دست یابد و گرنه که خود را از منبع و مخزنالاسراری به غایت قوی و غنی محروم ساخته است. در واقع، این باور قلبی بنده است، اگر به هر شکل ممکن «جامعهشناسی ادبیات» در این کشور رشد و توسعه یابد تأثیر قابل توجهی بر رشد و توسعه و ارتقاء سطح جامعهشناسی ما در عرصۀ ملی و فراملی خواهد گذاشت. و سرآخر اینکه در این میان از مطالعۀ سفرنامههای متعددی که از جانب اشخاص حقیقی و حقوقی و داخلی و خارجی متعددی در طول تاریخ بویژه چند سدۀ اخیر دربارۀ ایران و ایرانیان نوشته است هم نباید غافل شد. گاهی سفرنامهها تنها منبع مستندی هستند که میتوان از آنها برای آشکارسازی ابعاد ناگفته و ناشنیدۀ برهههایی از زندگی اجتماعی استفاده کرد.
این هم از این، و اما بعد ...
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
https://t.me/OrientalSocialThinkers
برچسبها: جامعه شناسی ادبیات, مطالعه مقطعی, مطالعه طولی و تاریخی, سفرنامه
[ چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]
[ ]