جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

چالش‌های جلف اینستاگرامی، بازی‌ای شوم در زمین ذلیل‌افتادۀ جامعۀ مدنی

✍️ حسین شیران (دکترای جامعه‌شناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)

بخش چهارم

     شاید برای برخی از ما، پذیرش مستعمره بودن جامعۀ مدنی به دست دولت و بازار (جزء اول و دوم هر جامعه) دشوار و یا محل شبهه و یا اصلا مصداق "توهم توطئه" باشد؛ در واقع همیشه همین‌طور بوده و است؛ به عنوان یک واقعیت تاریخی، که بسی جای تأمل دارد، بخش قابل توجهی از ما جزء سومی‌ها (اهالی حاضر در حوزۀ جامعۀ مدنی) علی‌رغم آن‎چه می‌نماییم، اربابان و حاکمان خود را بیش‌تر باور داریم تا خود خودمان را - این یکی از دلایل دیرپا بودن نظام سلطه در تمامی ادوار تاریخ است - از این جهت راحت با طرح‌های استعماری و استثماری و سلطه‌گسترانۀ حاکمان کنار می‌آییم و هر آن‌چه آن‌ها می‌گویند را زود باور می‌کنیم، حتی اگر هیچ دلیل و استدلالی هم به همراه نداشته باشد باز می‌گوییم که صحیح است و یا لابد که چنین است، اما آن‌جا که لازم است چیزی را از خود و به نفع خود بپذیریم ناگهان با یک تغییر منش مقتدرانه به شدت ناباور یا دیرباور می‌گردیم و نسبت به آن که می‌گوید و آن چه گفته می‌شود با سوء‌نظر برخورد می‌کنیم، حتی اگر صدها دلیل و سند با خود همراه داشته باشد!

     بی‌جهت نیست تبلیغات و تلقینات و حتی توجیهات پسینی دولت و بازار یا سیاست‌مدار و سرمایه‌دار، با آن‌که بارها و بارها خود دیده و تجربه کرده‌ایم که اغلب‌شان بی‌پایه و بی‌اساس‌اند، باز هم برای ما مقبول و محترم و قابل اعتناء می‌افتد - همان‌طور که اغلب به فروشندگان کالاها و خدمات اعتماد نداریم اما وقتی تبلیغات و تلقینات و توجیهات‌شان را می‌شنویم برای چندمین بار خام حرف‌های آن‌ها می‌شویم و در نهایت اغلب همان می‌شود که آن‌ها می‌خواهند - به همین سیاق، تسلیم اظهارات و اسیر ظاهرسازی‌ها و آرام‌سازی‌ها و رام‌سازی‌های اربابان خود می‌شویم و دقیقاً با همین نرمش فکری مستضعفانه است که بساط تاریخی استمعار و استثمار و استحمار را همیشه بالا سر خود مستظهر و مستدام نگه‌می‌داریم، اما اگر که یکی از جنس خودمان پا پیش بگذارد و بی‌هیچ مزد و منتی، روشن‌گرانه به ما بگوید که ای دوست، به خدا که چنین نیست و چنان است و از این جهت، نه چنین بلکه چنان باید کرد، اغلب به دیدۀ تردید به او می‌نگریم که چه می‌گوید و با که می‌گوید و اصلاً چرا چنین می‌گوید!

     باری، چنین بوده و است که اغلب، روشن‌گری در میان تودۀ جامعۀ مدنی، نه فقط در جهان سوم که در همه جای جهان، آن‌سان که باید و شاید جواب نداده و نمی‌دهد - دست‌کم تا به حال که چنین بوده است - و روشن‌گران بی‌هیچ دستاورد چشم‌گیری همه یا معدوم شده یا در انزوا زیسته و از بین رفته‌اند؛ بزرگترین بدشانسی روشن‌گران همیشه این بوده که از دو سو سخت خورده‌اند: از یک سو از ما مردمان که دیر باورشان کرده‌ایم و یا هیچ باورشان نکرده‌ایم و از سوی دیگر هم از حاکمان که همواره به قول ویکتور هوگو هر جا و هر وقت یکی چراغ روشن‌گری برافروخته بلافاصله چند ظلمت‌گر گردن‌کلفت از چند سو بر سرش ریخته و فوت‌اش کرده و خاموش‌اش ساخته‌اند (نقل به مضمون). بی‌جهت نیست استمرار استیلای هژمونی حاکمان در سراسر جهان! 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه

[ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

جنبش آزادی جامعه‌شناسی (ج.ا.ج) 
Sociology Liberation Movement (SLM)
حسین شیران

بخش اول

     دهۀ 1960 نه فقط دهۀ ظهور جنبش‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خرد و کلان در جهان و به ویژه ایالات متحده بود بلکه در میان این همه های‌وهوی، هم‌زمان دهۀ جوش‌وخروش جنبش‌های علمی هم بود. در این میان، علم جامعه‌شناسی هم از این همه های‌وهوی و جوش‌وخروش بی‌نصیب نبود. این علم گرچه در قارۀ اروپا و مشخصا در کشور فرانسه چشم به جهان معرفت گشوده بود اما هر طور و به هر شکل که بود در این برهه از زمان بیش از دو دهه بود که دیگر قلب‌اش در آمریکا می‌تپید.

     در این انتقال، بیش از همه تالکوت پارسونز نقش داشت، هم‌او که بنیۀ اصلی و اساسی این علم را از اروپا گرفت و با بینش و منش هارواردی‌اش در قالب نظریۀ "کارکردگرایی ساختاری" ارائه داد؛ این نظریه در خیال خود پارسونز، نخستین تلاش نظری برای تلفیق دوگرایی "کنش و نظام" در علم جامعه‌شناسی بود اما آن‌چه او ساخت و پرداخت، در نگاه هر مدافع آزادی عمل کنش‌گر، یک نظریۀ ساختارگرای کلان تمام‌عیار با الزامات ساختاری آزاردهنده بود. هرچه بود این نظریۀ به شدت محافظه‌کار با پشتیبانی فکری نام‌داران خلفی چون مرتون، دیویس و مور توانست دهه‌های 40 و 50 حاکم بلامنازع عرصۀ جامعه‌شناسی باشد اما دهۀ 60 که از راه رسید جبراً ستارۀ بخت این نظریه رو به افول گذاشت.

     در این دهه سرانجام حملات مستمر منتقدان قدرتمندی چون میلز، لاک‌وود، گولدنر، هوروویتز و هومنز کارگر گشت و به هر شکل که بود توانست به سلطه و سیطرۀ این نظریه پایان بخشد. در این نبرد فکری سنگین، بیش‌ترین و نیش‌دارترین حملات از سوی سی. رایت میلز بود. پارسونز در مبانی نظری خویش به همه نظر داشت الا به مارکس، و این هیچ به مذاق میلز خوش نمی‌آمد: "در عرصه یکی منتقد مبارز، آن هم مغفول؟!" واکنش میلز به این غفلت عامدانۀ پارسونز سهل و ساده نبود؛ او که خود ذاتا آدم تندخو و خشونت‌مداری بود (اصالتا هم اهل تگزاس بود) با گرایش به مارکس، تندخوتر و خشونت‌مدارتر گشت و به هر چیز و هر کس که فکر می‌کرد منکر واقعیت‌های موجود و ملموس جامعه است حمله‌ور گشت.

 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: جنبش آزادی جامعه شناسی, پارسونز مرتون دیویس مور, کارکردگرایی ساختاری, سی رایت میلز لاک‌وود

[ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

چالش‌های جلف اینستاگرامی، بازی‌ای شوم در زمین ذلیل‌افتادۀ جامعۀ مدنی

✍️ حسین شیران (دکترای جامعه‌شناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)

بخش سوم

     از ویژگی‌های بارز ما اعضای پرشمار جزء سوم- جزء مدنی جامعه، یکی هم اینست که بنا به اقتضائاتی که خواه‌ناخواه بر ما حاکم گشته، یا هیچ اهل "اندیشه" نیستیم (اندیشه به معنای اصیل کلمه) و یا اگر هم هستیم بسیار جزءاندیش و سطح‌اندیش هستیم؛ "جزءاندیشی" اجازه نمی‌دهد دو چیز یا دو جزء یک مطلب را در کنار هم گذاشته و باهم در نظر بگیریم و پی‌گیرانه به "کل مطلب" دست یابیم و "سطح‌اندیشی" هم اجازه نمی‌دهد از سطح و صورت یک چیز عبور کرده و کنجکاوانه به "کنه مطلب" برسیم. این چیزیست که ائتلاف سرمایه و سیاست به خوبی از آن آگاه است، چرا که در اصل، خود باعث و بانی آن است، و به خوبی هم از آن استفاده می‌کند؛ بی‌خود و بی‌جهت نیست هر چه اصل و اساس و اسباب استعمارگری و استثمارگری و سلطه‌گریست را در "کلیات و کنهیات" پنهان ساخته و می‌سازد، یعنی دقیقا در جاهایی که یا هیچ و یا کم به عقل ما جزء سومی‌ها می‌رسد!

     به عنوان یک مثال ملموس برای همه، تلویزیون را در نظر بگیریم که در کل و در کنه خویش، یک ابزار رسمی استعمارگری و استثمارگری و سلطه‌گستریست اما هیچ‌وقت ما جزء سومی‌ها آن را به این چشم نمی‌بینیم بلکه برعکس بلا‌تردید این‌گونه باور داریم، یا بهتر است بگویم این‌گونه باورمان داشته‌اند، که علم و صنعت و فناوری این نعمت نازنین را ساخته و پرداخته و خالصانه در اختیار ما قرار داده تا بی‌وقفه از آن بهره‌مند گردیم، برای همین، شده از نان شب‌مان می‌زنیم یکی از آن تهیه می‌کنیم و در بالاترین نقطه از بهترین اتاق خانۀمان‌ قرار می‌دهیم و شب و روز به اتفاق خانواده‌ از آن استفاده می‌کنیم. 

     دیگر کاری نداریم و اصلا باور نداریم که علم و صنعت و فناوری صاحب دارد و صاحب‌اش صرفا برای چندرغاز پول ما، که آن هم خود به ما داده، نیست که این همه هزینه صرف توسعۀ صنعت تلویزیون و تولید و توزیع آن در میان همه اقشار می‌کند و نیز صرفا برای سرگرمی و سرخوشی و دل‌خوشی ما و خانوادۀ‌مان نیست که این همه برنامه‌های تلویزیونی رایگان می‌سازد و پخش می‌کند؛ با هر یک درجه تغییر به یک فرستندۀ ماهواره‌ای دست می‌یابیم با کلی برنامه که شبانه‌روز بر سرمان می‌بارند؛ این‌ها هیچ‌کدام بی‌طرح و بی‌برنامه و بی‌قصد و بی‌غرض که نیستند، قطع یقین، کلی تبلیغات و تلقینات و تمهیدات در متن و بطن‌شان نهفته است اما ما فقط ظاهر، آن هم ظاهر جزئی از کار، را می‌بینیم و ضرورتا هم همان را باور می‌کنیم، دیگر این‌که در در پس پرده چه می‌گذرد و کلیت و کنهیت کار به کجا ختم می‌شود را نه می‌فهمیم و نه حتی اگر هم که بفهمیم اهمیتی به آن می‌دهیم! 
 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه

[ سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 روز مجلس صرفا مبارک مجلس و مجلسی‌های مردم‌مدار

 به مناسبت روز مجلس

امروز 10 آذر "روز مجلس" است؛ در اصل به مناسبت شهادت آیت‌الله سید حسن مدرس در 10 آذر 1316 ه.خ بوده که این روز به این نام خوانده شده است. مرحوم مدرس اساسا مردی متعهد و مبارز و نستوه و نترس بود و به تحقیق از جرأت و جسارت لازم برای ایستادن در برابر اقدامات و القائات نظام حاکم برخوردار بود؛ نظر به این‌که در این مملکت تا به حال هیچ تیپ ایدئال مشخص و معینی برای نمایندۀ مجلس و یا وکیل ملت بودن اعلام و یا اعمال نشده است دست‌کم با این ویژگی‌ها مرحوم مدرس می‌تواند یک نماد و الگوی واقعی برای یک نمایندۀ مجلس و مردم باشد.

     متأسفانه در این بیش از 114 سالی که از عمر مجلس در این مملکت می‌گذرد کم مثل مدرس پیدا شده وکلای ملتی که توانسته باشند در برابر قامت طبیعتاً رو به رشد قدرت سینه سپر کرده و تا پای جان از حق یا حقیقتی روشن دفاع کنند! اغلب تا بوده عزیزان چاکر چاک دهان بستۀ قدرت حاکم بوده‌اند و در حیات خلوت نوکر و سرسپردگی‌شان تا توانسته‌اند مشغول کارچاق‌کنی برای خویش و خویشاوندان خویش گشته‌اند بی‌آنکه گاه‌گداری هم به سراغ رسالت حرفه‌ای‌شان یعنی دفاع از منافع ملت در برابر دولت و حکومت بروند و دست‌کم یکی‌دوبار در بزنگاه‌های پرشمار تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین پا روی نه همه بلکه بخشی از منافع خود گذاشته و عملاً در کنار ولی‌نعمتان واقعی خود بایستند و نه با نمک‌نشناسی تمام دقیقاً در سمت مقابل آن!

     از این جهت، اصولا و اساسا اطلاق نماینده یا وکیل ملت بودن برای خیل فرصت‌طلبان و قدرت‌طلبانی که به هر طریق ممکن از جانب ملت به مجلس (عنواناً خانۀ ملت) راه می‌یابند و بلافاصله اصالت و رسالت ملی و مردمی خود را فراموش می‌کنند صحیح نیست؛ شهید مدرسِ مبارز و متعهد هم هرگز الگوی مناسبی برای این قشر از مسئولان مصلحت‌اندیش نان‌‌به‌‌نرخ‌روزخور نیست؛ این‌ها از مقام والای مردمی بودن فقط همان با رأی مردم به مجلس راه یافتن را با خود به نشان دارند- از نظر این‌ها عموما "مردم یعنی رأی" - فلذا کار از رأی و رأی‌گیری که گذشت خیلی راحت مردم و مردمی بودن و جمیع تعهدات حرفه‌ای خویش را فراموش می‌کنند و با تغییر رویه‌ای 180 درجه‌ای دولتی و حکومتی بودن را سرلوحۀ کار خود قرار می‌دهند- بی‌جهت نیست تشخیص و تمایز یک وکیل از یک وزیر سخت‌ترین کار ممکن در این روزگار است- از این جهت، به وجه غالب، نه نمایندۀ مجلس نسبتی با مردم دارد و نه خود مجلس قرابتی با خانۀ ملت! مجلس فعلی مصداق زنده و بارز این روال و روند است!

     و بعد، تنها با طی این طریق نیست که مجلس به یک فراموش‌خانه تبدیل می‌شود؛ در خصوص فراموش کردن مبنا و منشأ خود مجلس هم دست کمی از نمایندگان‌اش ندارد؛ مجلس در اصل و اساس خود برآمده از مشروطیت است و مشروطیت برآمده از خیل مجاهدانی که در طول قرن گذشته در راه رهایی ملت از زیر یوغ استبداد از جان و مال خود گذشتند تا توانستند برای نخستین بار در تاریخ این سرزمین شرطی به نام "مجلس ملی" در مقابل خودکامگی سلاطین بگذارند. به نظر می‌رسد این شرط مدت‌هاست رنگ و رو باخته و از اهداف اصلی و اساسی مؤسسانش دور گشته بلکه حتی وارونه گشته است و گرنه مجلس بیش از شهید مدرس خود را وام‌دار مشروطیت و مشروطه‌چیان می‌دانست و به هر مناسبتی حداقل یک روز در سال بر سر مزار آن‌ها حاضر شده، حمد و سوره‌ای نثار روح بلندشان می‌کرد و گرد و غبار از مزار غریب افتادۀشان می‌زدود!

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: روز مجلس خانه ملت, شهید مدرس, انقلاب مشروطیت, ستارخان مشروطه‌چیان

[ دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

به کتابخانۀ جامعه شناسی شرقی خوش آمدید!

Wellcome to Oriental Sociology Library

📚 کتابخانه جامعه شناسی شرقی 📚

✳️ فرصتی برای مطالعۀ هر چه بیشتر ✳️

دانلود رایگان کتاب‌های جامعه شناسی

.


📚 کتاب نوربرت الیاس و نظریه اجتماعی مدرن: Norbert Elias and Modern Theory

نوربرت الیاس و میشل فوکو Norbert Elias and Michel Foucault

✍️ دنیس اسمیت Dennis Smith

🔄 حسین شیران Hossein Shiran
.

دانلود رایگان کتاب نوربرت الیاس و میشل فوکو - دنیس اسمیت - حسین شیران - جامعه شناسی شرقی

.

🔽 دانلود 👇👇👇

دانلود رایگان کتاب نوربرت الیاس و میشل فوکو - دنیس اسمیت - حسین شیران

.


🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: کتاب جامعه شناسی, الیاس فوکو اسمیت, نظریه اجتماعی مدرن, حسین شیران

[ یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

چالش‌های جلف اینستاگرامی، بازی‌ای شوم در زمین ذلیل‌افتادۀ جامعۀ مدنی

✍️ حسین شیران (دکترای جامعه‌شناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)

بخش دوم

 

     گسترش بی‌حد و حصر شبکه‌های اجتماعی در میان مردم، در واقع، بازی جدید ائتلاف دو جزء اول یعنی بازار و دولت یا سرمایه‌دار و سیاست‌مدار (اقتصاد سیاسی) در زمین ذلیل‌افتادۀ جزء سوم یعنی جامعۀ مدنی در عصر جدید است؛ اگر که در مستعمره بودن جامعۀ مدنی به دست دو جزء اول هیچ تردیدی نداشته باشیم در پذیرش این اصل هم نباید هیچ تردیدی به خرج بدهیم که هیچ استعمارگری هیچ‌گاه مستعمرۀ خویش را به حال خود رها کرده و بی‌طرح و بی‌برنامه نمی‌گذارد؛ بی‌برنامه‌گی همان و به محاق رفتن منافع همان؛ از این نظر، یقین باید داشت که برنامه‌ریزی برای ادارۀ مستعمره از سوی استعمارگر هیچ‌گاه تعطیل نمی‌شود بلکه به واقع امر، از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌یابد و این با توجه به تغییرات و دگرگونی‌های اجتناب‌ناپذیر در شرایط حاکم بر روابط و مناسبات، طبیعتا امری ضروری به شمار می‌رود.

     پیش از توسعۀ کاپیتالیسم (نظام سرمایه‌گرایی و سرمایه‌داری)، این مستعمره قرن‌های متمادی تحت سلطۀ فئودالیسم و مناسبات سرکوب‌گرانۀ ارباب-رعیتی حاکم بر آن اداره می‌شد؛ خیل خان‌ها و عوامل اجرایی پرشمار آنها در تمامی گسترۀ جوامع سنتی حتی در دورافتاده‌ترین نقاط هم بر اجتماعات روستائی و عشایری حاکم بودند و با کم‌ترین فاصلۀ فیزیکی اوضاع و احوال رعیت حاضر در حوزۀ حاکمیتی خود را تحت نظر و کنترل داشتند و به این وسیله با حفظ نظم و وضع موجود، زمینۀ لازم برای سلطۀ سیاسی و بهره‌کشی اقتصادی هر چه بیش‌تر اربابان حاکم را فراهم می‌ساختند.  

     در عصر جدید اما در پی انقلاب علمی و صنعتی و توسعۀ گستردۀ فنون و فناوری‌های ارتباطی، اسباب و اساس لازم برای حفظ هژمونی حاکمان هم به شدت دگرگون گشته و به انحاء مختلف روزآمد گشته است؛ بر این اساس حالا دیگر هیچ نیازی نیست عوامل اجرایی حفظ هژمونی حاکمان همچون گذشته از نزدیک‌ترین فاصله بر مردم مسلط گشته و با مواجهه‌ای رودررویانه آنها را کنترل کنند. این مهم حالا به ابزارهای ارتباطاتی پیشرفته‌ای همچون گوشی‌های تلفن همراه و نرم‌افزارهای پرکاربردی همچون شبکه‌های اجتماعی محول شده است. حالا دیگر فارغ از ابزارهای کنترل جمعی، هر فرد به مثابۀ یک عضوی از جامعۀ مدنی یک گوشی هوشمند در بردارد که هم چشم دارد، هم گوش دارد، هم هوش، همیشه هم همراه اوست و از این قابلیت ویژه برخوردار است که لحظه‌به‌لحظه به صورت مستند گزارش موقعیت‌ها و حرف‌ها و حرکات صاحب خود را به راحتی به مراجع حاکم ارائه دهد.
 

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه

[ شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

چالش‌های جلف اینستاگرامی، بازی‌ای شوم در زمین ذلیل‌افتادۀ جامعۀ مدنی

✍️ حسین شیران (دکترای جامعه‌شناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران)

بخش اول

 

     "جامعه مدنی"، به معنا و مفهوم بخشی از جامعه که در آن "مردم" و یا به اصطلاح معمول و مقتضی‌اش "شهروندان"  واقع هستند، هیچ‌گاه در هیچ جامعه‌ای آن‌سان که ادعا شده یا می‌شود از ارزش و اهمیت و احترام و استقلال لازم برخوردار نبوده و نیست؛ بی‌خود و بی‌جهت هم نیست در هر کجا جامعۀ مدنی "جزء سوم" جامعه نامیده شده و می‌شود، دقیقا همان‌طور که جزء مستضعف دنیا در هر کجا "جهان سوم" نامیده شده و می‌شود؛ دو جزء مهم و مقدم بر جامعۀ مدنی عبارتند از: "دولت" (سیاست) و "بازار" (اقتصاد). این دو جزء سرآمد و سرکردۀ جامعه تا به حال به انحاء مختلف بر گردۀ جزء سوم سوار بوده و هستند و به هر شکل ممکن، حی و حال و حیات "حکم‌رانی" خویش را از آن گرفته و باز می‌گیرند. 

     بر این اساس واقع امر اینست که بگوییم جامعۀ مدنی همواره و در هر حال "مستعمرۀ دائمی" دولت و بازار بوده و است و به این قرار که پیش می‌رود، در آینده بسی بیش از این هم خواهد بود؛ هر چه که بوده و است تا به این لحظه از تاریخ هیچ‌گاه و هیج‌جا مشاهده نشده است که جزء مدنی در رأس جامعه بوده و دو جزء دیگر یعنی دولت و بازار در ذیل و یا در خدمت آن قرار گرفته باشند. تا بوده همین بوده: دولت و بازار شانه‌به‌شانه و دست‌دردست هم به مثابۀ دو روح در یک بدن (اقتصاد سیاسی) در صدر ایستاده و جزء مدنی را خسته و بسته و خوار و خفیف در زیر نگه‌داشته‌اند، حال بگذریم از اینکه گاه‌گداری مصلحتا، آن‌هم البته در معدود جوامعی، دولت و بازار، ارباب‌وشانه دستی هم به بر و روی جزء مدنی کشیده‌اند تا در مقایسه با جوامع دیگر رنگ و جلایی به زیرپایی خود هم داده باشند، اما بی‌تردید این نیز در راستای استثمار و استضعاف هر چه بیشتر بوده و هرگز در ماهیت این سه جزء و روابط متکثر میان آنها تغییری ایجاد نکرده است.

     یکی از مهم‌ترین مصادیق این حرکت یعنی دستی به بر و روی جامعۀ مدنی کشیدن، گسترش صنعت رسانه و "شبکه‌های اجتماعی" متعدد و متنوع وابسته به آن در میان مردم و یا همان "شهروند" به مفهوم جدید و "رعیت" به مفهوم قدیم‌اش بوده و است. از ظاهر این قضیه چنین برمی‌آید که علم و صنعت و فناوری بسی پیشرفت کرده و در گذار از طبقات خاص حالا خالصانه در خدمت مردم قرار گرفته است اما واقع قضیه اینست که متأسفانه این هم یک دام است، یک "دام مجلل و مدرن" و در عین حال بزرگ و فراگیر برای گیر و گرفتاری هر چه بیشتر مردم و استثمار و استضعاف هر چه بیش‌تر آنها!

ادامه دارد ...

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: چالشهای اینستاگرامی, شبکه های اجتماعی, جزء سوم جامعه مدنی, جامعه شناسی رسانه

[ سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 پیرامون درخواست تعطیلی دوهفته‌ای کشور

⏺ اصل خبر: ۶۵ رئیس دانشگاه علوم پزشکی نامه‌ای به وزیر بهداشت نوشته‌اند و در آن تعطیلی دو هفته‌ای کل کشور را خواستار شده‌اند (منبع خبر).

◀️ با احترام به نظر مسئولانۀ رؤسای دانشگاه‌های علوم پزشکی و همه کسانی که خواستار تعطیلی دو هفته‌ای کشور هستند، این راهبرد باید 9 ماه پیش اتخاذ و اجرا می‌شد یعنی همان اوایل اسفند 98 که بالاخره دولت و وزارت بهداشت رسما شیوع کرونا در کشور را تأیید و اعلام کردند. پیش از این تاریخ اگرچه همه چیز حکایت از شیوع قطعی کرونا در کشور داشت و خیلی‌ها خیلی‌جاها فریاد می‌زدند نشانه‌هایی از کرونا مشاهده می‌گردد اما جالب اینکه همین دانشگاه‌ها و در رأس آنها وزیر و معاون وزارت بهداشت قاطعانه هر اظهارنظری را رد می‌کردند و می‌گفتند اگر که هلال نحس کرونا را خودشان به چشم مصلحت خویش رؤیت بفرمایند آن وقت تأیید و اعلام خواهند کرد و در این زمینه حرف هیچ کس در هر مقام و موقعیتی جز خودشان حجت نیست! حتی زمانی که سرانجام نماینده قم اظهار نمودند "روزی ۱۰ نفر در قم با کرونا می‌میرند" وزارت بهداشت نه فقط هیچ بهایی به حرف این مقام نداد بلکه حتی تهدید به شکایت از ایشان هم کرد! ...

     انکار مسائل اجتماعی در این کشور البته سبقه‌ای دیرین دارد با این وجود در رابطه با مسألۀ خطیر و خطرناکی همچون همه‌گیری هولناک یک بیماری که حالا دیگر تلفاتش از مرز 400 کشته در هر روز گذشته است عوامل انکار دستکم قدری باید احساس مسئولیتی شرمناک از خود بروز دهند نه اینکه برعکس سرشان را بالا گرفته و از مردم طلب‌کار شوند و مسئولیت گسترش همه‌گیری را به گردن خود مردم بیندازند! 

     باری، مردم هم در گسترش مهارناپذیر کرونا در کشور دخیل هستند و در هر حال بخشی از مسئولیت عدم توفیق در کنترل همه‌گیری را باید به پای بی‌ملاحظگی مردم نوشت اما اگر آن موقع که کرونا محدود به برخی از نقاط کشور بود و هنوز به سراسر کشور سرایت نکرده بود و مهم‌تر از همه، آن روزهای نخست که مردم خود از ترس کرونا پا از خانه بیرون نمی‌گذاشتند و یک هراس جمعی بر کشور حاکم بود بهترین زمان برای اجرای این طرح بود و نه حالا که کرونا متأسفانه تا به اعماق لایه‌های جامعه و حتی اجتماعات دور و محدود نفوذ کرده و بسی غیرقابل کنترل شده است! در این شرایط مگر که واکسن کرونا از راه برسد و به داد مردم برسد!

     طنز تلخ ماجرا اینجاست که دقیقا در آن زمان که هراس جمعی در کشور حاکم بود، دقیقا از اوایل اسفند تا عید و حتی بعد از آن، دولت و در رأس آن جناب آقای رئیس جمهور محترم بجای اینکه از فرصت پیش آمده به نحو احسن استفاده کنند و همچون چین در همان آغاز شیوع، ریشۀ ویروس منحوس را بخشکانند متاسفانه از در مقابل درآمدند و  مردم را وادار و یا متقاعد کردند که ترس خود را کنار بگذارند و از شنبه همه سر کار خود بروند و چنین شد که بتدریج ترس مردم ریخت و حالا روزی بیش از 400 کشته هم جلودارشان نیست! 

     اکنون و در این شرایط دولت دو هفته که سهل است دو ماه و حتی تا عید کشور را تعطیل کند اگر که توانست توفیقی در کنترل این همه‌گیری بدست آورد جای آن خواهد داشت که ملت ایران تنها به پاس این یک تدبیر و امید، کمی‌ها و کاستی‌ها و ناراستی‌های هفت‌هشت سال گذشته‌اش را کریمانه بر او ببخشند! انشاءلله!

🆔 @Hossein_Shiran
🌓 https://t.me/orientalsociology
⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (OST)


برچسب‌ها: پاندمی همه‌گیری کرونا, تعطیلی دوهفته‌ای کشور, واکسن کرونا, انکار مسائل اجتماعی

[ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]